تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۱ جدی ۱۳۹۳ ساعت ۰۰:۵۳
کد مطلب : 105240
حمله در پاریس، هشدار در امریکا
امریکا هشدار امنیتی به شهروندان خود در مورد سفر به کشورهای خارجی را روزآمد کرده و بار دیگر به امریکایی‌ها برای سفر به همه کشورهای جهان هشدار داده است.
وزارت خارجه امریکا به شهروندان این کشور یادآوری کرده که نسبت به اقدامات تروریستی و خشونت در سراسر جهان هوشیار باشند.
مقام های امریکایی معتقدند احتمال انجام حملاتی علیه منافع این کشور، غرب و شرکای ائتلافی امریکا به ویژه در خاورمیانه، شمال افریقا، اروپا و آسیا شدت گرفته است.
امریکا در شرایطی این هشدار امنیتی را صادر کرده که پاریس طی روزهای چهارشنبه تا جمعه این هفته صحنه چند مورد تیراندازی و گروگان‌گیری بود.
طی این حملات، مهاجمان مسلح ۱۷ نفر را کشتند.
علاوه بر آن، سعید و شریف کواشی، دو برادر مسلمان الجزایری که مظنونان حمله روز چهارشنبه به دفتر مجله شارلی ابدو بودند، در حمله جداگانه پولیس به یک چاپخانه در شمال شرق پاریس کشته شدند.
حملات پاریس و اقدامات امنیتی که امریکا روی دست گرفته است، حتی اگر هیچ خطری نیز وجود نداشته باشد، به کمک رسانه، تبلیغات، بزرگنمایی و دامن زدن به یک هراس و واهمه کاذب و ناموجود، خطر را خلق می کند.
به این ترتیب، باید شاهد اقدامات دیگری نیز در سراسر اروپا و امریکا باشیم که بر پایه آن، هراس افکنی خود به اهرم و بهانه ای برای ایجاد هراس تبدیل می شود.
در این میان، پرسشی که مطرح می شود این است که واقعا چه کسی هراس افکن واقعی است و هراس افکنی واقعی چیست؟
باید یادآور شد که معادل فارسی کلمه «تروریزم»، «هراس افکنی» است؛ بنابراین در پرسش بالا به آسانی می توان جای «هراس افکنی» و «هراس افکن» را با «تروریزم» و «تروریست»، عوض کرد؛ بدون آنکه تغییری در معنا و ماهیت پرسش ایجاد شود.
براساس تصویری که رسانه های غربی نشان می دهند دامنه تروریزم به اندازه ای گسترش یافته است که دیگر نمی توان آن را به پاکستان، یمن، سومالی یا لیبی محدود کرد. وقتی در خیابان های بوستون و سیدنی و لندن و پاریس مردانی ظاهر می شوند که با چاقو و کلاشینکوف از همنوعان چشم آبی و مو طلایی خود، انتقام می گیرند، دیگر باید ترسید و نگران شد!
در این میان تامل در این معنی که تروریزم کنش است یا واکنش، می تواند جدیت و فوریت بیشتری پیدا کند.
به باور بسیاری از تحلیلگران، آنچه غرب تروریزم می خواند، نوعی واکنش و حرکت خشن اعتراضی نسبت به وضع موجود است که در برابر فضای مسدود و محدودیت آور سیاسی، اجتماعی و مذهبی شکل گرفته است؛ بنابراین ایجاد چنین وضعی که زمینه ساز زایش و افزایش گرایش های افراط گرایانه و خشن می شود، نوعی کنش است و اگر مبارزه واقعی با تروریزم منظور نظر قدرت های جهانی باشد؛ پس باید ابتدا به سراغ علت این امر بروند و آن کنشی است که منجر به این واکنش می شود.
براساس این تحلیل، حتی یهودیان سرکوب شده دوران های پیش از جنگ دوم جهانی هم اگر وضع به همان منوال ادامه می یافت روزگاری به جریان های مخوف تروریستی تبدیل می شدند؛‌ اما اینکه چرا غرب نمی خواهد به دیگر جریان هایی که سعی می کنند از طریق مبارزه مسلحانه و خشن به کنش های غرب، واکنش نشان دهند عنوان تروریست اطلاق کند، این بحث دیگری است. مثلا چرا به چریک های ببرهای تامیل یا جدایی طلبان فارک عنوان تروریزم اطلاق نمی شود؟
پاسخ این پرسش در یک کلمه این است که آنها مسلمان نیستند! بنابراین از نظر غرب، تروریزم با اسلام نسبت منطقی دارد و وقتی یک غربی از تروریزم صحبت می کند در واقع به اسلام هراسی شایع در غرب دامن می زند؛ اگرچه در ظاهر می گوید همه مسلمانان تروریست نیستند؛ اما حتی با همین جمله هم این معنا را افاده می کند که بخشی از مسلمانان، تروریست اند؛ نه هیچ ملیت دیگری و این یعنی رابطه اسلام و تروریزم در منظومه فکر غربی.
اسلام هراسی شایع در اروپا و امریکا نیز از همین نوع نگاه، نشأت می گیرد؛ اینکه آینده اروپا در خطر است؛ زیرا چند نفر در پاریس چند نفر دیگر را که به اعتقادات آنها هتاکی کرده اند کشته اند.
اگر این اتفاق برای مسلمانان میانمار از سوی بوداییان متعصب می افتاد، کسی احساس خطر نمی کرد.
یا آنچه در سویدن با آتش زدن مساجد روی می دهد. عاملان حمله به مسلمانان، چرا تروریست خوانده نمی شود؟ چون آنها مسلمان نیستند‍!


منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.com/vdcjxievyuqey8z.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما