تاریخ انتشار :چهارشنبه ۵ سرطان ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۲۶
کد مطلب : 68916
حملات مشکوک از نشانی های معلوم!
به دنبال سلسله حملات بهاری طالبان، دیروز و در چهارمین روز از فصل تفتیده تابستان، برادران محترم ناراضی، این بار درب ورودی برادر بزرگتر را مورد هدف قرار دادند. بر اساس خبر رسانه ها، حوالی ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه صبح، چهار تن از افراد طالبان که با کارتهای جعلی قصد ورود به کاخ ریاست جمهوری کشور را داشتند، پس از شناسایی توسط گارد نگهبانی ریاست جمهوری، یکی از آنان خود را منفجر و سه تن دیگر نیز در درگیری با نیروهای امنیتی کاخ از پا در آمدند.
اگر چه بسیاری از حملات طالبان جالب و دقیق طراحی و اجرا می شود، اما حمله چهارنفره دیروز این گروه و آنهم به درب ورودی مشترک ارگ ریاست جمهوری، وزارت دفاع و سازمان جاسوسی (سیا) در کابل، از اهمیت نه تنها فوق العاده که خارق العاده ای برخوردار است.
واقعیت این است که انسان هر چه بخواهد خوشبین باشد و نخواهد قضایا را به صورتی ببیند که به زلف و کاکل این و آن برنخورد؛ اما چیزی بنام انصاف و واقع بینی، مانع از ملاحظه و رعایت حال و احوال اشخاص و پدیده هایی می شود که احتمال دخالت آنان در پیش آمدهای خونین و تخریبی یکی دو ماه اخیر، چندان هم دور از ذهن نسیت.
برخی از تحلیل گران ارتباط حمله دیروز به کاخ ریاست جمهوری با تحولات یکی دو هفته جدید در کشور را تنگاتنگ می دانند و بر این باوراند که حمله به کاخ ریاست جمهوری، هشداری بود به رییس جمهور حامد کرزی که مراقب باشد در کنفرانس مطبوعاتی اش با نماینده خاص امریکا در امور افغانستان و پاکستان، خیلی خود را تنها احساس نکند و منافع برادران ناتنی را هم در نظر داشته باشد.
بر اساس خبر رسانه ها، قرار بود رئیس جمهور کرزی دیروز و قبل از حمله به ارگ، جزئیات تازه ای از گشایش دفتر طالبان در قطر و سفر مسئولین شورای عالی صلح را در نشست مشترک خبری با جمیز دابینز؛ نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان و پاکستان را با رسانه ها شریک سازد. جیمز دابینز؛ نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان و پاکستان، از قطر به کابل سفر کرده و مذاکراتی درباره صلح با حامد کرزی؛ رییس جمهور داشته است.
آقای دابینز پس از گشایش دفتر گروه طالبان به دوحه، پایتخت قطر، سفر کرد و قرار بود با نمایندگان این گروه دیدار کند؛ اما جنجال بر سر چگونگی گشایش دفتر طالبان، مانع این دیدار شد.
اینکه طالبان از پیش آمد تحولات جدید از پایین آمدن لوحه و پرچم امارت شان به سختی عصبانی بوده، بر کسی پوشیده نیست و پیش از آن کسانی از این پیشامد بیشتر عصبی و ناراحتند که طالبان به پشت گرمی آنان، اقدام به نصب لوحه و بالا بردن بیرق خویش در دفتر قطر کرده بودند و همانها نیز و به وسیله عوامل خویش در افغانستان، حمله ی در واقع سیاسی دیروز را سازمان دهی کرده اند.
از دید بسیاری از کارشناسان، حمله دیروز طالبان به ارگ ریاست جمهوری و پس از شکست آنان در گشایش دفتر قطر، طبیعی ترین و کم ترین عکس العملی بود که می توانست از جانب آنان و حامیان خارجی شان، صورت گیرد. از دید آگاهان، هر کدام از حملات مذکور و به خصوص حمله دیروز به کاخ ریاست جمهوری، اهرمهای فشار قوی ای هستند از سوی مخالفان مسلح دولت که در جهت تحمیل خواسته های شان بر دولت وملت افغانستان، وارد می شود.
اما برخورد رییس جمهور و سایر دولتمردان ما در برابر این فشارها چه خواهد بود؛ آیا آنان چنانکه طالبان و حامیان خارجی آنان می خواهند، در برابر این فشارها به زانو درآمده و هرآنچه آنان می گویند و می خواهند، نخوانده امضا خواهند کرد و اگر چه بر خلاف منافع دولت و ملت و کشور باشد؟!
یا اینکه در برابر آن فشارها مقاومت کرده و چنانچه روحیه آزادگی و شجاعت دولت و ملتی چون افغانستان ایجاب می کند، سر مویی از منافع دولت، ملت و کشور خویش، نخواهند گذشت؟ چنانچه در پایین کشیدن لوحه و پرچم طالبان، مقاومت کرده و پیروز نیز شدند.
اما در میان تحلیل گران تعدادی هم هستند که مقاومت بیش از حد دولت افغانستان را خیلی به سود دولت و مردم آن نمی دانند. از دید این دسته از آگاهان، جنگ جاری در افغانستان در واقع جنگ استخباراتی و نیابتی بسیاری از قدرتهای رقیب در منطقه است. در این جنگ به ظاهر ساده که میان دولت و طالبان در جریان است، پای قدرتهای بزرگی چون امریکا، روسیه، چین، هند، کشورهای عربی، پاکستان و ایران و... در میان است.
از دید این آگاهان، موافقت و مخالفت دولت کابل و طالبان، تاثیر چندانی نمی تواند در معادلات توافق شده ی منطقه ای داشته باشد. بنابراین دیدگاه، دولت افغانستان باید این درایت و کیاست را داشته باشد که از میان این همه مدعیان و رقبای سرسخت و نیرومند، در کنار دولت و قدرتی قرار بگیرد که علاوه بر حفاظت از منافع ملی و تمامیت ارضی خویش، از شرارت دیگر رقبا نیز در امان بماند. در صورت پذیرفتن چنین دیدگاهی، کار بر دولتمردان ما نیز سخت تر می شود. اما این سختی هیچگاه بدان حد و مرز نیست تا دولتمردان ما را از تقلا و کوشش در جهت تامین منافع ملی و حفظ تمامیت ارضی ما مایوس کند.
حتی بر فرض پذیرش این دیدگاه، این تنها افغانستان نیست که در یک چنین دایره ای قرار گرفته است و بلکه تمامی دولت و کشورها در منطقه و حتی در جهان، یک چنین وضعیتی را دارند و آنچه مسلم است، هیچ دولت و کشوری، قوی و یا ضعیف، دست روی دست نگذاشته و خود و ملت و کشور خویش را تسلیم امواج بی رحم سیاست نکرده اند.
بنابراین، ایجاب می کند تا دولتمردان ما نیز با پاچه های برزده و دامنها بر کمر بسته، وارد دریای مواج و توفانی سیاست شده و با صید منافع ملی دولت و مردم و کشور خویش، به ساحل سلامت و امنیت و رفاه برگردند.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcjmhem.uqeovzsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما