تاریخ انتشار :جمعه ۲۶ دلو ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۱
کد مطلب : 179715
داستان زن افغان از قتل عام خانواده اش توسط شوروی ها
یکی از کسانی که از اشغال شوروی سخت متأثر شده خانم هوا گل محمدی است که چند تن از اعضای خانواده اش را شوروی ها بردند و سر به نیست کردند و بعد هم در گور دسته جمعی زیر خاک کردند.

خبرنگار صدای افغان در مزارشریف پای صحبت های این همسر شهید نشسته و با او چند دقیقه ای گفتگو کرده است.

خانم هواگل می گوید که شوهر، برادر شوهر و خسرش بدون کدام جرمی که نه آنان حزبی بودند، و نه مقابل سپاه ظالم آن زمان می جنگیدند، بی رحمانه به قتل رسیدند.

خانم محمدی می گوید که آنان در منطقه ای از دره صوف بالا زندگی می کردند  و زمانیکه شوروی سابق برای شکست دادن نیروهای مردمی داخل منطقه شده بودند، تمام مردان آن قریه را جمع نمودند و یکجا به قتل رساندند.

وی داستان آن روز که سه عضو خانواده اش را شوروی برای به قتل رساندن با خودشان برده بود، مانند دیروز به یاد دارد و چنین از آن روز یاد می کند" تازه چای صبح را با تمام اعضای فامیل نوش جان کرده بودیم، که صدای تک تک دروازه بسیار سخت بلند شد و شوهرم رفت که دروازه را باز کند، دیدم که نیروهای ناشناس او را دستگیر کرد و داخل یک موتر که تمام مردان اهالی منطقه در داخل آن موتر بود بالا کرد،  من دویدم، شوهرم گفت برو خانه مواظب فرزند ما باش، و من فکر نمی کردم آنان را برای کشتن می برد، در این زمان دو تن از نیروهای شوروی داخل خانه ام شد تمام فرش و اسباب خانه را در وسط خانه جمع کرد و بشکه تیل که در دهلیز خانه ام بود بالای آنها ریخت و تمام وسایلم را آتش زد، من و پسر 10 ساله ام هر چه کوشش کردیم مانع شویم، اثری نداشت، و فرزندم را گرفتم، و تمام وسایل ما سوخت، و من و یگانه فرزندم ماندیم، یکی از این سربازان می خواست پسر ده ساله مرا با خودش ببرد، جیغ زدم و افتادم یک وقت متوجه شدم آنان از خانه ما بیرون شدند"

خانم محمدی افزود که خانه خسر و برادر شوهرم نیز کمی دور تر از ما بود، و نیروهای شوروی آنان را نیز با خودشان برده بودند.

وی می گوید که فکر نمی کردم که آنان را برای کشتن می برد، چون تمام مردان محل را برده بودند.

خانم محمدی افزود که چند ساعت بعد صدای فیرهای دوام دار را شنیدیم ولی هیچ گاهی باورم نمی شد که آنان را یکجا تیرباران کرده اند.

وی افزود که نیروهای خون خوار شوروی تمام مردان آن منطقه را یکجا بسته بودند و همه شان را تیر باران کردند، و بعدا یک حفره بزرگ کنده بودند، و همه را یکجا زیر خاک نمودند.

خانم محمدی تصریح نمود که تمام زنان آن منطقه روزها منتظر فرزندان، شوهران و برادران شان بودند و هیچ باورشان نمی شد که همه شان یکجا زیر خاک خوابیده اند.

وی سخت ترین لحظه عمرش را زمانی یاد کرد که مطمئن شد که شوهر، خسر و برادر شوهرم شهید شدند، و او با پسر ده ساله و مادر شوهر پیرش بدون داشتن آذوقه و پوشاکی زمستان سخت را سپری کردند، ایامی که جز گریه کار دیگری را انجام نمی دادند.

خانم محمدی عامل شکست نیروی ابر قدرت شوروی را گریه های جگر سوز مادرانی خواند که از سوک عزیزان شان اشک های شان همواره در چشمان شان جاری بود و دعای همه این مادران را  "خدایا نیروهای کفر را سرنگون ساز" عنوان کرد.

9 سالی که شوروی در افغانستان تسلط داشت از هیچ ظلمی در حق مردمان این دیار دریغ نکرد و هزاران مادر را در سوک فرزندان، همسران، برادران و دیگر عزیزان شان برای سالها نشاند، و تمام زیربناهای کشور را به سوی نابودی سوق داد و بلاخره در 26 دلو 1367 خورشیدی افغانستان را ترک نمودند.
https://avapress.com/vdchzwnzm23nqqd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما