تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۹ حمل ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۱۶
کد مطلب : 124661
پیش فرض های صلح خواهی حکمت یار!
سخنگوی گلبدین حکمتیار اعلام کرده است که رهبر آن حزب از پیش شرط های خود مبنی بر خروج نیروهای خارجی از افغانستان صرف نظر کرده است.
اعلام موضع جدید در حالی صورت می گیرد که قبل از این آقای حکمتیار پیش شرط های بیشتری را برای پیوستن به روند صلح مطرح کرده بود و گفته شده بود که آن حزب در صورتی به روند صلح می پیوندد که سه شرط اساسی آن برآورده شود. نخست، بیرون رفتن نیروهای خارجی از افغانستان،دوم ایجاد حکومت موقت. و سوم آزادی تمام اعضای دربند آن حزب از زندان های حکومت افغانستان.
حال که آن حزب از مجموع پیش شرط های خود دست کشیده و انجام مذاکره را باهیچ پیش شرطی مرتبط ندانسته است،برای آنکه دانسته شود که در رویکرد جدید آقای حکمتیار چه عواملی دخالت داشته است و انگیزه های اصلی ا ومشخص گردد، می توان با طرح دو پیش فرض انگیزه های او را قابل تحلیل و بررسی دانست. طرح این پیش فرضها برای آنست که پرده از نیت و انگیزه های اصلی آقای حکمتیار بر می دارد و مرام و اهداف او را آشکار تر می سازد.
پیش فرض نخست آنست که،آقای حکمتیار یک حزب جهادی است، سالیان بلندی در کنار مجاهدان حضور داشته و با تمام توان از تمامیت ارضی و استقلال کشور دفاع کرده و عمری را در این راه فنا و فدا نموده است. با پیروزی مجاهدین به دلیل نا خوانی حکومت مجاهدین با اهداف او،یا به دلیل تحقق نیافتن خواسته های خود،وی از پیوستن به حکومت مجاهدین سرباز زده و مشارکت در حکومت اسلامی استاد ربانی را با خواسته های خود همگین و هماهنگ ندیده و هم چنان به عنوان یک گروه مخالف باقی مانده. وی استقلال عمل و نظر خود را حفظ کرده و اکنون که زمینه های گفت وگو با حکومت افغانستان را مساعد می داند،پیوستن به روند صلح را مطلوب می شمارد.ممکن است انگیزه اصلی او از پیوستن به صلح فراوان باشد، یکی آنست که رقبای اصلی او در حزب جمعیت اسلامی اکنون رخ در نقاب خاک کشیده مانع جدی در راه او وجود ندارد. نکته دوم، محدودیت هایی که بر حزب اسلامی و شخص او اعمال می شود چنان سنگین و توان فرسا است که می تواند برای او خطر ساز باشد و در نهایت(ممکن)به ترور او بیانجامد. لذا او مذاکره و پیوستن به حکومت را از چند جهت ترجیح داده است.
پیش فرض دوم آنست که او یکی از مهره های مهم سازمان استخبارات پاکستان است.گروه او از بدو سالهای جهاد تحت نظر اداره استخبارات پاکستان کارکرده ه و در زمان جهاد براساس آمارهایی که برجای مانده است بیش از ۱۹ درصد از کمک های غربی ها به او تعلق گرفته و سازمان استخبارات پاکستان این کمک ها را به او اختصاص می داده است .
زمانی هم جنرال "حمید گل" رئیس سابق سازمان استخبارات پاکستان گفته بود که حکمتیار یک پاکستانی است. از میان این دو پیش فرض کدام یکی می تواند نسبت به آقای حکمتیار صادق باشد و از کدام راه می توان به شناخت اهداف و انگیزه های او پی برد؟
تکیه بر پیش فرض نخست، ما را به انگیزه های درونی اقای حکمتیار رهنمون نمی شود . حرکت های اقای حکمتیار همواره با ابهام های نازدودنی همراه بوده است و دوم این که وی هیچ گاه استقلال نظر و عمل نداشته است. برخلاف تصور، وی هیچگاه خواهان مشارکت در حکومت مجاهدین نبود، بلکه همیشه راه حذف دیگران را دنبال می کرده و خواهان تسلط بر تمام مجاری قدرت بوده است.
طرح کودتای نظامی او با همراهی جنرال "شاهنواز تنی"-یکی از افسران حزب دموراتیک خلق-با همراهی استخبارات پاکستان،ولع سیری نا پذیری او را به قدرت از هر راه ممکن از یک طرف، و تعهد او را به منافع پاکستان نشان می دهد. این پیش فرض هم چنان به این نکته اشاره دارد که مخالفت او با حکومت مجاهدین نه اراده شخصی او بلکه بر اساس منافع حکومت پاکستان صورت می گرفته و موشک پراگنی های او بر مردم کابل وکشته وزخمیشدن شهروندان بی گناه ازاو یک چهره خشونت ورز وسنگدل ترسیم کرده است.
اگر چنانچه او حالا به فکر صلح با حکومت افغانستان افتاده، نباید صلح خواهی اورا برخاسته ازاراده وخواست آن حزب به حساب آورد، بلکه عامل خارجی در صلح خواهی او بی تردید دخالت دارد. پاره ای تحلیل گران بدین باور هستند که نه درشخصیت اقای حکمتیار و نه در رویکرد حزب او هیچ تغییری ایجاد نشده است.
آنچه او را واداشته است که از سر صلح خواهی وارد شود تصمیم مقام های پاکستانی است.پاکستانی ها تصمیم گرفته اند که فاز دیگری از دخالت گری و دست درازی و تضعیف حکومت افغانستان را آغاز کنند و آقای حکمتیار در راستای همان فاز جدید عمل می کند
برخی آگاهان بدین باوراند که در سال جاری روند متوقف شده صلح ادامه خواهد یافت، اما اگر مذاکره به نتیجه نرسد ممکن است طالبان با مشکلات جدی مواجه شوند و فشارهایی بر این گروه وارد آید،با توجه به حضور قدرت های بزرگ جهانی در مذاکرات چهار جانبه ، ممکن است عرصه چنان بر طالبان تنگ شود که از قدرت عملیاتی آن گروه بکاهد. نبود گروه و دسته ای متمرکز و سازمان یافته ای که منافع پاکستان را در درون حکومت افغانستان پی گیری کند،از یک طرف و احتمال محدود شدن عملیات گروه طالبان از سوی دیگر، برای پاکستانی نگرانی آورده است که مبادا فشار بر حکومت افغانستان کاهش پیدا کند. ازاین روی پاکستان می خواهد در دو عرصه به تلاش خود در تضعیف حکومت افغانستان ادامه دهد هر کدام به پیروزی رسید حکومت پاکستان به اهداف خود دست یافته است .
لذا صلح خواهی او نه برای کاستن از بار خشونت ها که برای بدست آوردن مناصب حکومتی و امتیاز های سیاسی و پیگری منافع پاکستان از این طریق است.
با توجه به دشواری هایی که میان هر دو جناح حکومت وجود دارد و روندهای اصلاحات به کندی صورت می گیرد، امکان آن وجود دارد که نقش حزب اسلامی در اختلاف افگنی میان جناح های حکومت بیشتر شود. هر قدر اختلاف ها پررنگ شود و حکومت تضعیف گردد، زمینه دخالت پاکستان نیز بیشتر فراهم می شود. حزب اسلامی در ایجاد تفرقه و اختلاف افگنی دست گشوده ای دارد. با پیش کشیدن این پیش فرضیه ها دیده خواهد شد عملکرد حکمتیار و حزب او برای پیوستن به روند صلح، کدام یکی از پیش فرض ها به واقعیت نزدیک تر خواهد کرد؟
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdch-knzz23ni-d.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما