تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۴ سنبله ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۵
کد مطلب : 191113
امام حسین (ع) به دلایل کاملا عقلانی و منطقی قیام کرد
امام حسین (ع) بنا به دلایل کاملا عقلانی و منطقی قیام کرد. باید مقاومت آغاز می‌شد. امام حسین (ع) باید حرکت می‌کرد تا نهضت راه می‌افتاد، اوضاع باید به‌هم می‌خورد، حاکمیت باید رسوا می‌شد، خفته‌ها و غافل‌ها و بی‌تفاوت باید بیدار می‌شدند، توجیه‌گران باید عذاب وجدان می‌گرفتند. باید با رسا‌ترین و روشن‌ترین فریاد، اعلام می‌شد که این دین، دین محمد نیست؛ این حکومت، حکومت خدا و حکومت رسول‌الله نیست.
 
به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ مراسم عزاداری پنجمین شب محرم‌الحرام با حضور علما، روحانیون و اقشار مختلف مردم در حسینه شهید مصباح مشهد مقدس برگزار شد.

داکتر احمدی قندهاری یکی از سخنرانان این مجلس، پیرامون "انگیزه‌ها و ضرورت قیام امام حسین (ع) در آن زمان" بیانات ارزشمندی را اظهار داشت.
 
آقای احمدی گفت که در دوران قبل از قیام امام حسین (ع)، ویژگی‌های خاصی بر جامعه حاکم بود که عمده‌ترین آنها تحریف سراسری و همه‌جانبه‌ی دین و اصول و بنیان‌های شریعت، غصب حکومت، اشرافیت، فساد، دنیاطلبی، ظلم، بی‌عدالتی، جابجایی معروف و منکر، گسترش بدعت، تبلیغات وسیع علیه تمام ارزش‌ها و باو‌رهای مقدس جامعه و لعن و نفرین امام علی (ع) بودند.
 
وی ادامه داد: در کنار این بدبختی‌ها یکی از ویژگی‌های دیگر آن زمان سکوت، ذلت‌پذیری و ترسی بود که در میان بزرگان، نخبگان، علما، صحابه و صاحبان فکر و قلم و رسانه وجود داشت؛ ترس از حکومت، ترس از مخالفت مردم و حکومت، بی‌تفاوتی، سستی، شلختگی و روزمرگی حاکم بر مردم و خواص جزء ویژگی‌های عمده آن زمان بود.
 
دکتر احمدی قندهاری ویژگی مهم دیگر آن زمان را "توجیه‌گری و توجیه‌پذیری شرایط موجود" خواند و گفت که این توجیه‌گری و توجیه‌پذیری جزء ویژگی‌های آدم‌های خوب، سالم و دوست‌داشتنی شده بود؛ مخصوصا در سطح خواص علما و دانشمندان و اهل قلم و رسانه.

احمدی تصریح کرد: "از همانجا بود که این بحث توجیه‌گری و توجیه‌پذیری آغازگر یک جریان بسیار خطرناکی برای شروع تفکر جدایی دین از سیاست و حکومت‌داری شد". کسی که نمی‌توانست عملکرد بنی‌امیه و معاویه را بپذیرد و نیز جرأت و شهامتی که علیه آن به پا خیزد را نداشت دست به توجیه‌گری می‌زد. این توجیه‌گری زمانی می‌توانست در افکار عامه مقبول و مطلوب واقع شود که مانند یک اصل جا بیفتد.

به گفتۀ این عالم مطرح؛ دل‌مشغولی‌های جدی بزرگان، علما، نخبگان و دانشمندان به رتق و فتق امور روزانه‌ی مردم، مسایل معمولی جامعه، گرفتاری‌های روزمره، و بی‌تفاوتی‌شان نسبت به آنچه که بر امت اسلامی می‌گذشت نیز از دیگر خصوصیات ایام قبل از قیام خونین کربلا بود.
 
دکتر احمدی قندهاری؛ با ذکر نکات فوق، خاطر نشان کرد که در چنین وضعیتی که شرایط مذکور در حال نهادینه‌شدن بود و گسترش پیدا می‌کرد؛ باید کاری صورت می‌گرفت. کسی، کسانی، و جریانی باید علیه این واقعیت تلخ و روبه‌گسترش و علیه این طوفان سهمگینِ انحراف قد علم می‌کردند. در آن زمان امام حسین (ع) نوک پیکان این حرکت بود و کسی نمی‌توانست بهتر از آن حضرت باشد.

به بیان وی، با توجه به اهمیت "مشخص نمودن هدف در یک حرکت"؛ اگر بدون هیچگونه پیش‌داوری و تعصب دینی و مذهبی قضاوت شود، هدف اصلی بدون شک مقابله با حکومت جور و فساد وقت بود. هیچ چیز دیگری نمی‌توانست به جز این هدف اصلی باشد؛ مقابله با چنان حاکمیتی باید هدف اصلی این حرکت می‌بود؛ مگر چه چیز دیگری می‌توانست منکرتر از حکومت وقت باشد؟ و چه چیزی معروف‌تر از تلاش برای ساقط کردن و نابودی حاکمیت انحرافی؟ و احیای حاکمیت خدا و برپایی قسط.

احمدی قندهاری در ادامه بیاناتش، انحراف خطرناک دیگری در آن زمان را متذکر شد که ممکن است در این زمان نیز دامن‌گیر خیلی‌ها باشد، او گفت: در یک مکتب و یک دین، جابجایی معروف‌ها و منکرها -که گاهی ممکن است ماهیت منکر و معروف و گاهی نیز اهمیت‌ها و اولیت‌ها جابجا شود-؛ انحراف خطرناکی است. آنچه را که در زمان حرکت امام حسین (ع) مشاهده می‌کنیم، به ایشان می‌گفتند: نرو! بنشین و فلان کار را بکن! اگر بروی کشته می‌شوی، تو توان نداری که در برابر آن لشکر و مردمان عهدشکنی که با امام علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) چکارها کرد؛ بإیستی!

به باور آقای احمدی بسیاری از کسانی که با امام حسین (ع) نیامدند، به سبب جابجایی همین معروف‌ها و منکرها و یا جابجای اهمیت آن‌ها بود، می‌خواستند به امام حسین بگویند که قیام علیه حاکمیت اولویت نیست، بنشین تا فلان کار دیگر را بکنیم.
 
او افزود: به نظر شما آن حضرت برای مبارزه و آغاز یک حرکت و یک جریان باید چکار می‌کرد؟ ایشان در آن چنان شرایطی قرار داشت، در آن فضای مسموم و محاصره‌ی شدید. سیدالشهدا (ع) یکی از ائمه مظلومی‌ست که کمترین روایت ثبت‌شده از ایشان داریم، آنقدر محصور و در تنگنا بودند که حتی امکان صحبت و سخنرانی برای ایشان فراهم نبود؛ باید بین بیعت با یزید و یا مرگ انتخاب می‌کرد.

با توجه به بیانات دکتر قندهاری؛ امام بنا به دلایل کاملا علمی، منطقی و پذیرفته‌شده‌ی عقلانی راه مبارزه و مقاومت را در پیش گرفت و گفت: من این حرکت را آغاز کردم تا نشانه‌های دین را بنمایانم و امورات امت جدم را اصلاح کنم. اگر ما را در بدست آوردن زمام امور یاری نکنید بی‌گمان ظالمان بر شما قدرت خواهند یافت و سعی در خاموش کردن نور پیامبرتان خواهند کرد و خدا ما را کفایت می‌کند.
 
دکتر احمدی قندهاری بیان کرد: شرایط نشان می‌داد که حرکت امام حسین (ع) ظاهرا شکست خواهد خورد، اما آن امام راه را باید ادامه می‌داد. چرا باید ادامه می‌داد؟ چون باید مقاومت آغاز می‌شد. امام حسین (ع) باید حرکت می‌کرد تا نهضت راه می‌افتاد، اوضاع باید بهم می‌خورد، حاکمیت باید رسوا می‌شد، خفته‌ها و غافل‌ها و بی‌تفاوت باید بیدار می‌شدند، توجیح‌گران باید عذاب وجدان می‌گرفتند. با رسا‌ترین و روشن‌ترین فریاد، باید اعلام می‌شد که این دین، دین محمد نیست؛ این حکومت، حکومت خدا و حکومت رسول الله نیست.
 
دکتر احمدی صریحاً تأکید کرد: اگر یزید با 13 پسر خود می‌توانست آن جریان را ادامه دهد چیزی از مذهب باقی نمی‌ماند، دین و شریعتی بنام اسلام باقی نمی‌ماند؛ یزید وحی را مسخره می‌کرد، قرآن را مسخره می‌کرد، تمام ارکان دین را به بازی گرفته بود و در صدد نابود‌ی‌اش بود. چیزی به نام اسلام و شریعت باقی نمی‌ماند که بعدا فقها بیایند اجتهاد کنند و مذهب جعفری و حنفی و غیره درست شود. لذا همه‌ی مسلمانان مدیون قیام امام حسین (ع) هستند.

وی ادامه داد: در زمان کنونی هم این تشکیک‌ها نسبت به جریان مقاومت در جهان اسلام مطرح می‌شود؛ امروز اگر یک طرفدار و خوش‌بین به جریان مقاومت اسلامی کنونی، یک نگاهی به نهضت امام حسین (ع) داشته باشد، متوجه می‌شود که جریان مقاومت -اگرچه مظلوم است، اگر چه آسیب پذیر است- اما بسیار ارزشمند است، چون جریان مقاومت اسلامی امروز اگرچه محوراً  "اسلامی" است اما هرکسی با هر دین و مسلکی که علیه استکبار، ظلم و جور و زورگویی مبارزه می‌کند جزء جریان مقاومت است.
 
https://avapress.com/vdcdff0fsyt0nf6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما