تاریخ انتشار :شنبه ۲۱ سرطان ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۴۳
کد مطلب : 214292
گفت‌وگوی ویژه خبرگزاری صدای افغان(آوا) با فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران؛

شهید «نسیم افغانستانی» یک سند، نشانه و نماد است که راه را گم نکنیم/ پیدا شدن و دفن او یک سناریو و تدبیر الهی بود/ نسیم آمد و فتنه‌شکنی کرد

شهید «نسیم افغانستانی» یک سند، نشانه و نماد است که راه را گم نکنیم/ پیدا شدن و دفن او یک سناریو و تدبیر الهی بود/ نسیم آمد و فتنه‌شکنی کرد
کلاه هزار‌گی بر سر دارد. بر سر گذاشتن این کلاه، عمق محبت، دوستی و علاقه او را به مردم افغانستان نشان می‌دهد. این کلاه پس از 36 سال، سالم و تمیز، گویی تازه بافته شده، از دل خاک بیرون آمده است. این کلاه روایت ناگفته‌ای از دل‌دادگی و ایستادگی دو ملت افغانستان و ایران در کنار هم، به تعبیر «محمد سرور رجایی»، نشان از خون‌شریکی دو ملت و دو کشور است. بله، این کلاه، کلاه شهید تازه تفحص شده در ایران، شهید «نسیم افغانستانی» است. سردار باقرزاده این شهید را یک سند، نشانه و یک نماد می‌داند؛ نمادی که بر اساس آن، راه را گم نکنیم، «وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ»، و پیداشدن و چگونگی به خاک‌سپاری‌اش، یک «سناریو و تدبیر الهی». وقتی انگشتر عقیق و تسبیح‌ با حرکت دستانش به این طرف و آن طرف می‌رود، دل مخاطب را می‌رباید. چون با خاک و انسان‌های خاکی، از خاک برآمده و دل خاک برگشتند، سر و کار دارد، لباسش ساده و خاکی است. می‌گوید شهید نسیم آمد و در شرایطی که دشمنان تلاش کردند روابط بین دو کشور را خدشه‌دار کنند، فتنه‌شکنی کرد. در بین صحبت‌هایش، علاقه و محبت بسیاری نسبت به افغانستان موج می‌زند. تاریخ افغانستان را به خوبی می‌داند، با سرشت و سرنوشت این مردم آشناست، و دلسوزتر و مهربان‌تر از هر کسی سخن می‌گوید.
 
خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ تهران: سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در گفت‌وگویی صمیمانه با خبرنگار آوا در تهران در مورد شهدای افغانستانی دفاع مقدس این کشور در برابر تجاوز عراق، به خصوص شهید نسیم افغانستانی و پیوند دو کشور سخن گفت.
 
سردار باقر زاده در ابتدا در مورد این‌که چطور به این شهید رسیدند، با بیان این‌که آن‌ها همه مناطق عملیاتی را برای تفحص شهدای دفاع مقدس ایران در برابر تجاوز عراق در دستور کار خود داشتند، گفت که از جمله منطقه ولایت میسان یا العماره عراق بود که در جنوب شرقی عراق واقع شده و این مناطق، مناطق عملیاتی والفجر مقدماتی و والفجر 1 بوده است.
 
نسیم خوش
وی ادامه داد که خدای متعال نیروهای جست‌وجوکننده را به نقطه‌ای که گروهی از شهدا در آنجا قرار گرفته بودند، هدایت کرد که اولین شهید، نسیم بوده، و "با وزیدن نسیم خوش، بوی خوش سایر یوسف‌ها هم به مشام ما رسید و توانستیم آن‌ها را هم کاوش و پیدا کنیم".
 
البته به گفته سردار باقرزاده، شهید نسیم و 191 شهید دیگر چند ماه قبل پیدا شده بودند، و آن‌ها بارها خواستند این‌ شهدا را به داخل ایران منتقل کنند، اما به دلیل شرایط کرونا و همچنین برنامه‌های اربعین و مسائل جانبی دیگر، برنامه به عقب افتاد.
 
وی در مورد انتقال این شهدا خاطرنشان کرد: "همان‌طور که در مرز شاهد بودید، 191 شهید بدون تشریفات رسمی وارد ایران شدند، تنها شهیدی که مورد استقبال رسمی قرار گرفت، شهید نسیم افغانستانی بود که ما توفیق پیدا کردیم این شهید را در فاصله کمی در مرز تشییع کنیم".
 
2300 شهید
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران در مورد آمار رزمندگان و شهدای افغانستانی دفاع مقدس این کشور گفت: "دو گردان که تقریبا قطعی است، ما دو گردان نزدیک به یک تیپ، که به عنوان تیپ ابوذر مطرح بوده، از بچه‌های افغانستانی داشتیم. آنچه در مورد آمار شهدا نیز به من نقل کردند، تا 2300 شهید افغانستانی بوده، اما مطمئن نیستم و باید آمار دقیق از بنیاد شهید گرفته شود".
 

شجاعت و سخت‌کوشی
وی در مورد خصلت این شهدا افزود: "بچه‌های افغانستان به شجاعت و سخت‌کوشی شهره بودند، الان هم همین طور است. معمولا کارهای سخت و دشوار را در جبهات بچه‌هایی که سخت‌کوش‌تر بودند، به عهده می‌گرفتند. من بچه‌های افغانستان را دیدم که در کوهستان‌ها خوب می‌جنگیدند، آن‌ها در مناطق حاج عمران، کلاشین، تپه شهید صدر، 2519، کی دو و دیگر مناطق دیگر حضور داشتند".
 
حاجت میدهد
سردار باقرزاده در مورد یکی از این شهدای افغانستانی گفت: "شهید رجب علی غلامی، در حوالی بجستان در جنوب مشهد دفن است. او یک کارگر ساده مرغداری بوده، ولی به حدی باتقوا بوده که همان زمان مردم اجازه ندادند این شهید از ایران به افغانستان منتقل شود، گفتند باید همین‌جا دفن شود، او را نگه داشتند و الان قبرش طوری است که مردم می‌روند و از او حاجت می‌گیرند، این قدر این شهید مورد احترام است".
 
تدبیر و سناریوی الهی
وی در مورد پیدا نشدن نشانی از خانواده شهید نسیم افغانستانی، با اشاره به فراخوان عمومی که داده شد، و برخی فضاسازی‌های رسانه‌های معاند تصریح کرد: "برخلاف آن چیزی که دشمنان ما گفتند: ایران یک سناریو درست کرده! ابدا چنین چیزی نبوده، کار جستجو برای شناسایی خانواده این شهید را شروع کرده بودیم، در آستانه ورود شهدا به کشور بودیم، گفتم تکلیف این شهید را روشن کنیم، مأیوس بودیم از طریق طبیعی و سازوکارهای عادی که داریم، به نتیجه برسیم، گفتیم بهترین کار این است که مردم، مخاطب عام و برادران و خواهران افغانستانی را صدا بزینم".
 
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران خاطرنشان کرد که به دنبال این فراخوان، نه فقط افغانستانی‌های مقیم ایران، بلکه مردم ایران نیز در صدد پیدا کردن خانواده این شهید برآمدند؛ احساس تکلیف عمومی برانگیخته شد و حس برادری و مودت یک دفعه اوج گرفت.
 
وی گفت که دنبال این فراخوان، با درخواست‌های متعدد برای تشییع این
شهید در شهرهای مختلف ایران مواجه شدند، که به دلیل شرایط کرونا به مصلحت ندیدند، حتی در مشهد هم بنابر وضعیت قرمز این شهر، تشییع در داخل حرم مطهر، توسط خدام و مردم به صورت محدود، از رواق امام خمینی(ره) تا صحن آزادی صورت گرفت و شهید نسیم افغانستانی در غرقه 170 از غرفه‌های صحن آزادی خاک‌سپاری شد.



 سردار باقرزاده در ادامه تأکید کرد: "این یک تدبیر الهی بود که این برادر مهاجر مظلوم که در چند عملیات متوالی شرکت کرده؛ عملیات‌ بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی و والفجر 1، حتی در عملیات رمضان مجروح شده، و در اوایل سال 1362 در عملیات والفجر 1 به شهادت رسیده، در حالی که در غربت ماند، و خانواده‌اش شناسایی نشد، در پناه امام غریب، غریب الغربا و معین الضعفا و الفقرا، امام هشتم قرار بگیرد. این اراده زیبای الهی است که بعد با فرمان و دستور حضرت آقا(امام خامنه‌ای حفظه‌الله) در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده می‌شود".
 
وی ادامه داد، قاعدتا اگر خانواده‌ این شهید شناسایی می‌شد، پیکر او به افغانستان اعزام می‌شد و به میهن خودش می‌رفت، ولی ایران هم وطن دوم مردم افغانستان است، و همه مهاجران، اعم از شیعه و سنی این را لمس کردند.



نسیم فتنهشکنی کرد
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران در ادامه در پاسخ به سوالی دیگر که نسیم در شرایطی آمد که به دلیل حوادث هریرود و یزد و تبلیغات منفی و وسیعی که دشمنان روابط دو کشور و دو ملت به راه انداختند، می‌رفت که این روابط تیره و متشنج شود؟ گفت: "بله، نسیم آمد و فتنی شکنی کرد. در فضای غبارآلودی که دشمن ایجاد کرده بود، این شرایط با آمدن نسیم تقارن پیدا کرد. ما این را تدبیر نکرده بودیم، العبد یدبر والله یقدر، حتی مکان تدفین این شهید یک چیز دیگر در ذهن ما بود، ولی فرمان آمد که باید به این صورت دفن شود و ما به این نقطه رسیدیم. من جواب این نقطه را می‌خواهم فقط با این روایت پیامبر عرض کنم، که رسول خدا(ص) می‌فرماید: "طوبى للمخلصین، اولئك مصابیح الدجى، تنجلى عنهم كل فتنة ظلماء. خوشا به حال آنان كه خالص اند و (بى غل و غش)، آنان چراغ‌هایى در تاریكى هستند، كه از وجودشان هر فتنه كور و پنهانى، روشن و آشكار مى‌گردد. ما مخلص‌تر از شهدا نداریم، چه بسا پیامبر در حقیقت به همین شهدا اشاره می‌فرمایند. در چنین شرایطی آمدن نسیم فتنه‌ای را که چه بسا یک عده‌ای خواستند به وجود بیاورند، خنثی می‌کند. این سناریوی ما نیست، سناریوی الهی است که دل‌ها را به سمت نقطه نور هدایت می‌کند تا در تاریکی و ظلمت نمانند".
 
سند، نشانه و نماد؛ راه را گم نکنیم!
سردار باقرزاده تأکید کرد: "نسیم یک سند است، یک نشانه و یک نماد است، شاید ما همه شهدا را نتوانیم در حرم امام رضا(ع) دفن کنیم، ولی نسیم یک نماد است، یک نمونه، شاخص و علامت که راه گم نشود؛ وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ؛ به واسطه نسیم مردم متوجه می‌شوند که روابط بین ایران و افغانستان چقدر عمیق است؛ طوری که ولی امر مسلمین می‌آید و تکلیف پیکر را از حیث تدفین مشخص می‌کند، شما ندارید کسی از شهدا را که ولی امر مسلمین تکلیف تدفین او را مشخص کرده باشد، اما اینجا می‌بینید که آقا امر فرمودند این شهید در آنجا دفن شود؛ عمق محبت این‌جا روشن است".
 
پیوندی تاریخی با دشمنی مشترک
وی در مورد پیوند ملت ایران و افغانستان خاطرنشان کرد: "پیوند ملت ایران و افغانستان یک پیوند تاریخی است. برادران و خواهران افغانستانی، چه آن‌هایی که مقیم ایران هستند، چه آن‌هایی که در افغانستان به سر می‌برند، عنایت داشته باشند که جریان لیبرالیسم هم در کشور ایران و هم در افغانستان، به مثابه دو لبه یک قیچی عمل می‌کنند و به دنبال قطع پیوند مودتی بین دو ملت هستند. جریان لیبرالیسم در ایران چهره افغانستانی را تخریب می‌کند و در افغانستان، به دنبال تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران و مردم آن است. سر این قیچی دست امپریالیزم امریکا و مزدوران آن‌ها در ایران و افغانستان است که به دنبال قطع این پیوند اند. ما فارغ از این‌که شیعه یا سنی هستیم، باید متوجه باشیم چه کسی این قیچی را به حرکت درمی‌آورد و این دو جریان به موازات و دوشادوش هم تلاش می‌کنند این پیوند مودتی قطع شود؛ پیوندی که ریشه در دل تاریخ و دیانت این دو سرزمین، و ریشه در اسلامیت مردم افغانستان و ایران دارد. در چنین فضایی ما نباید اجازه بدهیم که دشمنان سوءاستفاده کنند".
 
در مقابل امام خمینی(ره)؟!
سردار باقرزاده در مورد ریشه مودت افغانستان و ایران خاطره‌ای را تعریف کرد: "یک نقلی از شهید نیلی در افغانستان شده، یک بار ابراز کرده بود؛ عده‌ای از من می‌خواهند که جلو امام خمینی(ره) بایستم، نمی‌دانند وقتی مادر من مریض می‌شود، مراقب است کی امام خمینی در رادیو صحبت می‌کند، بعد نخی را برمی‌دارد، یک سر را به آنتن رادیو می‌بندد، و یک سر دیگر را به انگشتان دستان خود، و شفا می‌گیرد، اعتقاد مردم به امام خمینی این‌گونه است، آن وقت من می‌توانم در مقابل امام خمینی بایستم؟!"
 
وی تأکید کرد که اعتقادات مردم افغانستان به زعمای دین و مرجعیت یک اعتقاد راسخ است و هیچ کسی نمی‌تواند آن را از بین ببرد. دشمنان ما هم بی‌جهت تلاش می‌کنند؛ چه آن‌هایی که در ایران تلاش می‌کنند رابطه افغانستانی را با ایرانی و مرجعیت و ولایت فقیه قطع کنند و چه آن‌هایی که در افغانستان تلاش می‌کنند.
 

روایت رهبری
فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران در مورد دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین جهان، امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) در مورد مردم افغانستان گفت: "حضرت آقا، همان دیدگاهی که امام خمینی(ره) نسبت به برادران مهاجر افغانستانی و غیرمهاجر داشتند را دارند. ایشان بارها در دیدار با شخصیت‌های سیاسی افغانستانی، از شجاعت، نجابت، فرهیختگی و سایر خصال برجسته مردم افغانستان ذکر کردند که در سوابق نیز موجود است. ایشان همواره مردم افغانستان را فارغ از این‌که شیعه یا سنی هستند، یا چه قومی هستند؛ پشتون، ازبک، هزاره، تاجیک و... ستایش کردند. ایشان همواره این نکته را متذکر شدند که باید موانع از جلو راه مردم افغانستان برای رسیدن به شکوفایی و استقلال برداشته شود و سیاسیون اجازه ندهند که ایادی دشمن سرنوشت مردم افغانستان را عوض کند".
 
خون مشترک
وی با اشاره به این‌که بچه‌های ایران نیز در زمان جهاد افغانستان، به مردم این کشور کمک کردند، گفت: "شهید نیری ما، کسی بود که به هرات رفته بود تا پلی را تخریب کند، تا شوروی نتواند دست به حمله زند، آنجا رفت و پل را منهدم کرد، اما خودش شهید شد. بعد بچه‌های افغانستان چندین شهید دادند تا پیکر او را به عقب منتقل کنند. پیکر او در هرات دفن شد و بقعه و بارگاهی برایش ساخته شد، اما طالبان که آمد، این قبر را از بین برد".
 
از غرفه اختصاصی شهدای افغانستانی تا روز دوستی مردم ایران و افغانستان
سردار باقرزاده در بخش پایانی این گفت‌وگو از برنامه‌های آینده خود و کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران برای فرهنگ‌سازی و احترام به جایگاه شهدایی چون نسیم افغانستانی، از دستور رهبر انقلاب اسلامی برای ایجاد یک غرفه اختصاصی در موزه دفاع مقدس ایران برای شهدای افغانستانی خبر داد و گفت که خانواده‌های شهدای افغانستانی؛ چه شهدای دفاع مقدس و چه مدافعین حرم، وسایلی از شهیدان‌شان را که می‌خواهند در موزه نگهداری شود، آماده کنند
و با اولین فراخوان، تحویل موزه دفاع مقدس بدهند.
 
وی در عین حال از آمادگی برای برگزاری کنگره بزرگ‌داشت شهیدان افغانستانی در ایران خبر داد و افزود: "پیشنهاد دیگری را برای وزیر راه و شهرسازی ایران دادم، دکتر اسلامی، که یکی از سالن‌های ترانزیتی مرز دوغارون به نام شهید نسیم افغانستانی نام‌گذاری شود. هم‌چنین پیشنهاد دادیم یکی از دوره‌های آموزشی در سطح نیروهای مسلح ایران به نام شهید نسیم نام‌گذاری شود و هم‌چنین پیشنهاد دادیم، روز ورود شهید نسیم افغانستانی به ایران، اگر چنین روزی در تاریخ نبوده، به نام روز دوستی مردم ایران و افغانستان نام‌گذاری شود".
 

متن کامل مصاحبه با سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر است:
سوال: در ابتدا از جزییات این شهید تازه تفحص شده(شهید نسیم افغانستانی) بگویید؛ چه شد که به او رسیدید؟
سردار باقرزاده: با سلام و صلوات و درود به همه شهیدان، از جمله شهیدان عزیز کشور دوست و برادر افغانستان که در سال‌های طولانی مجاهدت و ایثار در مقابل جبهه کفر و الهاد، دشمن تکفیری و سلفی و هم‌چنین دشمن بعثی، به زیبایی درخشیدند و افتخار آفریدند.
ما در مسیر تفحص پیکرهای مطهر شهدای که تاکنون بالغ بر 41 هزار شهید دفاع مقدس را پس از جنگ تفحص کردیم، همه مناطق عملیاتی را در دستور کار خود داریم، از جمله منطقه استان میسان یا العماره که در شمال استان بصره و در جنوب شرقی عراق واقع شده است. این مناطق، مناطق عملیاتی والفجر مقدماتی و والفجر 1، و از جمله مناطقی است که باید مورد کاوش قرار می‌گرفت. مناطق عمومی شمال فکه، شهرهای تیب و زبیداد از جمله نقاطی است که برای کاوش مورد علاقه ما بود.
برای انجام این کار ما یک زمان‌بندی و طرح‌ریزی داریم و بر اساس آن جلو می‌رویم. مناطق ارتفاعات جبل فوقی و مناطقی از نوار مرزی که بیشتر درگیری بوده، در دستور کار بود. دوستان ما به تدریج کار را از سمت عراق به سمت مرز خودی شروع کردند، و در یک فرآیندی به منطقه مورد نظر که خط حد لشکر 5 نصر و تیپ جوادالائمه بود، رسیدند.
چیزی که من در جریان هستم، و برادران هم برای من نقل کردند، خدای متعال بچه‌ها را به یک نقطه‌ای که گروهی از شهدا در آنجا قرار گرفته بودند، و اولین شهید، نسیم بوده، هدایت کرد و با وزیدن نسیم خوش، بوی خوش سایر یوسف‌ها هم به مشام ما رسید و توانستیم آن‌ها را هم کاوش و پیدا کنیم.
البته شهید نسیم و 191 شهید دیگر چند ماه قبل پیدا شده بودند، ما در صدد بودیم آن‌ها را منتقل کنیم، شاید 4 بار که خواستیم این‌ها را منتقل کنیم، به دلیل شرایط کرونا و همچنین برنامه‌های اربعین و مسائل جانبی دیگر، برنامه به عقب افتاد، تا این‌که فرصتی به وجود آمد و ما تصمیم گرفتیم شهدا را در روز شهادت امام صادق(ع) بیاوریم، ولی بازهم دوستان عراقی آمادگی نداشتند، و این روند چند روز دیگر به عقب افتاد، که این هم خودش یک حکمتی داشت و ما فرصت کردیم که با آمادگی بیشتری پیکرهای طیبه را به کشور بازگردانیم.
همان‌طور که در مرز شاهد بودید، 191 شهید بدون تشریفات رسمی وارد ایران شدند، برخلاف معمول که به پرچم جمهوری اسلامی مزین می‌شوند، تنها شهیدی که مورد استقبال رسمی قرار گرفت، شهید نسیم افغانستانی بود که ما توفیق پیدا کردیم این شهید را در فاصله کمی در مرز تشییع کنیم.
 
سوال: در روند تفحص شهدا در سال‌های اخیر به چه تعداد از شهدای افغانستانی رسیده‌اید؟
سردار باقرزاده: من آمار دقیقی ندارم، نمی‌دانم تعداد مفقودین افغانستانی در جنگ چقدر بوده، چون معمولا وقتی شهید می‌آید، فارغ از این‌که از چه ملیت، شهر یا منطقه‌ای است، به آدرس محل سکونت‌شان اعزام می‌شوند. قطعا یک تعداد از این شهدا که در آن زمان در کنار ما جنگیدند و مفقود بودند، اما بعد پیکرشان پیدا شده، در سنوات گذشته به خانواده‌های‌شان تحویل داده شده، اما من فعلا حضور ذهن ندارم که چه تعداد شهید بوده است.
آنچه مسلم است، ما شهدای زیادی از برادران افغانستانی را در زمان جنگ دفن کردیم، و تکلیف‌شان روشن شد. آنچه آمار شهدا را به من نقل کردند، تا 2300 شهید افغانستانی بوده، اما مطمئن نیستم و باید آمار دقیق از بنیاد شهید گرفته شود.
 
سوال: آیا خاطره و رویداد جالبی در مورد روند تفحص این شهدا دارید؟
سردار باقرزاده: به صورت مستقیم نه، من آن‌ها را در منطقه مختلف عملیاتی می‌دیدم که حضور داشتند. بچه‌های افغانستان به شجاعت و سخت‌کوشی شهره بودند، الان هم همین طور است. همان‌طور که یمنی‌ها مجاهد، سخت‌کوش و جان بر کف هستند، افغانستانی‌‌ها هم همین طور هستند. معمولا کارهای سخت و دشوار را در جبهات بچه‌هایی که سخت‌کوش‌تر بودند، به عهده می‌گرفتند. من بچه‌های افغانستان را دیدم که در کوهستان‌ها خوب می‌جنگیدند، آن‌ها در مناطق حاج عمران، کلاشین، تپه شهید صدر، 2519، کی دو و دیگر مناطق دیگر حضور داشتند.
یکی از همین شهدا، شهید رجب علی غلامی، در منطقه حوالی بجستان در جنوب مشهد است. او یک کارگر مرغداری ساده بوده، ولی به حدی باتقوا بوده که همان زمان مردم اجازه ندادند این شهید از ایران به افغانستان منتقل شود، گفتند باید همین‌جا دفن شود، او را نگه داشتند و الان قبرش طوری است که مردم می‌روند و حاجت می‌گیرند، این قدر این شهید مورد احترام است.
 
سوال: چه آمار و ارقامی از حضور مبارزین افغانستانی در جبهه‌های 8 سال دفاع مقدس و شهدای افغانستانی در این جبهات دارید؟
سردار باقرزاده: دو گردان که تقریبا قطعی است، ما دو گردان نزدیک به یک تیپ، که به عنوان تیپ ابوذر مطرح بوده، از بچه‌های افغانستانی داشتیم. منتهی آن موقع یک ملاحظاتی وجود داشت؛ هم به خاطر حفظ جان خانواده‌های این‌ها و هم ملاحظات دیگر، به این عنوان مطرح نمی‌شدند، اما در بین رزمندگان به عنوان برادران مشهدی معروف بودند، چون عموما اعزام هم از مشهد بوده است. من خودم بارها این‌ها را دیدم، از جمله در محور شمال غرب، حاج عمران، کلاشین و... در این محورها بچه‌های افغانستانی جنگیدند. همان طور که بچه‌های عراقی در لشکر بدر بودند. شهدای لشکر بدر بالغ بر 700 شهید بوده، اما شهدای افغانستانی، بالغ بر دو هزار و اندی بوده که قابل توجه است.
 

سوال: به نظر می‌رسد پیدا کردن خانواده‌های این شهدا، به شمول شهید نسیم افغانستانی، یک چالش جدی برای شما بوده است؟ آیا توانستید خانواده او را پیدا کنید؟
سردار باقرزاده: بله، وقتی که دوستان اطلاعات اولیه در مورد شهید نسیم افغانستانی را از چند ماه قبل به من دادند، من این را در دستور کار گذاشتم، گفتم باید ارزیابی کنیم، پاسخ‌ها همه منفی بود، یک آدرسی از ایشان
وجود داشت، ما به آن آدرس مراجعه کردیم، ولی هیچ نشانه‌ای از این خانواده به ما نداد. طبیعی است که ما وقتی با چنین مشکلی برخورد می‌کنیم، نباید متوقف شویم، باید بنا را بر این بگذاریم که سرنوشت ایشان چه خواهد شد. در این شرایط، بهترین کار را در این دیدم که فراخوان عمومی بدهیم و اطلاع رسانی عمومی داشته باشیم. چون این از موارد نادر بوده و خواست خدا بود که این شهید به این شکل از غربت دربیاید. در مورد این شهید، اراده الهی بر این تعلق گرفته بود، من نمی‌توانم چیزی جز اراده الهی بگویم، برخلاف آن چیزی که دشمنان ما گفتند: ایران یک سناریو درست کرده! ابدا چنین چیزی نبوده، کار جستجو برای شناسایی خانواده این شهید را شروع کرده بودیم، در آستانه ورود شهدا به کشور بودیم، گفتم بیاییم تکلیف این شهید را روشن کنیم، مأیوس بودیم از طریق طبیعی و سازوکارهای عادی که داریم، به نتیجه برسیم، گفتیم بهترین کار این است که مردم، مخاطب عام و برادران و خواهران افغانستانی را صدا بزینم.
جالب این‌جاست که مردم، نه فقط افغانستانی‌های مقیم ایران، بلکه بر اساس گزارشی که از بعضی شهرها به من رسید؛ مردم ایران نیز در صدد پیدا کردن خانواده این شهید برآمدند. اول تکاپوی مردم برای شناسایی این شهید بود، حتی مردم عکس این شهید را در یکی از شهرها، ظاهر فلاورجان بود، چاپ کردند و در محیط‌هایی که برادران افغانستانی زندگی می‌کردند، بردند که آیا این شهید را می‌شناسید؟ احساس تکلیف عمومی برانگیخته شد و حس برادری و مودت یک دفعه اوج گرفت.
نکته جالب دیگر این‌که ما با درخواست‌های متعدد برای تشییع این شهید در شهرهای مختلف مواجه شدیم، که آن را به دلیل شرایط کرونا به مصلحت ندیدیم. حتی در مشهد هم که پیش‌بینی کردیم تشییع داشته باشیم، بنابر شرایط خاصی که وضعیت قرمز بود، تشییع در داخل حرم مطهر، تشییع توسط خدام و مردم به صورت محدود از رواق امام خمینی(ره) تا صحن آزادی صورت گرفت و شهید نسیم افغانستانی در غرقه 170 از غرفه‌های صحن آزادی خاک‌سپاری شد.
این یک تدبیر الهی بود که این برادر مهاجر مظلوم که در چند عملیات متوالی شرکت کرده؛ عملیات بیت‌المقدس، عملیات رمضان، عملیات مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی و والفجر 1، حتی در عملیات رمضان مجروح شده، و در اوایل سال 1362 در عملیات والفجر 1 به شهادت رسیده، در حالی که در غربت ماند، و خانواده‌اش شناسایی نشد، در پناه امام الغریب، غریب الغربا و معین الضعفا و الفقرا، امام هشتم قرار می‌گیرد. این اراده زیبای الهی است که بعد با فرمان و دستور حضرت آقا(امام خامنه‌ای حفظه‌الله) در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده می‌شود. قاعدتا اگر خانواده‌اش شناسایی می‌شد، این شهید به افغانستان اعزام می‌شد و به میهن خودش می‌رفت، ولی ایران هم وطن دوم مردم افغانستان است، و همه مهاجران، اعم از شیعه و سنی این را لمس کردند.
مردم افغانستان خاطرشان است که با نخستین هجمه دولت شوروی به این کشور، امام خمینی(ره) بود که موضع‌گیری کرد و ایستاد. در همان زمان من یادم است که آقای ولایتی که وزیر خارجه ایران بود، رفته بود با مسئولین شوروی در مورد این‌که به صدام کمک نکنند، مذاکره کند. آن‌ها به صدام موشک‌های اسکات بی می‌دادند و این موشک‌ها بر سر مردم ایران می‌خورد. آن‌ها گفتند که شما از افغانستان حمایت نکنید، تا ما اینجا به صدام کمک نکنیم، اما این منافات داشت با سیاست نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی، آقای ولایتی پاسخ زیبایی به مقام‌های شوروی دادند، ایشان فرمود که وقتی مردم ایران از زیر آوار موشک‌ها بیرون می‌آیند، شعارشان نه شرقی و نه غربی است، مرگ بر شوروی است، ما نمی‌توانیم نسبت به افغانستان بی‌تفاوت باشیم، این اراده‌ای بوده که مردم ایران نسبت به افغانستان داشته‌اند.
در آن مقطع و پس از آن، افغانستانی‌هایی که به ایران آمدند، بر اساس تکلیف دینی، نه از حیث این‌که اضطراری وجود داشته باشد، نه، خیلی‌ها اینجا زندگی می‌کردند و کاری هم به جنگ نداشتند، اما یک دسته دیگر احساس وظیفه دینی کردند، این‌ها خود را مقلد امام خمینی(ه) می‌دانستند و بر اساس التزام دینی، دفاع از کشور اسلامی، جمهوری اسلامی را لازم می‌دانستند، چون جبهه مقابل بعثی‌های خبیثی بودند که حتی به تعبیر امام عرب هم نبودند. امام یک بار تعبیر کرده بودند به صدام که تو عرب نیستی، امریکایی هستی، عرب مسلم است، شما اصلا امریکایی هستی، کنایه از این‌که دست پرورده امریکا هستی.
بنابراین در آن مقطع برادران افغانستانی که افراد کمی نیز نبودند، العالم به زمانه بودند، دقیق تشخیص دادند و با بصیرت بودند، خوب فهمیدند حالا که اینجا آمدند، به معنای این نیست که خود را از شر شوروی نجات دادند، کاری نکنند، اصلا این تفکر جایگاهی در میان مجاهدان افغانستانی نداشت، بلکه آمدند از یک زاویه دیگر با موضوع برخورد کردند و صرفا با عنوان تکلیف دینی، در حالی که هیچ اجباری از سوی جمهوری اسلامی نبود، بلکه برای رفتن به جبهه ممانعت وجود داشت، وارد میدان نبرد شدند. ما برای به کارگیری برادران افغانستانی در جنگ، موانعی داشتیم، ولی از بس فشار و اصرار و پی‌گیری بود که بالاخره گفتند بروند داخل یگان خراسان به کارگیری شوند، این گونه بود که وارد جنگ شدند.
بنابراین، حضور نسیم واقعا یک عنایت و لطف خدا بود، و من این را تا آخرین لحظات دیدم که چقدر زیبا این نسیم آمد و به خاک سپرده شد. حتی در لحظات قبل از دفن، من یک تفالی به حافظ زدم، با حس و حال خود گفتم که حال نسیم، الان که می‌خواهد به خاک سپرده شود، چگونه است، این شعر آمد:
کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت
مکن به نامه سیاهی ملامت من مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ
که گرچه غرق گناه است می‌رود به بهشت
در همان مصرع اول، کلمه نسیم آمد، حافظ خیلی زیبا جواب داد، تقدیر نسیم چه بوده که باید سال‌های سال در غربت می‌ماند، اما با یک عزتی به کشور می‌آمد.
 ...
سوال: و نسیم در شرایطی آمد که به دلیل حوادث هریرود و یزد و تبلیغات منفی و وسیعی که دشمنان روابط دو کشور و دو ملت به راه انداختند، می‌رفت که این روابط تیره و متشنج شود؟
سردار باقرزاده: بله، نسیم آمد و فتنی شکنی کرد. در فضای غبارآلودی که دشمن ایجاد کرده بود، این شرایط با آمدن نسیم تقارن پیدا کرد. ما این را تدبیر نکرده بودیم، "العبد یدبر والله یقدر"، ما چیز دیگری برنامه‌ریزی کرده بودیم، حتی مکان تدفین این شهید یک چیز دیگر در ذهن ما بود، ولی فرمان آمد که باید به این صورت دفن شود و ما به این نقطه رسیدیم. من جواب این نقطه را می‌خواهم فقط با این روایت پیامبر عرض کنم، که رسول خدا(ص) می‌فرماید: "طوبى للمخلصین اولئك مصابیح الهدى، تنجلى عنهم كل فتنه ظلما؛
خوشا به حال آنان كه خالص اند و (بى غل و غش)، آنان چراغ‌هایى در تاریكى هستند، كه از وجودشان هر فتنه كور و پنهانى، روشن و آشكار مى‌گردد". ما مخلص‌تر از شهدا نداریم، چه بسا پیامبر در حقیقت به همین شهدا اشاره می‌فرمایند، این یک واقعیتی است که ما باید در نظر بگیریم. در چنین شرایطی آمدن نسیم فتنه‌ای را که چه بسا یک عده‌ای خواستند به وجود بیاورند، خنثی می‌کند. این سناریوی ما نیست، سناریوی الهی است که دل‌ها را به سمت نقطه نور هدایت می‌کند تا در تاریکی و ظلمت نمانند.
پیوند ملت ایران و افغانستان یک پیوند تاریخی است. برادران و خواهران افغانستانی، چه آن‌هایی که مقیم ایران هستند، چه آن‌هایی که در افغانستان به سر می‌برند، عنایت داشته باشند که جریان لیبرالیسم هم در کشور ایران و هم در افغانستان، به مثابه دو لبه یک قیچی عمل می‌کنند و به دنبال قطع پیوند مودتی بین دو ملت هستند. جریان لیبرالیسم در ایران چهره افغانستانی را تخریب می‌کند و در افغانستان، به دنبال تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران و مردم آن است. سر این قیچی دست امپریالیزم امریکا و مزدوران آن‌ها در ایران و افغانستان است که به دنبال قطع این پیوند اند. به عنوان مثال، ما فارغ از این‌که شیعه یا سنی هستیم، باید متوجه باشیم چه کسی این قیچی را به حرکت درمی‌آورد و این دو جریان به موازات و دوشادوش هم تلاش می‌کنند این پیوند مودتی قطع شود؛ پیوندی که ریشه در دل تاریخ و دیانت این دو سرزمین، و ریشه در اسلامیت مردم افغانستان و ایران دارد. در چنین فضایی ما نباید اجازه بدهیم که دشمنان ما سوءاستفاده کنند.
من یادم هست، یک نقلی از شهید نیلی در افغانستان شده، یک بار ابراز کرده بود؛ "عده‌ای از من می‌خواهند که جلو امام خمینی(ره) بایستم، نمی‌دانند وقتی مادر من مریض می‌شود، مراقب است کی امام خمینی در رادیو صحبت می‌کند، بعد نخی را برمی‌دارد، به آنتن رادیو می‌بندد، و یک سر دیگر را به انگشتان دستان خود، و شفا می‌گیرد، اعتقاد این مردم به امام خمینی این‌گونه است، آن وقت من می‌توانم در مقابل امام خمینی بایستم؟!"
اعتقادات مردم افغانستان به زعمای دین و مرجعیت یک اعتقاد راسخ است و هیچ کسی نمی‌تواند آن را از بین ببرد. دشمنان ما هم بی‌جهت تلاش می‌کنند؛ چه آن‌هایی که در ایران تلاش می‌کنند رابطه افغانستانی را با ایرانی و مرجعیت و ولایت فقیه قطع کنند و چه آن‌هایی که در افغانستان تلاش می‌کنند، من در کشور عراق هم همین معنا را دیدم.
تعدادی از جوانان عراقی به کنسولگری ایران در بصره مراجعه کرده بودند و می‌گفتند که رساله امام خامنه‌ای را می‌خواهند، یک مقدار رساله بود و توزیع شد، حرف آن‌ها این بود؛ "ما مرجعی می‌خواهیم که هم رساله داشته باشد و هم موشک"، چنین باوری داشتند، یعنی بسط ید داشته باشد، مرجعیت و امامت امام خامنه‌ای برای مردم ایران و افغانستان، هندوستان و پاکستان، لبنان، سوریه، آذربایجان و... یک چیز کاملا ملموس و یک امر درونی است. حالا دشمن هرقدر بگوید علیه این مرجعیت یک کاری بکنید، یا حرکت توهین‌آمیز اخیری که ایادی سعودی به ساحت مرجع عالی قدر شیعه در عراق، آیت‌الله سیستانی انجام دادند، این‌ها آب در هاون کوبیدن است، این‌ها نتیجه‌ای ندارد، باور مردم نسبت به مرجعیت و بزرگان دین، حتی نسبت به بزرگان اهل سنت، یک امر ریشه‌ای و درونی است و هیچ کس نمی‌پذیرد پیوندهای دینی مردم خدشه‌دار شود.
 
سوال: همان‌طور که شما فرمودید رهبر انقلاب، حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) نیز در قضیه شیهد نسیم افغانستانی پای کار آمدند و با دستور به تدفین این شهید پاک در حرم مطهر امام رضا(ع)، این شور و هیجان همدلی را به اوج رساندند. رویکرد و نگاه ایشان به مردم افغانستان به خصوص شهدای افغانستانی 8 سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران در مقابل تجاوز ظالمانه رژیم بعث عراق را چگونه می‌بینید؟
سردار باقرزاده: حضرت آقا، همان دیدگاهی که امام خمینی(ره) نسبت به برادران مهاجر افغانستانی و غیرمهاجر داشتند، دارد. ایشان بارها در دیدار با شخصیت‌های سیاسی افغانستانی، از شجاعت، نجابت، فرهیختگی و سایر خصال برجسته مردم افغانستان ذکر کردند که در سوابق نیز موجود است. ایشان همواره مردم افغانستان را فارغ از این‌که شیعه یا سنی هستند، یا چه قومی هستند، پشتون هستند، ازبک، هزاره، تاجیک و... از هر قومیتی که باشند، ستایش کردند. ایشان همواره این نکته را متذکر شدند که باید این موانع از جلو راه مردم افغانستان برای رسیدن به شکوفایی و استقلال برداشته شود و سیاسیون اجازه ندهند که ایادی دشمن بخواهد سرنوشت مردم افغانستان را عوض کند. این دغدغه حضرت آقا نسبت به مردم افغانستان بوده است، و امام هم همین طور. امام هم که از ابتدا، وقتی وزیر خارجه شوروی آماده بود که خبر بدهد وارد افغانستان می‌شوند، آن‌ها را برحذر داشت، شما نمی توانید در آنجا بمانید، افغانستان کشوری نیست که شما بتوانید آن را مثل یک لقمه فرو ببرید، این را امام همان اول کار بیان کرد. تجربه هم ثابت کرد، نوع نظرات امام دقیق بود و سرنوشت خیلی‌ها را مشخص کردند. امام در فرمایشات‌شان حتی در مورد شوروی فرمودند: "به زودی به موزه تاریخ سپرده می‌شوند"، و همین هم شد؛ چیزی برای دشمن نماند، نه ببرک کارمل ماند، نه حفیظ الله و نه هم نجیب‌الله، این‌ها هیچ کدام نماندند، اما ملت افغانستان ماند و بعد از این هم خواهد ماند، به عنوان یک کشور برادر، دوست و هم‌کیش، کشوری که توفیقاتش مایه افتخار ما است، چرا که ما در زیر چتر اسلام هستیم و هر مسلمانی در هر جای دنیا موفقیتی کسب کند، ما به آن مباهات می‌کنیم.
 
سوال: در طول سال‌های گذشته در بسا موارد، به خصوص در شرایطی که جمهوری اسلامی با تحریم‌های ظالمانه امریکا مواجه است، به مهاجرین افغانستانی به عنوان یک بار اضافی دیده شده، یا پیرامون حوادث اخیر به نوعی فشارها بر مهاجرین افزایش پیدا می‌کند، در حالی که شهید نسیم افغانستانی نشان داد که این مهاجرین زمانی که پای حفاظت از کیان جمهوری اسلامی در میان باشد، در خط مقدم نبرد قرار دارند. شهدای مدافع حرم افغانستانی نمونه دیگر این ایستادگی است. نگاه شما به شهروندان و مهاجرین افغانستانی چیست؟
سردار باقرزاده: سیاست کلان جمهوری اسلامی
در حوزه مهاجرین؛ چه افغانستانی و چه عراقی، همواره روشن بوده است. اولا شما می‌دانید که ایران یکی از بزرگترین کشورهای مهاجرپذیر بوده، به خصوص در زمانی که خودش درگیر جنگ بوده، همان زمان که آواره‌های جنگی استان‌های مرزی خود را داشتیم. در زمان جنگ، 5 استان ما توسط دشمن اشغال شد، هزار روستا تخریب شد و بیش از 50 شهر مورد آماج توپ و خمپاره دشمن قرار گرفت. اما در شرایطی که ما جنگ‌زده‌های خود را در استان‌های دیگر پذیرایی می‌کردیم، شاهد بودیم که بخشی از مهاجرین افغانستانی هم بر اثر جنگ ظالمانه شوروی به سمت ایران می‌آمدند. البته من قبل از جنگ شاهد حضور برادران افغانستانی در ایران بودم، من در آن زمان وارد سپاه نشده بودم و در جهاد سازندگی بودم، در تایباد در نزدیکی مرز با افغانستان خدمت می‌کردم، می‌دیدم که گروه‌های کوچک مهاجرین افغانستانی با یک وضعیت مشقت باری از مرز خارج می‌شدند و به سمت ایران می‌آمدند و به طرف مشهد می‌رفتند. این مهاجرت حتی قبل از جنگ تحمیلی شروع شده بود و من شاهد آن بودم.
ما مباحث اسلامی را یک مولفه تعیین‌کننده در ثبات کشور خودمان می‌دانیم، مسائلی مثل پذیرایی از مهاجرین، ریشه در معارف ما تعالیم نبوی و علوی دارد. اولا امیرالمومنین فرمود: "کونوا لِلظّالِمِ خَصمًا وَ لِلمَظلُومِ عَونًا"؛ بچه‌های ایران در زمان جنگ افغانستان، کمک مردم این کشور بودند. شهید نیری ما، کسی بود که به هرات رفته بود تا پلی را تخریب کند، تا شوروی نتواند دست به حمله زند، آنجا رفت پل را منهدم کرد، اما خودش شهید شد. بعد بچه‌های افغانستان چندین شهید دادند تا پیکر او را به عقب منتقل کنند. پیکر او در هرات دفن شد و بقعه و بارگاهی برایش ساخته شد، اما طالبان که آمد، این قبر را از بین برد.
بر اساس آن روایتی که فرمود: المومن کهف للمسلمین؛ مومن برای مسلمانان پناهگاه است، نمی‌شود کسی ادعای ایمان کند، بعد نخواهد به هم‌وطن یا هم‌کیش خود پناه بدهد، مگر می‌شود کسی که مورد ظلم قرار گرفته، زن و بچه و مردمی را که از کشور دوست و برادر اینجا آمده، بخواهیم نادیده بگیریم.
بله، گاهی اوقات فشارهای اقتصادی می‌آید و قواعدی را در یک شرایط خاص تحمیل می‌کند و ممکن است تدابیری اتخاذ شود. البته دغدغه جمهوری اسلامی، در وهله اول این است؛ مهاجرینی که به ایران آمدند و صاحب یک حرفه و تخصص شدند، دانشی اندوختند، بالاخره بروند و افغانستان را بسازند. افغانستان یک کشور زخم خورده و جنگ زده است و نیاز به نیروی متخصص دارد؛ اگر الان کشورتان به شما نیاز دارد، بر شما واجب است بروید کشورتان را بسازید. اگر دغدغه‌ای در این مطرح است، از این زاویه است، که افغانستان آباد و سرافراز کمک به ماست.
من نمونه‌ای را می‌گویم، من با شهید سردار ناصری که دیپلمات ما در مزارشریف بود و به اتفاق تعدادی دیگر از برادران ایرانی در مزارشریف توسط طالبان به شهادت رسیدند، در ارتباط تنگاتنگ بودم. یک طرحی را همان زمان که ایشان آن‌جا بودند، مطرح کرده بودم. چون رشته من توانبخشی بود، به ایشان پیشنهاد دادم و ایشان هم استقبال کرده بود. یک طرح این بود، مربوط به 30 سال پیش، بعد از جنگ بود، که ما یک مرکز تکنیکال ارتوپدی در شرق کشور برای آموزش دست و پاسازی مصنوعی برای مردم افغانستان به وجود بیاوریم. چون می‌دیدم در افغانستان، بچه‌ها، زن و مرد و پیر و جوان دارند روی مین می‌روند و دست و پای‌شان قطع می‌شود، آن موقع من شخصا این دغدغه را داشتم و گفتم که باید ما یک مرکز آموزشی تکنیکال اورتوپدی ایجاد شود و بچه‌های افغانستانی آموزش ببینند و بروند چنین مرکزی را در کشور خودشان تأسیس کنند و بتوانند پاسخگوی نیازهای آتی کشور باشند. منتهی در این مسیر موانعی پیش آمد و چون سردار ناصری به شهادت رسید، ما موفق نشدیم این طرح را ادامه بدهیم. طبیعی است که ما نسبت به این مسائل حساسیت داریم.
الان که نسیم نیز در جوار امام رضا(ع) دفن شده، این یک سند است، این یک نشانه و بالاخره یک نماد است، شاید ما همه شهدا را نتوانیم آن‌جا دفن کنیم، ولی نسیم یک نماد است، یک نمونه، شاخص و علامت است که راه گم نشود؛ وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ؛ به واسطه نسیم مردم متوجه می‌شوند که روابط بین ایران و افغانستان چقدر عمیق است؛ طوری که ولی امر مسلمین می‌آید و تکلیف پیکر را از حیث تدفین مشخص می‌کند، شما ندارید کسی از شهدا را که ولی امر مسلمین تکلیف تدفین او را مشخص کرده باشد، اما اینجا می‌بینید که آقا امر فرمودند این شهید در آنجا دفن شود؛ عمق محبت این‌جا روشن است.
 
سوال: چه کارهایی باید در راستای برجسته‌سازی و فرهنگ‌سازی در مورد شهیدانی چون نسیم افغانستانی در جمهوری اسلامی ایران کرد؟ این کارها برای تحکیم همزیستی و همدلی دو ملت تا چه اندازه موثر است؟
سردار باقرزاده: در ذیل دستور حضرت آقا، ما یک دستور دیگر هم داریم، که امر فرمودند و اجازه دادند که کلاه و دیگر وسایل و تجهیزات شهید نسیم را که در اختیار داریم، در یک غرفه اختصاصی در موزه دفاع مقدس به نمایش درآید. من با یکی از مسئولین موزه دفاع مقدس صحبت کردم، این آخرین لحظاتی است که کلاه شهید نسیم را به عنوان تبرک به سرم گذاشتم، این‌ها به موزه دفاع مقدس برای تشکیل یک غرفه اختصاصی برای شهدای افغانستانی، اعم از شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم تحویل می‌شود.
همین جا‌علام می‌کنیم که خانواده‌های شهدای افغانستانی؛ چه شهدای دفاع مقدس و چه آن‌هایی که در دفاع از حرم به شهادت رسیدند، لطف کنند وسایلی از شهیدان‌شان را که می‌خواهند در موزه نگهداری شود، آماده کنند و با اولین فراخوان، تحویل موزه دفاع مقدس بدهند. ما این فراخوان را از همین حالا برای این غرفه اعلام می‌کنیم.
ما چند اقدام دیگر را نیز شروع کردیم. جهت اطلاع عرض می‌کنم. من دو روز قبل با رییس کنگره شهدای سپاه پاسداران، سردار حق‌طلب صحبت کردم و ایشان آمادگی‌شان را برای برپایی یک کنگره بزرگ‌داشت شهیدان افغانستانی اعلام فرمودند. البته اعتقاد من این است که این بزرگ‌داشت با یک فاصله زمانی هم در ایران و هم در افغانستان برپا شود و ایشان اعلام آمادگی کرد.
پیشنهاد دیگری را برای وزیر راه و شهرسازی ایران دادم، دکتر اسلامی، که یکی از سالن‌های ترانزیتی مرز دوغارون به نام شهید نسیم افغانستانی نام‌گذاری شود.
پیشنهاد دادیم در دوره‌های آموزشی در سطح نیروهای مسلح ایران، یکی از دوره‌ها به نام شهید نسیم نام‌گذاری شود.
پیشنهاد دادیم، روز ورود شهید نسیم افغانستانی به ایران، اگر چنین روزی در تاریخ نبوده، به نام روز دوستی مردم ایران و افغانستان نام‌گذاری شود.
این‌ها ایده هایی بوده که ما مطرح کردیم و موارد دیگر هم هست.
در مسیر فرهنگ‌سازی، آن چیزی که می‌تواند کمک کند، این است که هویت ما دست‌خوش تحریف نشود. هر ملتی به هویت خود بچسبد و مرعوب دشمنان نشود، آن فرهنگ پایدار خواهد بود و موجب سعادت‌مندی خواهد شد؛ همین سعادتی که نسیم فارغ از تعصبات برای خود رقم زد، چون تعصب هیچ پشتوانه عقلی و شرعی ندارد. نسیم بر اساس تکلیف شرعی تشخیص داد که باید بیاید در جبهه جنگ و از برادران ایرانی خود دفاع کند، با دشمن بجنگد و خدای متعال هم او را عزت داد، او در اطاعت از امام عادل جامعه جنگید، که موسی ابن جعفر فرمودند: "طاعة ولاة العدل تمام العز"؛ و خدای متعال چنان عزتی به او داد که این گونه در مرز مورد استقبال قرار گرفت و بعد هم در مشهد مقدس و بعد با فرمان حضرت آقا(امام خامنه‌ای حفظه‌الله)، در حرم مطهر امام رضا دفن شد.
رضوان و درود الهی بر همه شهیدان
https://avapress.com/vdchwknii23nzid.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما