تاریخ انتشار :شنبه ۲۲ سرطان ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۲
کد مطلب : 70248
می شود به معضل کوچی و ده نشین، برای همیشه پایان داد
حدود هفت سال متوالي است كه قضيه اي به نام كوچي و ساكنان محل، امنيت نسبي بعضي از مناطق كشور را تهديد مي كند. اين قلم، به روشني به ياد دارد، در دوره نخست درگيري كوچي ها با مردم ده نشين كه منجر به تلفات و ضايعات سنگيني به خصوص در ناحيه مردم ده نشين گرديد، بسياري از منتقدان و دلسوزان به و طن و مردم، مكرراً به دولتمردان يادآور شده و به آنان توصيه اكيد داشتند تا در جهت حل وفصل مشكل كوچي و ده نشين توجه جدي شده و راههاي منطقي، اصولي و عملي در اين مورد خاص، پيموده شود.
اما ظاهراً دولتمردان ما قضيه كوچي و ده‌ نشين را چندان جدي نگرفته‌اند؛ چرا كه علاوه بر درگيري‌هاي چند سال پيش ميان كوچي‌ها و ده‌نشينان مناطقي مانند بهسود، دايميرداد، ناهور و غيره ... دامنه‌ي اين درگير‌ي‌ها چنان وسعتي به خود گرفته كه تا امسال و این شب و روزها نيز گسترش يافته است. درربطِ به موضوع، لازم است به نكاتي توجه شود.
۱- مردم ما پس از سپري كردن چهار دهه جنگ و ناامني در كشور، ديگر رمق و حوصله‌اي براي ادامه كشمكش و نگراني‌هاي فوق طاقت ندارند. آيا دولتمردان ما تا كنون از خود پرسيده‌اند كه ملت افغانستان، تاوان چه چيزي را بايد پس بدهند و به چه دليل و علتي هيزم قدرت طلبي ها و رياست پرستي هاي عده‌اي خاصي شوند؟! و به راستي چه سود و فايده‌اي تا اكنون به اين ملت و اين كشور ويران، رسيده است؟! مردم افغانستان از طفيل اوضاع ناآرام كشور در طول چندين دهه، به كشورهاي زياد و مختلفي مسافرت و مهاجرت كرده‌اند و ديده‌اند كه دولتمردان ممالك ديگر دنيا چگونه به وطن و مردم خويش خدمت مي‌كنند.
اين است كه لازم نيست اين قلم و امثال آن، سهل انگاري‌ها و بي‌تفاوتي‌هاي دولتمردان و رهبران را به مردم گوشزد كنيم. مردم وقتي مي‌بينند كه پس از سپري شدن ۱۱ سال نه تنها تغييري مثبتي در زندگي آنان نيامده و بلكه روز تا روز اوضاع كشور و مردم، رقت‌بارتر مي‌شود، از خود مي‌پرسند كه آيا دولتمردان ما به كدام سمت و سوي در حركتند؟!
۲- چنانچه، به تكرار به دولت و حكومت افغانستان توصيه و پيشنهاد شده است كه به معضل كوچي‌گري و زندگي اين قوم محروم بايد توجه جدي شده و مشكل ميان برادران كوچي و مردم محل از مسير قانوني و حقوقي، حل و فصل گردد. اما نمی دانیم كه تعلل دولتمردان ما نسبت به اين امر مهم و حياتي، چه معني و مفهومي مي‌تواند داشته باشد؟ هرگاه تشنج ميان كوچي ها و مردم محل بالا مي‌گيرد، تا آنجا كه منجر به زخمي و كشته شدن تعدادي از هموطنان بي‌گناه ما مي‌شود چه كوچي و چه غير كوچي، كميسيوني ساخته و پرداخته مي‌شود ـ البته آن هم با تعلل ـ و بعد هم كه با دخالت نيروهاي امنيتي غائله پايان مي‌يابد، كار كميسيون حل و فصل معضل كوچي‌ها با دهنشينان نيز خاتمه مي‌يابد!! و باز پرونده، مختومه اعلان مي‌شود تا سال ديگر و جنگ و درگيري خونين ديگر!
آيا معضل كوچي و مردم محل يك مشكل غير قابل حل و يك زخم ناسور است كه ابداً راه و درماني براي آن متصور نيست؟! آيا با مراجعه به مراكز و نهادهاي حقوقي كشور نمي‌توان راه حلي درست و معقول كه هر دو طرف دعوا را اقناع و ارضاء كند، پيدا كرد؟!
آنچه از يك راه حل ساده و بي‌درد سر به ذهن مي‌رسد، آن است كه دولت اسلامي افغانستان با استفاده از حق ولايي خودش، زمين‌هايي را جهت اسكان برادران و خواهران كوچي، در نظر بگيرد تا بدينوسيله هم به نزاع بي‌حاصل و تأسف باري كه ميان كوچي و غير كوچي در جريان است، خاتمه داده شده و هم خدمتي شايان توجه به اين قوم محروم از همه‌ي امكانات زندگي، شده باشد. خدمتي كه تاكنون و در تاريخ حيات اجتماعي افغانستان هيچ شاه و شاهزاده‌اي در حق این کتله محروم نكرده است.
به نظر مي‌رسد راه مذكور بهترين راهي باشد كه نياز به رفتن به هيچ محكمه و دادگاهي ندارد و به همين راحتي و آساني مي‌توان از فاجعه‌ي انساني و ملي‌اي جلوگيري كرد كه با تكرار هر ساله‌ي آن، خاطر رنجور مردم ما، مكدرتر مي‌شود.
۳. دولتمردان، بدانند كه با مسامحه در حل معضل كوچي‌گري، زمينه و فرصت ايجاد مي‌شود براي تعدادي فرصت طلب و تشنه جاه و مقام كه جهت دست يازيدن به رياست‌هاي از دست رفته ي‌شان، حاضر‌اند دست به هر عمل اغتشاشي و تخريبي بزنند و در اين مسير از هيچگونه اقدام و عمل ضد منافع ملي و اجتماعي، دريغ نورزند! نمونه اينگونه فرصت طلبي‌ها را در درگيري سه سال پیش در غرب كابل ميان كوچي‌ها و مردم محل و پس از آن تظاهرات هدفمندي مي‌شد شاهد بود كه احتمالا از سوي تعدادي از انسان‌هاي خودخواه و رياست پرستي، و با هدف تحت فشار قرار دادن دولت و حكومت به راه انداخته شده بود.
۴- دولت و حكومت ما تاكنون بايد دانسته باشد كه مردمان ساكن در افغانستان، همگي افغان و از يك ريشه آب مي‌خورند و اگر تا اين زمان، اين موضوع را درك نكرده، بعد از اين توجه جدي و عميق به موضوع معطوف بدارد كه چنانكه، همواره خود حكومت و دولت افغانستان شعار داده و به ملت افغانستان تلقين كرده است که «افغانستان، خانه مشترك تمام افغان‌ها است» بنابراین، مسئوليت و رسالت دولت و حكومت افغانستان به عنوان پدر و رئيس يك خانواده بزرگ به وسعت افغانستان، بسيار سنگين و حساس مي‌شود.
دقيقا نظير ساير دولت‌هاي جهان كه هر كدام به فكر خانواده بزرگ‌شان بوده و براي آن و منافع ملي‌شان، هر خدمت و فعاليتي را انجام مي‌دهند. گمان نمي‌كنم نيازي به اين تذكر باشد كه به دولتمردان داده شود تا نگاهي به اطراف و پيرامون خويش بيندازند، چرا كه همگي دنيا ديده و از مهد تمدن برگشته‌اند!
خوب است دولتمردان ما، به فكر خدمت به وطن و ملت‌شان بوده و حتي الامكان با نگاه عادلانه و مساوي به همه آحاد مردم شان، بدون ملاحظه هاي سخيف قومي ونژادي، همه ملت را يكسان مورد دلجويي و خدمت قرار بدهند؛ چرا كه اين تنها راهي است كه بر كشوري مانند افغانستان كه متشكل از نژادها و تنوع مذاهب مي‌باشد، مي‌توان براي سال‌هاي طولاني حكومت كرد و فرمان داد.


https://avapress.com/vdcaaun0.49nwy15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما