تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۴ قوس ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۴
کد مطلب : 134744
اهمیت مشروط سلسله نشستهای "قلب آسیا"

نشست قلب آسیا موسوم به "روند استانبول" در سال ۲۰۱۱ با هدف تعیین نقشه راه و کمک به بهبود امنیت و برقراری صلح در افغانستان از طریق مبارزه با تروریزم، مبارزه با مواد مخدر، تجارت و سرمایه گذاری ایجاد شد.
این کنفرانس دارای ۱۲ کشور عضو و ۱۶ کشور دیگر هم از آن حمایت می کنند. کشورهای افغانستان، ایران، پاکستان، هند، ترکیه، عربستان، امارات، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، جمهوری آذربایجان، روسیه، چین و تاجیکستان عضو آن هستند.
تشویق همکاری منطقه‌ای میان افغانستان و همسایه هایش، خاصتاً در کار مبارزه با تروریزم، افراط گرایی و فقر، هدف اصلی نشست‌های پروسه قلب آسیا بوده‌است.
این نشست در حالی در هند برگزار می شود که این کشور یکی از کشورهایی در منطقه است که روابط خوب با افغانستان دارد و اخیرا روابط دو کشور در بخش اقتصادی و سیاسی بیشتر شده است.
قابل ذکر است که نشست های قبلی این کنفرانس دو روزه به ترتیب در کشور های ترکیه، افغانستان، قرقیزستان، چین، پاکستان و هند بوده است."
۶ سال متواتر است که نشست قلب آسیا در کشورهای عضو برگزار می شود و اعضای این کنفرانس هم کشورها و دولتهای مهم و راهبردی موجود در منطقه را زیر پر و بال خود گرفته است؛ چین، روسیه، هند، ایران، پاکستان، عربستان، امارات و ترکیه، قدرت های کمی نیستند و هر کدام می توانند به عنوان وزنه ای در معادلات منطقه ای، اثرگذار و تعیین کننده باشند؛ چنانکه تا کنون چنین بوده و بسیاری از تحولات مثبت و منفی و سازنده و مخرب در منطقه، در ارتباط مستقیم با یک یا چند تا از این دولت و کشورها بوده و در آینده نیز خواهد بود.
غیر از کشورهای قوی و تعیین کننده مذکور، کشورهای مانند افغانستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، جمهوری آذربایجان، و تاجیکستان نیز به سهم و نوب خویش، جزء کشورهای مهم و راهبردی منطقه به حساب میایند و به خصوص افغانستان که به دلیل حساس بودن موقعیت و اوضاع و احوال امنیتی و اقتصادی آن و البته تاثیر آن بر کشورهای پیرامون، حساب جداگانه ای بایستی برایش گشوده شود و در اساس، عمده انگیزه و هدف برگزاری سلسله کنفرانس های قلب آسیا نیز یافتن راه حلی برای مشکل این کشور می باشد.
بیشتری از آگاهان بر این باوراند که ترکیب اعضای تشکیل دهنده کنفرانس قلب آسیا با اهداف و انگیزه های بیان شده در این کنفرانس ها همخوانی و سازگاری ندارد و چنانچه می بینیم در کنفرانس مذکور دولت و کشورهایی حضور دارند مانند پاکستان، عربستان، امارات، ترکیه که هر کدام متهم به حمایت از تروریزم در منطقه هستند؛ به خصوص پاکستان که در قضیه افغانستان بسان گاو پیشانی سفید است و حتی خود سران این کشور هم باور شان نمی شود که قصد و نیت همکاری برای آوردن صلح و ثبات در افغانستان را داشته باشند.
و اما در سوی دیگر کشورهایی مانند هند، ایران، روسیه، و چین را داریم که هر کدام مدعی مبارزه جدی و واقعی با تروریزم مورد حمایت کشورهای دسته اول و غرب در منطقه هستند و اگر چه دامنه مبارزه با تروریزم این کشورها به عراق و سوریه و نهایتاً یمن محدود می شود و به افغانستان نمی رسد؛ اما سران این جبهه مدعی اند که ریشه های تروریزم در منطقه از یک مرداب آب می خورند و آن تبانی و تشریک مساعی کشورهای یادشده با قدرتهای استعماری غربی است.
این گمانه ممکن است مطرح شود که دولتها و کشورهای عضو در کنفرانس قلب آسیا، بر رغم ناهمگونی و اختلاف در بسیاری از موارد بر سر موضوع افغانستان توافق دارند و در این مورد خاص با یکدیگر همکاری می کند تا صلح و ثبات در افغانستان برگردد؛ چرا که از این بابت دولتها و کشورهای خود آنها نیز سود می برد.
اما حضور دولت پاکستان در این کنفرانس و صد البته عملکرد خصمانه و به دور از معیارهای همسایگی و مسالمت آمیز، درستی این گمان را با چالش جدی مواجه می کند؛ چالشی که چندین دهه است سران اسلام آباد بر سر راه رفاه و آبادانی افغانستان و مردم آن ایجاد کرده اند و به هیچ صورت و قیمت هم حاضر نیستند از مزاحمت برای دولت و ملت افغانستان دست بردارند.
غیر از پاکستانی ها و عوامل شورشی آنها، هنوز هم تعدادی از نیروهای القاعده در افغانستان مشغول مزاحمت برای دولت و ملت ما هستند و زیر نام جهاد در راه خدا، مردم بی گناه افغانستان را بخاک و خون می کشند و این در حالی است که به نیروهای خارجی موجود در افغانستان، نمی توانند کوچکترین آسیبی برسانند یا شاید هم نمی خواهند برسانند! و همه به خوبی می دانیم که خاستگاه و پرورشگاه ترورزیم القاعده، کشور پاکستان و البته با همکاری مالی و معنوی دولتهای عربستان و امارات متحده عربی است؛ یعنی همان سه کشوری که از اعضای تشکیل دهنده کنفرانس قلب آسیا در این ۶ سال بوده اند!.
داعش و فعالیت آن را هم نباید از نظر دور داشت که اخیراً و صد البته با طرح و نقشه پاکستانی ها و امریکایی ها در افغانستان جان گرفته اند.
همه ی این بهم ریختگی ها یک چیز را ثابت می کند و آن عدم تجانس اعضای کنفرانس قلب آسیا است که با هیچ نقشه و تدبیر و توجیهی نمی شود آنان را در کنار یکدیگر تصور کرد و نتیجه گرفت که این اعضا و آن هم با این دوری فکر و رفتار، قصد وتصمیم آن را داشته باشند تا در آوردن صلح و ثبات در افغانستان با یکدیگر همکاری کنند و این برداشت به هیچ عنوان منفی نگری و بدبینی نیست؛ بلکه واقعیتی است تلخ که از لابلای ترکیب بی فورم و نامتجانس اعضای کنفرانس مذکور بیرون می تراود.

https://avapress.com/vdcayyn6y49ne01.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما