تاریخ انتشار :چهارشنبه ۳ میزان ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۲
کد مطلب : 192144
انتخابات ۹۸؛ مسعود، پرچمداری که تنها ماند
احمدولی مسعود؛ برادر و رئیس بنیاد احمدشاه مسعود در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است.
اشاره: انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پس از اما و اگرهای فراوانی که در پی تحولات مرتبط با روند صلح ایجاد شد، سرانجام قرار است به تاریخ ۶ میزان سال جاری برگزار شود.

خبرگزاری آوا طی سلسله مطالب اختصاصی، به‌منظور ارائه تصویری روشن‌تر از سوابق و کارنامه‌های گذشته و برنامه‌های آینده نامزدها، سعی می‌کند ضمن ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات، به آن‌ها در انتخاب دقیق، آگاهانه و مسؤولانه نامزد مورد نظرشان کمک کند.

آنچه در ادامه می‌آید نخستین بخش از این مطالب است که به‌طور پیوسته تا روز برگزاری انتخابات، منتشر خواهد شد.
 
 احمدولی مسعود؛ برادر و رئیس بنیاد احمدشاه مسعود در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است.
 
او فریده مومند را به عنوان معاون اول و عبداللطیف نظری را به عنوان معاون دوم خود انتخاب کرده است.
 
خانم مومند هم چند سال به عنوان وزیر تحصیلات عالی کار کرده و آقای نظری هم استاد دانشگاه در کابل است. او در انتخابات پارلمانی امسال نتوانست به مجلس نمایندگان راه یابد.
                        
آقای مسعود بعد از ثبت نام گفت که نظام ریاستی در ۱۷ سال گذشته ناکامی خود را ثابت ساخته و وضعیت را بدتر از پیش کرده است.
 
او افزود: نظام باید تغییر کند تا تمام اقشار مردم افغانستان در تصمیم گیری های کشور خود را شریک و سهیم بدانند و این به نظر مسعود، از طریق نظام صدارتی ممکن است.
 
او تیم انتخاباتی «وفاق ملی» به عنوان یک تیم برنامه محور یاد کرد و از مردم خواست تا به وی نه؛ بلکه به برنامه های او رأی دهند.
 
آقای مسعود هم از آن گروه نامزدهایی است که شاید خودش نیز این واقعیت را از هم اکنون پذیرفته باشد که در انتخابات آینده ریاست جمهوری، شکست می خورد و بختی برای پیروزی ندارد.
 
دلایل زیادی برای این امر، وجود دارد. یکی از مهم ترین دلایل این است که او پشتوانه سیاسی و عقبه اجتماعی قدرتمندی ندارد.
 
شاید زمانی انتساب به خانواده فرمانده احمدشاه مسعود برای یک فرد منسوب به جریان «جهاد و مقاومت» از شمال افغانستان، یک ویژگی منحصر به فرد و ارزنده محسوب می شد و گروهی از مردم هم به دلیل همین نسبت، اقبال زیادی برای وی قایل می شدند؛ اما در پی تحولات سریع پس از ترور احمدشاه مسعود و تغییرات شگرفی که در حزب جمعیت اسلامی و اتحاد شمال به وجود آمد، دیگر کمتر کسی به این موضوع اهمیت می دهد.
 
وضعیت کنونی مجاهدین منسوب به اردوگاه فکری و سیاسی و قومی احمدشاه مسعود و برهان الدین ربانی که از رهبران و بنیانگذار شورای نظار و حزب جمعیت اسلامی، محسوب می شدند، همه چیز را توضیح می دهد.
 
حزب جمعیت پس از تشکیل حکومت وحدت ملی، برخلاف انتظارها رو به ضعف و فترت نهاد و به مرور، از یک بازیگر سرنوشت ساز و کلیدی در شطرنج سیاست افغانستان، به مهره ای پیاده و حاشیه ای و غیر مؤثر بدل شد.
 
البته این وضعیت، از همان نخستین روزهای پس از ترور احمدشاه مسعود آغاز شده بود و با ترور برهان الدین ربانی، وارد مرحله ای تازه و پرشتاب شد.
 
اکنون رهبران حزب جمعیت اسلامی، بیش از هر زمان دیگری دچار اختلاف های درونی، جنگ قدرت، رویکردهای جناحی و شکاف های درون‌سازمانی شده و به دام و دامن قدرت طلبی، سرمایه اندوزی، سودجویی شخصی و... سقوط کرده اند.
 
یک نگاه گذرا به موقعیت رهبران و سران این حزب نشان می دهد که جمعیت اسلامی، دچار گسست های شدید و عمیقی شده است که شاید ترمیم ناپذیر و غیر قابل جبران باشد؛ به گونه ای که در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، به دشواری می توان یک آدرس مشخص و رسمی از جمعیت اسلامی را سراغ گرفت. شماری از رهبران ارشد این حزب به تیم انتخاباتی حنیف اتمر ملحق شده اند و از معاونت اولی محمدیونس قانونی حمایت می کنند، امرالله صالح به عنوان کسی که دست کم عقبه فکری و پیشینه سیاسی اش در دامان جمعیت و اتحاد شمال تحت فرماندهی احمدشاه مسعود، شکل گرفته، معاون اول اشرف غنی شده و به اردوی حکومت، پیوسته است. داکتر عبدالله هم در کنار صلاح الدین ربانی، مجموعه ای دیگر از رهبران جمعیت را تشکیل داده و مدعی اند که جمعیت واقعی آنها هستند؛ در حالی که طیف جمعیتی های حامی اتمر، این موضع را قبول ندارند و می گویند که نمایندگان واقعی جمعیت اسلامی، کسانی اند که از اتمر حمایت می کنند.
 
در این میان، احمدولی مسعود، موقعیت دشواری دارد. او که زودتر از همه برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری، پیشگام شده بود، انتظار داشت که همه رهبران جمعیت اسلامی از او حمایت کنند و او را به عنوان پرچمدار جهاد و مقاومت در ناوردگاه انتخابات ریاست جمهوری، به رسمیت بشناسند؛ اما نه تنها این اتفاق نیافتاد؛ بلکه با احتساب تیم انتخاباتی آقای مسعود، جمعیت اسلامی، اکنون چهار پارچه شده و هرکدام به راهی رفته است.
 
این شرایط دشوار، اخیرا احمدولی مسعود را به واکنش واداشت و او مدعی شد که داکتر عبدالله قول داده بود که اگر او خود را نامزد انتخابات کند، از نامزدی اش حمایت خواهد کرد و خود مستقلا نامزد نخواهد شد.
 
این موضع گیری گلایه آمیز آقای مسعود نشان می دهد که شرایط طبق انتظار او پیش نرفته و اکنون او که هم از نام و نشان کمتری برخوردار است و هم در مقایسه با دیگر بازیگران منسوب به جمعیت و جهاد و مقاومت، نفوذ و قدرت سیاسی اندکی دارد، راه دشواری برای پرچمداری از طیف «جهاد و مقاومت» در انتخابات آینده در پیش دارد.
 
آقای مسعود می داند که دموکراسی بیمار، وارداتی و ناقص و نابالغ افغانستان، ضعیف تر از آن است که بتوان انتظار داشت در انتخابات آینده ریاست جمهوری، مردم به «برنامه» رأی دهند؛ اما او اگر می توانست با کسب اجماع مجاهدین و جمعیتی ها، پشتوانه سیاسی نیرومندتری برای خود فراهم کند، شاید بخت خود را به عنوان یک نامزد مدعی در انتخابات ریاست جمهوری آینده، بهبود می بخشید. شوربختانه چنین اتفاقی نیافتاده است.
 
معاونان آقای مسعود هم دست کم در مقایسه با نامزدهای قدرتمند و پرادعایی مانند حنیف اتمر و اشرف غنی و... به اندازه ای مؤثر و پرنفوذ نیستند تا بتوانند اندکی از دشواری های آقای مسعود در کارزار انتخابات ریاست جمهوری بکاهند و مأموریت پرچمداری او از جریان فکری و سیاسی «جهاد و مقاومت» را به افق های امید به پیروزی نزدیک کنند.
 
 
 
https://avapress.com/vdci5raz5t1a3z2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما