تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۴ قوس ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۰۶
کد مطلب : 175367
طرح چند سوال از طالبان توسط معاون دوم رئیس جمهور
مردم می پرسند که طالبان در این سال ها هزاران انسان ملکی بی گناه با عملیات انفجاری و انتحاری به قتل رسانده اند و اکنون در مقابل این کشتارها برای مردم و برای ورثه مقتولین و قربانیان رویدادهای جنگی چه جوابی دارند و آیا لازم نیست در جریان پروسه صلح، صدای بازماندگان و قربانیان جنگ که جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دهند هم شنیده شود؟
معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان در سخنانی در مراسم گرامی داشت از سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در کابل، چند سوال از طالبان پرسید و خواستار پاسخ این گروه به مردم شد.
سرور دانش با بیان این‌که در طول سال‌های گذشته یک نوع جنگ بسیار ناجوانمردانه و بی رحمانه بر حکومت و مردم افغانستان تحمیل شده، تأکید کرده: “اکنون این ما نیستیم که سرافکنده و تحت پرسش مردم و وجدان خود قرار داشته باشیم و مجبور به امتیاز دادن به جانب مقابل و دست کشیدن از سیاست ها و دستاوردهای ۱۸ سال گذشته خود باشیم، بلکه این جانب مقابل یعنی طالبان است که باید به بسیاری از پرسش ها پاسخ دهد”.
متن بیانیه سرور دانش که در صفحه فیس بوک وی منتشر شده  به شرح ذیل می باشند:

در این رابطه آنچه امروز بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گرفته است مسأله صلح و حقوق بشر است. اگر دو پدیده صلح و حقوق بشر به صورت مجرد با هم مقایسه شوند، یک نسبت مثبت و متقابل با هم دارند، بدین معنی که حقوق بشر ایجاب می کند که باید انسان ها در فضای صلح زندگی کنند نه در جنگ و همچنین متقابلا وجود فضای صلح و عاری از جنگ و خشونت، می تواند یک بستر بسیار مناسبی را برای رعایت حقوق بشر فراهم کند. بنا بر این اگر تنها به صلح به عنوان صلح نگریسته شود، باید همگی از آن استقبال کنیم. چون برقراری صلح می تواند فرصت بسیار خوبی را برای رعایت و احترام به حقوق بشر فراهم سازد.

اما از سوی دیگر با توجه به ماهیت منازعه و اطراف درگیر در جنگ افغانستان، این نگرانی هم وجود دارد که مبادا حقوق بشر قربانی صلح شود. با توجه به همین نگرانی است که چارچوب طرح صلح که توسط جلالت مآب رئیس جمهور مطرح گردیده به عنوان یک طرح جامع، همه نگرانی های مردم افغانستان را در نظر گرفته است. در این طرح به حفظ دستاوردهای ۱۸ سال گذشته و بر حفظ حقوق بشر و حقوق زنان و حقوق اساسی شهروندان تأکید شده و همچنین تأکید شده بر این که قانون اساسی افغانستان باید مورد پذیرش همه جوانب قرار گیرد و اگر هم تعدیلی لازم باشد این تعدیل باید در چارچوب شرایطی که در خود قانون اساسی پیش بینی شده صورت گیرد.

همه این دقت ها ناشی از این است که در طول این سال ها، یک نوع جنگ بسیار ناجوانمردانه و بی رحمانه بر حکومت و مردم افغانستان تحمیل شده است و اکنون این ما نیستیم که سرافکنده و تحت پرسش مردم و وجدان خود قرار داشته باشیم و مجبور به امتیاز دادن به جانب مقابل و دست کشیدن از سیاست ها و دستاوردهای ۱۸ سال گذشته خود باشیم، بلکه این جانب مقابل یعنی طالبان است که باید به بسیاری از پرسش ها پاسخ دهد. ما یعنی دولت و ملت افغانستان ضمن این که با همه وجود از صلح استقبال می کنیم و برای تحقق آن لحظه شماری می کنیم اما مردم افغانستان سؤالات زیادی را هم مطرح می کنند که باید به آن ها پاسخ ارائه شود. مردم می پرسند که امارت طالبانی یک تجربه تلخ برای همه مردم افغانستان و یک نوع حکومت مستبدانه مذهبی توأم با کشتار و زندان و شکنجه بود آیا طالبان بازهم همان خیال و آرزو را دارند؟

مردم می پرسند که طالبان در این سال ها هزاران انسان ملکی بی گناه با عملیات انفجاری و انتحاری به قتل رسانده اند و اکنون در مقابل این کشتارها برای مردم و برای ورثه مقتولین و قربانیان رویدادهای جنگی چه جوابی دارند و آیا لازم نیست در جریان پروسه صلح، صدای بازماندگان و قربانیان جنگ که جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دهند هم شنیده شود؟

طالبان هم در دوره امارت خود و هم پس از آن قومی عمل کردند و در طول سال ها سران و نخبگان همه اقوام را به شهادت رساندند و ترور کردند، آیا این رویه خود را تغییر می دهند و آیا می توانند اعتماد همه اقوام افغانستان را جلب کنند؟

گروه طالبان یک تهدید برای همه جامعه بین المللی بود و با بیش از ۲۰ گروه تروریستی دیگر پیوند یافته بود آیا اکنون این خطر رفع شده و آیا از حضور گروه های تروریستی ای که یک تهدید بزرگ علیه همه کشورهای منطقه و جهان هستند جلوگیری خواهد شد؟

از سوی دیگر در طول ۱۸ سال اخیر در کنار گروه های سنتی مانند اقوام و قبایل و احزاب سیاسی، ما شاهد ظهور گروه بندی های جدید اجتماعی در افغانستان هستیم، مانند شبکه های زنان، جوانان، نهادهای مدنی و فرهنگی، رسانه های آزاد و یک نسل تحصیلکرده و روشنفکر. این گروه ها اکثریت نفوس افغانستان را تشکیل می دهند و قومی و حزبی هم نمی اندیشند ولی از خود اندیشه و آرمان دارند و در این سال ها با افکار مدرن دموکراسی و حقوق بشر و حقوق شهروندی و آزادی های عمومی چون آزادی بیان و رسانه های آزاد و دستاوردهای جدید دیگر در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خو گرفته اند، آیا گروه طالبان این وضعیت را بر می تابند و می توانند خود را با افغانستان نوین وفق دهند و آیا در جریان صلح این دستاوردهای ۱۸ ساله حفظ خواهند شد؟

و از همه مهم تر این که ما در پرتو قانون اساسی کنونی افغانستان دارای نظام سیاسی ای هستیم مبتنی بر انتخابات و اراده مردم و متکی بر تنوع و کثرت گرایی سیاسی و فرهنگی و قومی و زبانی و مذهبی و همین نظام است که مورد اجماع همه اقوام و گروه های سیاسی و اجتماعی افغانستان قرار گرفته است، آیا این نظام با همین خصوصیات حفظ خواهد شد؟

همچنین قانون اساسی افغانستان بر فرض هم که تعدیل شود، در متن این قانون تأکید شده که اصل پیروی از احکام دین اسلام و نظام جمهوری اسلامی و حقوق اساسی شهروندان به هیچ صورت تعدیل نمی شوند.

آنچه گفته شد بخشی از سؤالاتی است که در میان مردم مطرح است و خوبست که در چنین نشست هایی این پرسش ها به صورت صریح و عریان مطرح شود تا واقعا یک نوع تفاهم و قناعت برای همه مردم فراهم شود و نمایندگان دولت و مردم افغانستان با آگاهی کامل به میز مذاکرات بروند.

ما امیدواریم در کشور ما صلحی حاکم شود که تمام مردم افغانستان با یک نوع همزیستی مسالمت آمیز به حقوق همدیگر احترام بگذارند و در سایه یک نظام مردم سالار از حقوق بشری و شهروندی خویش برخوردار شوند
 
https://avapress.com/vdcg3n9quak9uw4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما