تاریخ انتشار :پنجشنبه ۷ حمل ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷
کد مطلب : 206195
دختر مهاجر افغانستانی؛ از انگیزه در کودکی تا تحصیل در پزشکی
مدتی قبل، از نجیبه گفتیم و از فراز و نشیب‌های مهاجرت و استواری‌های این بانوی با اراده‌ی مهاجر. اینک اما گویی برگی دیگر از خانواده‌ی حقانی‌ها را باید ورق زد. در این گزارش از خواهر کوچکتر نجیبه یعنی لیلا حقانی خواهیم شنید.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: مدتی قبل، از نجیبه گفتیم و از فراز و نشیب‌های مهاجرت و استواری‌های این بانوی با اراده‌ی مهاجر. اینک اما گویی برگی دیگر از کتاب خانواده‌ی حقانی‌ها را باید ورق زد. در این گزارش از خواهر کوچکتر نجیبه یعنی لیلا حقانی می‌گوییم. از دختری که همانند خواهر بزرگتر زندگی‌اش دستخوش اتفاقات مختلفی بوده است. باز هم از پستی و بلندی زندگی در دیار مهاجرت و استقامت دختر مهاجر افغانستانی خواهیم شنید.

لیلا حقانی دختری است که از دیار جوزجان افغانستان بوده ولی در ایران و در ولایت اصفهان متولد شده است. او اینک در یکی از بیمارستان‌های ولایت تهران در لباس مقدس پزشکی مشغول بکار است.

از سرگذشتش پرسیدیم، این‌طور پاسخ داد: "هفت ساله بودم که پدرم بر اثر عارضه‌ی سرطان چشم از جهان فرو بست و ما را تنها گذاشت. دشواری‌های زندگی همانند سایر دغدغه‌های مهاجرت بر زندگی‌مان سیطره افکند. در دوران تحصیل به دلیل مهاجر بودن و وجود مشکلات عدیده‌ی دیگر، هر ساله در بدو ورود به مدارس به خاطر عدم صدور به موقعِ بخشنامۀ پذیرش محصلین مهاجر دچار اضطراب و مشکل می‌شدیم. از طرفی نیز به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و معیشتی، همه‌ی اعضای خانواده مجبور به اشتغال بودیم. با این وجود، مراحل تحصیلی را یک به یک پشت سر گذاشتم و در مقطع تحصیلی پیش‌دانشگاهی بطور همزمان در یک داروخانه مشغول بکار شدم. آشنایی با داروها مرا به حیطه‌ی پزشکی بیشتر علاقمند کرد."

از انگیزه‌ی لیلا برای ورود به دنیای پزشکی سوال کردیم، جواب اما در کودکیِ او نهفته بود! مرگ پدر بر اثر سرطان، لیلا را بر آن داشته بود که در آینده به جایی برسد که در مورد این بیماری به صورت گسترده تحقیق کند و نگذارد کودکان بیشتری بر اثر چنین اتفاقی سایه‌ی سرشان را از دست بدهند.

لیلا می‌گوید: "با تلاش فراوان در رشتۀ مامایی به دانشگاه راه پیدا کردم و همزمان از فرط عشق و علاقه به پزشکی، در کلاس‌های دانشجویان پزشکی نیز شرکت می‌کردم. در طی این دوران دست به تالیف کتاب‌هایی پیرامون چگونگی راه‌های مراقبتی زنان باردار زدم و ‌مقالات زیادی را نیز در این‌باره به تحریر رساندم."

لیلا طی همین دوران دست به ترجمۀ کتب پزشکی برای شرکت‌های تحقیقاتی مختلفی زده است و در دانشگاه هرمزگان نیز اقدام به برگزاری کارگاه‌های پروپوزال نویسی و مقاله نویسی کرده است.

از دیگر تجربیات لیلا حقانی می‌توان به سخنرانی و داوری در چند کنگره ملی و بین‌المللی اشاره کرد. لیلا با سایر دوستان و همکارانش کار تیمی نیز داشته که می‌توان به آخرین مقاله‌ی وی و تیم همراهش به دانشگاه هاروارد اشاره کرد که با موضوع نانو ذرات هوشمندی است که دارو و ژن‌های درمانی را به بافت‌های سرطانی حمل می‌کنند.

او در این رابطه اظهار داشت: محیط بافت‌های سرطانی با دیگر بافت‌های عادی متمایز است، بطور مثال دیواره‌های این بافت‌ها منافذ بزرگتری نسبت به دیواره‌ی دیگر بافت‌ها دارند، بنابراین اگر ذرات نانو حامل دارو و ژن به این بافت‌های سرطانی تزریق شوند می‌توانند در آن محل دارو یا ژن‌هایشان را تخلیه کنند.



لیلا درسش را در رشته ی مامایی به اتمام می‌رساند. اما گویی عطش رسیدن به درجه‌ی‌ پزشکی و انگیزه‌ای که در دوران کودکیِ لیلا برایش جرقه خورده بود او را وادار به حرکت مجدد به سمت رشته‌ی پزشکی می‌کند.

لیلا ادامه می‌دهد؛ بعد از مامایی بصورت اتفاقی برای امتحان کارشناسی پزشکی به دانشگاه تهران مراجعه کردم. مسئولان دانشگاه که اراده‌ی بالای لیلا و همچنین سوابق تحصیلی و مقالات متعددش در دوران کارشناسی را مشاهده می‌کنند، ابتدا حاضر به پذیرش وی بصورت موقت می‌شوند و در نهایت با صبر و پشتکار لیلا مسئولان متقاعد به دادن بورسیه تحصیلی به این دختر مهاجر می‌شوند.

لیلا که اکنون واپسین روزهای اینترنی خود را سپری می‌کند تا چند روز دیگر فارغ‌التحصیل خواهد شد. وی به دیگر جوانان مهاجر توصیه می‌کند که همیشه‌ نسبت به آینده امیدوار باشند. چرا که جوانان مهاجر می‌توانند با پشتکار و همت والای خود مسیر موفقیت را بپیمایند و کمک به همنوعان خود را پیش بگیرند و باعث سربلندی و افتخار خانوادۀ خود و هموطنان‌شان شوند.
 
https://avapress.com/vdcaoinum49nw61.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما