تاریخ انتشار :يکشنبه ۸ حوت ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۳
کد مطلب : 138627
اینترنت و ساخت نسخه‌ای دیگر از شما

فرض کنید در اینترنت به صفحه‌ای برمی‌خورید که می‌گوید با تحلیلِ امضایتان رازهایی را دربارۀ شخصیت‌تان می‌گوید. موضوع برایتان جالب می‌شود و نمونه‌ای از امضایتان را می‌فرستید. سایت از روی آن امضا، در کمتر از یک ساعت، نام واقعی، محل سکونت، میزان تحصیلات، درآمد و ذخیرۀ بانکی‌، سابقۀ بیماری‌ها، نتایج آزمایش خون، ترکیب دی.‌ان.ای، تخلفات رانندگی، سوابق ورزشی، شرح مسافرت‌ها و هر کار دیگری که در زندگی کرده‌اید دست می‌یابند. خب، حالا چه رازهایی را می‌خواهید بشنوید؟

به گزارش خبرگزاری آوا، چند ماه پیش، واشنگتن پست گزارش داد که فیس‌بوک ۹۸ نکتۀ اطلاعاتی را از هریک از حدوداً دومیلیارد کاربرش جمع‌آوری می‌کند، از این ۹۸ مورد می‌توان به چنین مواردی اشاره کرد: قومیت، درآمد، ثروت خالص، قیمت خانه، مادربودن یا نبودن، به‌اصطلاح «مامان‌فوتبالی۱» بودن یا نبودن، وضعیت تأهل، تعداد خطوط اعتباری، علاقه‌مندی به رمضان، تاریخ خرید ماشین و...

فیس‌بوک این تکه‌های زندگی شخصی و هویت فرد را چگونه و از کجا به دست می‌آورد؟ اولاً از اطلاعاتی که کاربران به‌میل خودشان وارد می‌کنند، نظیر وضعیت رابطه، سن و وابستگی دانشگاهی؛ ثانیاً از پست‌های فیس‌بوکیِ مربوط به عکس‌های تعطیلات، عکس‌های بچه‌ها و عکس‌های فارغ‌التحصیلی، البته لزومی ندارد که حتماً عکس‌هایی باشد که خودتان پست می‌کنید: نرم‌افزارِ تشخیصِ چهرۀ فیس‌بوکْ شما را از میان جمعیت تشخیص می‌دهد.

فیس‌بوک همچنین کاربران را در سرتاسر اینترنت دنبال کرده و، با این تعقیب، گزینۀ «عدم‌ردیابیِ» آن‌ها را نادیده می‌گیرد، مثلاً هربار که کاربری از یک وب‌سایتِ دارای دکمۀ «لایک» فیس‌بوک بازدید می‌کند (چیزی که اکثر وب‌سایت‌ها دارند)، فیس‌بوک از این قضیه خبردار می‌شود.

این شرکت همچنین اطلاعات شخصی را از پنج‌هزار دلالِ اطلاعات در سرتاسر دنیا می‌خرد، کسانی که اطلاعات را از کارت‌های وفاداری فروشگاه‌ها، ضمانت‌نامه‌ها، لیست فروش داروخانه‌ها، رسیدها و حدود ده‌میلیون مجموعه‌دادۀ عمومی و آمادۀ استخراج به دست می‌آورند.

شهرداری‌ها نیز اطلاعات می‌فروشند، مثلاً ثبت‌نام رأی‌دهندگان، اطلاعات وسائل نقلیۀ موتوری، اعلامیه‌های فوت، اجرائیه‌های سند رهنی، ثبت بنگاه‌ها و بسیاری موارد دیگر، از لحاظ نظری، تمام این نقاطِ اطلاعاتی را فیس‌بوک به این دلیل جمع‌آوری می‌کند که، با تبلیغاتی تنظیم‌شده، مایحتاجِ ما را به ما بفروشد، اما درواقع فیس‌بوکْ این اطلاعات را به تبلیغ‌کنندگان می‌فروشد، صرفاً به همین دلیل که می‌تواند پول زیادی از این راه به دست بیاورد.

این هم برخی چیزهایی که، مطابق با فیس‌بوک، درمورد خودم کشف کردم: براساس آنچه، به‌گفتۀ فیس‌بوک، در این وب‌سایت انجام می‌دهم، به موضوعات «مزرعه، پول، حزب جمهوری‌خواه، خوش‌بختی، شیرینیِ آدامسی و خدمۀ پرواز» علاقه دارم.

براساس تبلیغاتی که، به‌اعتقاد فیس‌بوک، در طول اینترنت‌گردی‌هایم بالاخره یک‌جا به آن‌ها نگاه کرده‌ام، من به ام.‌آر.آی، مستند «غار رؤیاهای فراموش‌شده» و فیلم‌های هیجانی علاقه دارم. فیس‌بوک همچنین معتقد است که من صفحات مخصوص تیرانوسوروس، پافی امی‌یومی، خمیر کلوچه و کشتی‌گیری به‌نام «اج» را لایک کرده‌ام.

اما من هیچ‌یک از این صفحات را لایک نکرده بودم و نگاهی گذرا به صفحۀ «لایک‌شده»هایم نیز گویای همین است. تا زمان انجام این تحقیق، حتی اسم اج یا گروه دونفرۀ ژاپنیِ پافی امی‌یومی را نشنیده بودم و، باوجود بیماری گوارشیِ سلیاک، اصلاً نمی‌توانم خمیر کلوچه را دوست داشته باشم.

صفحه‌ای که لایک کرده بودم صفحۀ اعجوبۀ مشت‌زنی بانوان، کلارسا شیلدز، اهل فلینت میشیگان بود که لقبش «تی رکس» است، فیس‌بوک تا همین حد توانست علاقه‌مندی‌های واقعی‌ام را با موضوعاتی تطبیق دهد که به تبلیغ‌کنندگان می‌گوید که من به آن‌ها علاقه دارم.

فیس‌بوک ظاهراً دارد دربارۀ من مرتکب اشتباهی جدی می‌شود و فرض‌های نادرستی مطرح می‌کند و البته با همین اشتباهات پول درمی‌آورد؛ اما فقط فیس‌بوک نیست که با اطلاعات خامِ خود به فرض‌هایی عجیب و شدیداً غلط می‌رسد.

محققان مرکز روان‌سنجی دانشگاه کمبریج در انگلستان چیزی ساخته‌اند که به آن «موتور پیش‌بینی‌کننده» می‌گویند. این موتور مجهز به الگوریتم‌هایی است که از زیرمجموعۀ «لایک‌های» فیس‌بوکِ فرد استفاده می‌کند و می‌توانند طیفی از متغیرها ازجمله شادی، هوش، نگرش سیاسی و... را پیش‌بینی نماید و نیز نمایه‌ای شخصیتی از پنج فاکتور اصلی ایجاد کند.

این پنج فاکتور عبارت‌اند از: برون‌گرایی، خوش‌مشربی، صداقت، وجدان و روان‌رنجوری،این موارد را مثلاً استخدام‌کنندگان، برای ارزیابیِ درخواست‌دهندگان شغل، مورد استفاده قرار می‌دهند،این فاکتورها به‌اختصار اُ.سی.ای.اِی.ان نامیده می‌شوند. به‌گفتۀ محققان کمبریج، ما همیشه به چیزهایی ورای صرفاً کلیک‌ها و لایک‌های افراد فکر می‌کنیم تا ویژگی‌های ظریفی را دریابیم که واقعاً محرک رفتارشان است.

این محققان خدماتشان را با چنین وعده‌ای به شرکت‌ها می‌فروشند که امکان ارزیابی روان‌شناختیِ لحظه‌ایِ کاربرانتان را برمبنای رفتارشان در فضای مجازی فراهم می‌کنیم، به‌طوری‌که بتوانید بازخورد لحظه‌ای و پیشنهادهایی عرضه کنید که برند شما را متمایز می‌سازد.

ما اطلاعاتمان را لو می‌دهیم؛ قطره‌قطره هم لو می‌دهیم و فکرش را نمی‌کنیم که دلالانِ اطلاعات آن را جمع‌آوری کرده و بفروشند، چه رسد به اینکه فکر کنیم آن را علیه خودمان مورد استفاده قرار دهند،امروزه پایگاه‌های دادۀ دی‌.ان‌.ایِ بی‌نظارتی وجود دارد که از نمونه‌های دی.‌ان.‌ای به دست می‌آیند، این اطلاعات را مردم به وب‌سایت‌های تبارشناسی تحویل می‌دهند تا اجدادشان را بیابند.

این نمونه‌ها بدون مجوز یا حکم دادگاه به‌صورت آنلاین در دسترس است تا با دی.‌ان.‌ایِ یافت‌شده در صحنۀ جرم مقایسه شود. (پولیس هم در حال تکمیل پایگاه دادۀ خود از طریق نمونه‌گیری از داخل دهان در ایست‌بازرسی‌های معمولی است.) براساس برآورد بنیاد جبهۀ الکترونیک، این امر باعث می‌شود تا افراد به جرم‌هایی متهم شوند که مرتکب نشده‌اند.

اگر از کسانی که از محصولات گوگل یا فیس‌بوک استفاده می‌کنند یا سوار ماشین‌های اوبر می‌شوند یا سلفی‌های خود را در توییتر پست می‌کنند بپرسید که آیا برایشان مهم است که اطلاعات شخصی‌شان را مانند کالایی می‌فروشند، احتمالاً به شما خواهند گفت که این بهایی کوچک و بی‌اهمیت است که باید برای خدمات رایگانِ جهت‌دهیِ پیچ‌به‌پیچ یا ایمیل یا ارتباط‌داشتن با دوستان قدیمی پرداخت.

احتمالاً به شما خواهند گفت که تحویل تکه‌خرده‌های اطلاعات شخصی هزینۀ این معامله است، حال‌آنکه معاملۀ واقعیْ آن چیزی نیست که می‌گیرند، بلکه آن چیزی است که تحویل می‌دهند.

اگر واقعاً، آن‌طور که مارک زاکربرگ گفته است، حریم شخصیْ دیگر هنجاری اجتماعی نیست، از کجا به‌بعد دیگر هنجار سیاسی هم محسوب نمی‌شود؟ از کجا به‌بعد اولویت فرد بر حکومت، یا آزادی‌های مدنی یا دولتِ محدود نیز از صحنه خارج می‌شود؟ چون این ساده‌لوحانه است که فکر کنیم برای دولت اهمیتی ندارد که عادات خرید ما چه هستند یا دیروز ساعت چهار عصر کجا بوده‌ایم یا دوستانمان که هستند. آژانس‌های اطلاعاتی و پولیس هم داده‌ها را از دلالان می‌خرند.

هدف آن‌ها از این کار دورزدن قوانینی است که توانایی آن‌ها را در جمع‌آوری اطلاعات شخصی محدود می‌کند؛ آن‌ها این کار را می‌کنند چون ارزان است، چون پایگاه‌های دادۀ تجاریْ چندلایه، قدرتمند و استوار هستند.


به‌علاوه، ردپای عظیم اطلاعاتی که با استفاده از جیمیل، ارسال عکس به اینترنت، ذخیرۀ کارمان بر گوگل درایو یا استفاده از اوبر به جا می‌گذاریم در دسترس نیروهای اعمال قانون است تا دستور تسلیم این اطلاعات را بدهند.

اما گاهی هم شرکت‌های فناوریْ اطلاعات شخصی را بدون هیچ تقاضایی از جانب دولت تحویل می‌دهند، همان‌طور که مدتی پیش فهمیدیم که شرکت یاهو از طرف دولت ایالات متحده بر تمام ایمیل‌های ورودی نظارت دارد.

همچنین اپلیکیشنی به‌نام جئوفیدیا وجود دارد که پولیس (و برخی دیگر) را قادر ساخته تا اطلاعات شخصی‌ای را که به‌طور عمومی به اشتراک گذاشته می‌شود از چندین سایت رسانۀ اجتماعیْ برهم بیفزاید تا فعالان را زیر نظر داشته و اعتراضات را در لحظه خاموش کند.

https://avapress.com/vdcewv8zfjh8xpi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما