تاریخ انتشار :سه شنبه ۲ میزان ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۱۷
کد مطلب : 75276
اگر استعمار می گذاشت، طالبان نیز در انتخابات شرکت می کردند!
اخیراً برخی از رسانه ها، خبری را منتشر کردند مبنی بر اعلام آمادگی امارت اسلامی طالبان برای شرکت در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در افغانستان. این خبر، چنانچه انتظار می رفت، بلافاصله بعد از انتشار از جانب سخنگوی این گروه رد شده و ذبیح الله مجاهد، نشر این گونه اخبار را کذب محض و تبلیغاتِ استخبارات دشمنان امارت اسلامی طالبان خوانده است.
از دید بسیاری از تحلیل گران، گروه طالبان را نمی توان به عنوان یک نهاد مستقل در تصمیم گیری ها و فیصله های سیاسی آنان دانست. آگاهان بر این باوراند که استخبارات کشور پاکستان از تسلط و نفوذ افسانوی و غیر قابل تصوری، بر امارت اسلامی طالبان برخوردارند.
به باور صاحبنظران مسایل کشور، امارت اسلامی طالبان حتی اگر خود نیز بخواهند، قدرت و توانایی آن را ندارند تا از زیر یوغ و سلطه استخبارات دولت اسلام آباد، رهایی پیدا کنند. بنابر اظهارات این دسته از تحلیل گران مسایل کشور، استخبارات کشور همسایه جنوبی ما در نوع خودش در خاور میانه و حتی خاور دور و نزدیک، بی نظیر و بی رقیب است.
به آن دلیل؛ که تهداب استخبارات و سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان را، دولت و کشوری گذاشته است که خود در این عرصه از کارکشتگان و سرآمدانی است که با استفاده از روشها و ابزارهای استثماری و استعماری، برای مدتهای طولانی، بر نیمی از جهان بشریت، رخش قدرت و حاکمیت می راند و به قول دولتمردان وقتش، آفتاب در سرزمین های زیر نفوذش، غروب نمی کرد!.
بلی! استخبارات کشور اسلامی پاکستان، ساخته و پرداخته و دست پرورده سازمان وسیع و جهانیِ اطلاعات و امنیتِ بریتانیای کبیر است؛ کشوری که در پختگی مکر و حیله های سیاسی اش، به "روباه پیر" در جهان شهره شده است!.
بنابراین، از دید آگاهان، طالبان و چند گروه مشخص دیگر، خود را در دامی گرفتار کرده اند که خلاصی و رهایی از آن، جز با مرگ، ممکن ومیسر نیست. در سیاست اصطلاحی است معروف به "سوار بر پشت ببر"! این اصطلاح را در مورد اشخاص و دولتهایی به کار می برند که به گونه ای در دام استعمار افتاده و آلت دست قدرتها و دولتهای برتر قرار گرفته باشند.
در این تمثیل، پشت ببر، همان کرسی قدرت و حکومت است که با اراده استعمار، کسی را بر آن می نشانند و فرد سوار بر ببر، ناچار است مسیری را طی کند که ببر استعمار طی می کند و راهی را برود که سران استعمار برای او ترسیم می کنند. تنها راه نجات برای سوار بر ببر، آن است که با تمام توان و نیرو، به ببر بچسپد که از آن جدا نشود؛ وگر نه جدا شدن از ببر همان و سقوط در دره های مرگبار و یا بلعیده شدن به وسیله ببر گرسنه همان!.
باید دانست که حکایت "سوار بر ببر" حکایت شخص یا گروه خاصی نیست و در واقع، این اوضاع و احوال هر شخص، گروه و یا دولتی است که به استعمار شرقی و غربی و شمالی و جنوبی، چراغ سبز داده و آنان را بر سرنوشت کشور و مردم خویش حاکم کنند.
بسیاری از تحلیل گران کشور را اعتقاد بر آن است که گروهی به نام امارت اسلامی، با آنکه پسوند کشور افغانستان را با خود به دنبال می کشند، اما در واقع، سوار بر ببر استعمارِ همسایه جنوبی شده اند و چه خود بخواهند و یا نخواهند، مجبورند تا طبق خواسته و امیال استخبارات آن کشور، اندیشه و عمل کنند.
بنا بر این دیدگاه، شرکت طالبان در انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، چیزی نیست که به این سادگی ها و آسانی ها برای آنان ممکن ومیسر شود. به خصوص زمانی که از طرز دید و نگاه سران اسلام آباد نسبت به افغانستان و دولت و ملت آن، آگاهی دقیق و درست داشته باشیم و بدانیم که افغانستان در نگاه دولتمردان پاکستانی، همان لقمه چرب و گرم و لذیذی است که آنان به هیچ عنوان نمی توانند خود را راضی کنند تا از آن بگذرند!.
چنانچه بارها یادآوری شده است، پاکستانی ها هیچگاهی افغانستان و دولت و مردم آن را در عرض خویش قبول نداشته و نگاه آنان به افغانستان و مقامات و ملت آن، همواره از بالا به پایین بوده است و همین امر نیز باعث شده تا سرنوشت کشور و مردم افغانستان، برای آنان مهم نبوده و هر گونه که دل شان خواسته و بخواهد با این دولت و ملت، بازی کنند.
یکی از اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر برادران ناراضی ما هم اعتماد و اتکا به دولت و استخبارات پاکستان از آغاز ایجاد و پیدایش شان بوده است. طالبان با اعتماد به پاکستان و بعضاً مولوی ها و مدارس دینی وابسته به استخبارات کشور همسایه، جایگاه و پایگاه مردمی در کشور خویش افغانستان را از دست دادند و در حال حاضر، هر مقدار هم که آنان از استقلال و دین مداری امارت اسلامی خویش دم بزنند و تبلیغ کنند؛ باز هم مردم کشور به آنان به عنوان حافظان منافع ملی پاکستانی ها در افغانستان، نگاه می کنند.
در هر حال، امروزه مردم افغانستان به این نتیجه رسیده اند که تصمیم گیرنده واقعی در قبال گروه طالبان و امارت اسلامی، فقط و فقط سران اسلام آباد است و بس و اگر قرار باشد که طالبان روزی در انتخابات کشور خویش افغانستان هم شرکت بکنند، باید نتیجه گرفت که سیاست اصلی اسلام آباد در قبال افغانستان و دولت و مردم آن، دچار تحول شگفت و بنیادین شده است؛ اما این اتفاق و به این زودیها در افغانستان رونما خواهد شد، چندان امیدوارکننده به نظر نمی رسد.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcg3x9u.ak9nu4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

طالبان به این چیزها اعتقادی ندارد و به سلاحی جز زور نماندیشد
شرکت طالبان در انتخابات غیرممکن است و هیچ گاه انها حاضر به شرکت نخواهند شد