تاریخ انتشار :شنبه ۱۷ جوزا ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۷
کد مطلب : 211222
نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور غنی؛ تخصص‌گرایی عمیق‌ترین لایۀ عدالت‌گرایی است
دکتر اسماعیل دانش رئیس موسسه علمی پژوهشی رسالت، نامه‌ای سرگشاده حاوی 21 نکته‌ی پیشنهادی را در ارتباط با مدیریت و مدیران سطح کلان کشور، خطاب به رئیس‌جمهور اشرف غنی منتشر کرده است.

خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: متن نامه‌ی فوق را در ادامه مطالعه می‌کنید:

بنام خداوندی مدیر و مدبر
جلالت‌مأب محترم دکتر محمد اشرف غنی
رئیس‌ جمهور اسلامی افغانستان، سلام‌علیکم!
با ادای احترام و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون برای حضرتعالی و همه خدمت گذاران به ملت مظلوم افغانستان.

رئیس‌جمهور محترم!
مستحضرید که مردم افغانستان سال‌های طولانی است که درد و رنج می‌کشند، حدود چهار دهه است که زندگی در سایه جنگ، خشونت و ناامنی را تجربه نموده و به امید فردای بهتر، تمام غم‌ها، داغ‌ها و مصیبت‌های بهترین عزیزان خویش را تحمل می‌نمایند. دولت جمهوری اسلامی افغانستان بر بنیاد قانون اساسی مدون و مصوب فعلی در واقع محصول تلاش‌ها و زحمات شبانه‌روزی، تحمل درد و رنج فرد فرد مردم افغانستان و نتیجه خون هزاران شهید والامقامی است که به‌عنوان امانت الهی و ملی در اختیار دولتمردان قرار گرفته است که باید با استحکام و پایداری و با عبور از تمام مشکلات موفق و سربلند به نسل‌های آینده منتقل گردد.

دولتمردان موظف‌اند با صداقت تمام و خدمات شبانه‌روزی، اولاً: امنیت جانی، اخلاقی، مالی و... مردم را در سطح کشور تأمین کنند و ثانیاً: این امانت الهی و ملی را به بهترین وجه ممکن حفظ نموده و باشکوه تمام به نسل بعد بسپارند. متأسفانه در سال‌های اخیر در کنار دشواری‌های موجود در سطح ملی، برخی از عوامل مدیریتی از قبیل عبور از قانون اساسی، بی‌توجهی به سایر قوانین مصوب، بخصوص سپردن مسئولیت‌ها و تدبیر امور سازمان‌ها و نهادهای دولتی به افراد غیر مسلکی و غیر متعهد، موجب گردید؛ شرایط زندگی در کشور دشوارتر گردیده و وضعیت برای همه افراد جامعه ناامن‌تر شود، امید تمام مردم افغانستان به‌خصوص امید قشر جوان و تحصیل‌کرده که در واقع آینده‌سازان و مدیران آینده کشور هستند برای ادامه زندگی در افغانستان به یاس تبدیل شود. از این‌رو لازم دیدم به‌ عنوان یک افغانستانی نامه سرگشاده، برای عبور از مشکلات گوناگون و ایجاد افغانستان آباد و دولت پایدار با پشتوانه وسیع اجتماعی، نکاتی را در ارتباط به مدیریت و مدیران سطح کلان کشور به‌ صورت پیشنهاد تقدیم حضور نمایم:

1. انسجام و نظم فکری:
انسجام و نظم فکری معاونان رئیس‌جمهوری، وزرای وزارتخانه‌ها و مدیران سطح کلان کشور لازم و ضروری است؛ زیرا باید مسیر نظم اداره کشور را به‌ خوبی دانسته و تشخیص دهند. جهت‌گیری‌های فکری، معرفتی و ارزشی منسجم داشته، به ارکان قانونی و حقوقی و منابع جهت‌دهی صحیح کشور و نظام بودجه‌ریزی و تخصیص اعتبارات و منابع و حدود اختیارات خودشان به‌خوبی آگاه باشند. عدم انسجام فکری بر رفتار و گفتار مقامات عالی کشور تأثیر منفی در مدیریت زیرمجموعه‌ها و در نتیجه نقش منفی در کل جامعه و کشور دارد، مهم‌تر از همه اینکه باید اولویت‌ها و ضرورت‌های کاری را به‌خوبی تشخیص دهند و الا زندگی مردم و امورات مختلف یک وزارتخانه و مدیریت‌ها مختل می‌گردد؛ عمل نمودن بر مبنای تصمیمات شخصی و کارشناسی نشده و بدون پشتوانه قانونی و حقوقی، مدیریت و نظم کشور را به هم می‌ریزد؛ لذا نظم و انسجام فکری برای معاونان و مدیران کلان کشور برای ایجاد عدالت لازم و ضروری می‌باشد.

۲. برخورداری از تفکر تحلیلی:
تفکر تحلیلی توانایی حل مسئله از طریق جمع‌آوری درست اطلاعات، تبدیل معادلات پیچیده به معادلات ساده و طی مسیر نمودن مرحله‌به‌مرحله برای رسیدن به پاسخ صحیح می‌باشد. تفکر تحلیلی توانایی است که در مسائل دفعی و خلق‌الساعه سرعت عمل مؤثر و دوچندان برای حل مسئله را فراهم می‌سازد.‌ با توجه به اینکه معاونان رئیس‌جمهور، وزرای وزارتخانه‌ها و مدیران سطح کلان کشور به‌ صورت روزمره با مسائل مختلف روبه‌رو می‌شوند که آن‌ها را در معرض تصمیم‌گیری یا ارجاعات کاری فراوان قرار می‌دهند، لذا ضروری است که از توانایی تفکر تحلیلی معطوف به حل مسئله برخوردار باشند.

۳. تخصص گرایی:
برای اداره کشوری جنگ‌زده و در حال جنگ، لازم است که پایه همه انتصاب‌ها، سیاست‌گذاری‌ها، تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها و مدیریت اجرایی کشور بر اساس تخصص‌گرایی باشد. تخصص‌گرایی عمیق‌ترین لایه عدالت‌گرایی است. عمل بدون تخصص منعکس‌کننده عمل غیرمتعهدانه است و عمل متعهدانه مستلزم تخصص است. تخصص‌گرایی همه سرمایه‌های انسانی جامعه را از حالت بالقوه به فعلیت می‌رساند، امید و نوآوری را تشویق نموده، پویایی و طراوت ایجاد می‌کند. تخصص گرایی باعث ایجاد توسعه کشور و ایجاد شغل برای جوانان تحصیل‌کرده می‌گردد. تخصص گرایی، دانش‌ پایه و اصلی شغل است که توسعه‌دهنده اشتغال مفید و مؤثر می‌باشد. با تخصص گرایی علم قدرت پیدا نموده، قدرت دانش‌محور، منتهی به‌سلامت و تعالی کشور و جامعه می‌شود. نقطه عطف واصلی همه پیشرفت‌ها در سطوح مختلف، تخصص گرایی است که رشد و بالندگی جامعه را فراهم ساخته، سلامت و سعادت و تعالی فردی و اجتماعی را تضمین می‌کند و جامعه را سرشار از نشاط و دولت را دارای پایگاه اجتماعی می‌سازد.

۴. عقلانیت و خردگرایی:
باید پس از سپری شدن حدود 19 سال از استقرار دولت جمهوری اسلامی در افغانستان، شاهد رشد و پیشرفت می‌بودیم. پیشرفت عنصر پویا و ذاتی زندگی انسانی است. انسان بدون پیشرفت، دچار توقف، ایستائی، خمود و رکود تدریجی می‌شود. پیشینه تاریخی و علمی نشان می‌دهد که افغانستان مهد علم، تمدن و پرورش دانشمندان بزرگی مانند بوعلی سینای بلخی، جلال‌الدین مولوی بلخی، ابوریحان، آخوند خراسانی و... بوده و ملت ما به علم و پیشرفت‌ اهمیت بسیار داده و می‌دهند. مدیریت کلان کشور باید مشوق و تقویت‌کننده مسیر عقلانی منتهی به پیشرفت یعنی تحصیل روشمندی جوانان در دانشگاه‌ها باشند. دانشگاه و علم زیرساخت‌ها و پایه‌های توسعه و پیشرفت کشور است که امروزه با هزار تأسف دانشگاه‌های کشور نتوانسته‌اند وظیفه اصلی خود را که تولید علم و ساختن جامعه است به‌خوبی انجام دهند. ما در جهانی قرار داشته و زندگی می‌کنیم که الگوریتم‌های نظام‌مند، شیوه زندگی را تغییر داده‌اند و امروزه زیست جهان انسانی؛ تعریف‌شده‌تر، استانداردتر و نظام‌مندتر شده که می‌شود کار و زندگی را بر مبنای سیستم قطعی اداره کرد. دوران مدیریت‌های سنتی سپری‌شده است و امکان هوشمندسازی مسیر زندگی مبتنی بر «الگوریتم‌های مسیر ده» و مسیریاب با بهره‌وری بسیار بالا فراهم گشته است.

۵. جامع‌نگری و مدیریت کارآمد:
با توجه به اینکه افغانستان دارای اقوام و مذاهب مختلف می‌باشد، باید مدیران اول کشور خصوصاً معاونان رئیس‌جمهور، مشاوران و وزرای محترم نگاه ملی و فرامذهبی داشته باشند. نگاه قومی، مذهبی، قریه‌ای و گا‌ها حزبی و بدون راهبرد همه‌جانبه نگر، نه‌ تنها تأمین‌کننده نیازهای ملی نخواهند بود، بلکه می‌تواند عامل تخریب و ایجاد بحران در کشور شود.

رئیس‌جمهور محترم!
مناسب است ادارات و دفاتر مدیران کلان کشور مانند دفتر و اداره رئیس‌جمهور، معاون اول، دوم و وزرای محترم تجسم تخصص، تعهد و نماد ملی بوده و دارای کارمندانی با دانش مدیریت کارآمد، دورنگر، خلاق، ایده‌ساز، ایده‌پرور و به‌ دور از تعصبات مذهبی، قومی، حزبی و قریه‌ای باشند تا جامعه چند قومی و چند مذهبی افغانستان را با نگاه کلان و دیدی وسیع به‌ سوی هدف اصلی یعنی افغانستان متحد، یکپارچه و متمدن، هدایت نموده و رابطه دولت-ملت را استحکام بخشند. دولتی موفق و پایدار است که برخوردار از حمایت‌های توده‌های مردم باشد. مدیران سطح اول کشور مانند معاونان رئیس‌جمهور و... باید تفاوت متغیرهای اصلی، فرعی و عناصر اساسی سلامت و تعالی فردی و اجتماعی جامعه را بدانند و از طرف دیگر به نسل‌ها و روسای جمهوری بعدی نیز توجه نموده و زمینه‌های مدیریتی را برای آن‌ها نیز تمهید نمایند، در واقع باید رویکرد پیشرفت و توسعه افغانستان متحد و یکپارچه را داشته باشند. توجه هم‌زمان به نیازهای معنوی و مادی، نیازهای آموزشی و پژوهشی، صحت و درمان، مسکن و غذا و تأمین متوازن همه امور مرتبط با بخش صنعت، کشاورزی و خدمات و فرهنگ، اقتصاد و سیاست، امری است بسیار مهم که عدم اشراف بر «مدیریت جامع‌نگر»، مدیریت کلان و مدیریت راهبردی، مخاطرات زیادی را به دنبال خواهد داشت.

۶. ضرورت داشتن دانش یکپارچه:
دانش یکپارچه مبتنی بر دانشی چند رشته‌ای و میان‌رشته‌ای است که به همه عوامل مؤثر بر پدیده مورد مطالعه به‌صورت هم‌زمان توجه می‌کند تا از این طریق به حل مسائل کلان و خرد به‌ صورت همه‌جانبه پرداخته شود. به‌ طور حتم مدیریت کلان کشور نیازمند به دانش یکپارچه در خصوص محورهای اساسی مرتبط با زیست جهان زندگی مثل فن‌آوری‌های جدید، فن‌آوری‌های آینده، آب، خاک، غذا، انرژی، محیط‌زیست از یک‌سو و از سوی دیگر اشراف دانشی نسبت به امور مهم مرتبط با سلامت زندگی مثل خانواده، شادی و نشاط اجتماعی، اوقات فراغت، فرهنگ مردم‌پسند، روابط بین فردی، اجتماعی و ارتباطات بین فرهنگی  و روابط بین‌المللی است. البته منظور این نیست که رئیس‌جمهوری معاونان و مشاوران آن‌ها و وزرا و مدیران سطح کلان کشور باید اطلاعات تخصصی در مورد همه موارد فوق داشته باشند، بلکه باید بر اصول اساسی و روندهای تحولی علوم مرتبط با پیشرفت و سلامت جامعه اشراف داشته باشند و از دانش متخصصان و صاحب‌نظران و جامعه نخبگانی کشور که به خاطر نبود امنیت، در خارج از افغانستان هستند استفاده کنند.

۷. نگاه راهبردی به روند صلح و مصالحه ملی:
نظام جمهوری اسلامی افغانستان محصول تلاش‌های شبانه‌روزی تک تک اعضای جامعه افغانستان و خون هزاران شهید و «نه گفتن» مردم افغانستان به حکومت سیاه دوران طالبان است و دلالت روشن آن چیزی نیست جز اینکه جامعه افغانستان تأکید جدی بر جمهوریت و اسلامیت نظام به‌صورت هم‌زمان داشته و خود را حافظ نظام موجود می‌دانند. معاونان و مشاوران رئیس‌جمهور؛ وزرا و مدیران سطح کلان کشور باید حاکمیت سیاه طالبانی را در گذشته و وضعیت فقر و ناامنی موجود در کشور را در نظر داشته باشند و صلح پایدار را با هوشمندی تمام و با حفظ جمهوریت و اسلامیت در قالب نظام موجود، مدیریت نمایند، نظرات نخبگان و تحصیل‌کرده‌های جوان را نیز در راستای صلح ملی و تقویت دولت، مورد توجه قرار دهند.

8. تقویت عزت و اقتدار ملی:
عزت و اقتدار ملی در سطح کشور و جامعه جهانی، از بین رفته است. دولتمردان افغانستان برای احیا، ترمیم و ارتقای اقتدار ملی باید تمام عوامل قدرت آفرینی که موجب حس افتخار و بالندگی را فراهم می‌کند، به وجود آورده، ابعاد مختلف قدرت ملی را در مواجهه با نظام‌ طالبانی تقویت کنند. مهم‌ترین رکن امنیت ملی؛ اعتماد ملی و حس عضویت همگانی در نظام حکمرانی ملی کشور است که باید مورد توجه قرار گیرد.

9. از خود گذری و خدامحوری:
مدیران سطح کلان در هر کشوری در جهان به میزانی که بتوانند خود و منافع شخصی خود را منها کنند، به همان میزان می‌توانند در جهت منافع مردم حرکت کنند. خودخواهی‌ها و خودمحوری‌ها مهم‌ترین عامل برای توسعه لجاجت‌ها، عصبیت‌ها و نابینایی‌ها نسبت به بسیاری از ظرفیت‌ها و فرصت‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. مدیران سطح کلان کشور به میزانی که تسلط بیشتری بر نفس و هواهای نفسانی خود داشته باشند، به همان میزان از توانایی عقلانی و عقلانیت الهی برخوردار خواهند بود. هوای نفس به قول امام علی (ع) مهم‌ترین مانع عقل و عقلانیت است، «الهوی یمنع العقل»  (هوای نفس مانع عقل و تعقل است). در واقع مدیران سطح کلان کشور باید مصداق فکری و عملی توحید و لااله الا الله باشند.

10. نگاه راهبردی معطوف به حال اندیشی و آینده‌نگری:
رئیس‌جمهور، معاونان و مدیران سطح کلان کشور هرچند دارای شخصیت حقیقی هستند ولی به‌ عنوان شخصیت‌های حقوقی و متصدیان نهاد قدرت در کشور از این توانایی به‌خوبی برخوردارند که بسیاری از استعدادها و ظرفیت‌های نهفته در متن جامعه افغانستان را به فعلیت رسانند. آشنایی با تحولات تاریخ، شناخت فرصت‌ها و دشواری‌های امروز و درک درست از امور مرتبط به آینده افغانستان می‌توانند تأثیر جدی در تنظیم نگرش وسیع و پردامنه مدیریتی برای ساختن افغانستان آزاد، آباد و عاری از تبعیض داشته باشد. نگاه راهبردی معطوف به حال اندیشی و آینده‌نگری درواقع ناظر به مدیریت و مهندسی معکوس آینده، آموختن از گذشته‌های تاریخی، تصحیح کننده مسیرهای کلان امروز جامعه و کشور می‌باشد.

11. حکمت، بصیرت و برخورداری از نظام معرفتی الهی:
حکمت به معنای حکم است و حکم به معنای امری است که مانع ظلم می‌شود (و هو المنع من الظلم) و حکمت را بر قیاس حکم، حکمت می‌گویند چون مانع جهل، توسعه جهل و نفوذ امر جاهلانه می‌شود. رئیس‌جمهور محترم و مدیران سطح ملی باید حکیم و بصیر باشند. بصیرت، ظرفیتی است که توانمندی فهم و دانایی را بسیار بالا می‌برد و امکان یک نگاه ۳۶۰ درجه به مسیر حرکت را فراهم می‌کند. انسان حکیم، بصیر و الهی افق نگاه بلند و متمایزکننده دارد. جامعه و کشور را به‌سوی تباهی و نابودی نمی‌برند و مسیر را درست نظاره می‌کنند تا افراد و جامعه و کلیت کشور را از چالش‌ها و تهدیدات حفظ کنند.

12. اولویت اول؛ امنیت:
برخورداری از امنیت، حق مسلم و اساسی هر شهروند افغانستانی می‌باشد. حق حیات وزندگی نمودن از مهم‌ترین، اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین حقوق طبیعی بشر محسوب می‌شود که در پرتوی آن، افراد انسانی می‌توانند از سایر حقوق و آزادی‌های اساسی خویش بهره‌مند شوند. انسان‌ها در روابط گوناگون فردی، اجتماعی و سیاسی خویش ممکن است در معرض انواع تهدیدات قرار گیرند. در چنین حالتی وجود امنیت به‌عنوان یک مسئله حقوقی، اخلاقی و اجتماعی برای تمام افراد جامعه در هر نقطه و مکان کشور موضوعیت یافته و تأمین آن ضروری می‌گردد. امنیت عبارت از اطمینان خاطر است که بر اساس آن، افراد در جامعه‌ای که زندگی می‌کنند، نسبت به حفظ جان، مال، حیثیت و حقوق مادی و معنوی خود بیم و هراسی نداشته باشند. مفهوم امنیت به‌عنوان یک شرط اساسی، بنیادی و کلیدی حیات انسانی در همه جای دنیا قابل‌درک است. امنیت در جامعه شرط اصلی زندگی و پیشرفت و توسعه کشور است. فرار مغزها، عدم سرمایه‌گذاری‌های کلان و ناامیدی جوانان از زندگی در افغانستان به خاطر نبود امنیت است.

۱۳. اولویت دوم؛ تقویت زیرساخت‌های اقتصادی:
وجود چند دهه جنگ در افغانستان، این کشور را به کشوری فقیر تبدیل کرده است. کشور ضعیف به لحاظ اقتصادی، فقرآفرین و محرومیت آفرین است. لذا بعد از تأمین امنیت، اولویت بعدی تقویت بنیه‌های اقتصادی و اولویت دادن به اشتغال و تولید در کشور می‌باشد تا در پرتو آن‌ هم فقر کاهش یابد و هم اولویت‌های تأمین رفاه اجتماعی تأمین شود. دولت‌ جمهوری اسلامی افغانستان باید سهم عظیمی از منابع ملی را برای گروهای زیرخط فقر و زیرخط مطلق فقر، اختصاص دهد. با ایجاد سدهای آب، کشاورزی‌ها را فعال و رونق بخشد. برای توسعه و رونق اقتصادی زمینه‌های هم‌اندیشی و مشارکت ملی را فراهم سازد. جامعه سالم؛ جامعه‌ای است که همگان در آن احساس برخوردار و عضویت در جامعه ملی را داشته باشند.

۱۴. مردمی و مردم‌گرایی:
مردمی بودن مدیران سطح کلان کشور و خصوصاً مردمی بودن شخص رئیس‌جمهوری مستلزم زندگی در تراز مردم عادی جامعه است. مدیرانی که از زندگی اشرافی برخوردارند و در زندگی روزمره خود مشی اشرافی و اشرافی‌گری دارند؛ نمی‌توانند احساس قرابت و نزدیکی با مردم خود داشته باشند. حتی اگر جامعه‌ای از سطح زندگی متوسط و بالایی هم برخوردار بوده و سرانه ملی حاکی از وضعیت معیشتی مناسب مردم باشد؛ مدیران باید زندگی سالم؛ منصفانه و غیر مسرفانه داشته باشند. مدیران باید با مردم و همراه با مردم باشند. در یک‌کلام مدیران و رئیس‌جمهور باید مردم مدار و مردم‌دوست باشند و ضربان قلبشان همراه با ضربان قلب توده‌های مردمشان، تپش پیدا کنند. چنین مدیران و رئیس‌ دولتی در کنار حوادثی مانند انتحار، جنگ‌ و امراضی مانند کرونا که منتهی به آسیب دیدن و کشته شدن جمعی از مردم می‌شوند، نمی‌توانند بی‌تفاوت و یا کم تفاوت باشند، مهم‌تر از همه اینکه نباید با رفتارهای صرفاً عاطفی، عواطف مردم را جریحه‌دار کنند بلکه مکلف هستند که شریک درد مردم گردیده، باتدبیر، مشکلات را مدیریت کنند.

۱۵. قانون‌گرایی:
تصمیم‌سازی از مسیر مراجع قانونی کشور اعم از مصوبات پارلمان و مجلس سنا یا سایر مصوبات قانونی صورت می‌گیرد. عدم اجرای دقیق قانون موجب ایجاد بحران و بی‌نظمی و ایجاد هرج‌ومرج در جامعه می‌شود.

۱۶. تصمیم‌سازی و سرعت عمل:
افغانستان در شرایط کنونی در حال جنگ بوده و از شرایط بحرانی برخوردار می‌باشد؛ مدیران سطح کلان کشور باید سرعت عمل در تصمیم‌گیری و اجرای مصوبات داشته باشند. به‌ عنوان‌ مثال مقابله با حملات انتحاری و انفجار در یک نقطه و محله، نیازمند سرعت عمل در تصمیم‌گیری و اجرای تصمیم می‌باشد. تصمیم‌سازی و اجرای آن، دو بال موفقیت هستند که در کنار هم و در پیوند با یکدیگر اهمیت پیدا می‌کنند.

۱۷. تقویت سرمایه انسانی و اجتماعی:
سرمایه انسانی، به مجموعه توانایی‌هایی که منجر به ارزش اقتصادی می‌شود، تعریف‌ شده است ولی معنای دقیق‌تر سرمایه انسانی مجموعه توانایی‌هایی است که منجر به تولید ارزش فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و پیشرفت فردی و اجتماعی می‌شود. به فعلیت درآمدن سرمایه‌های انسانی در پیوند با افراد یک جامعه، سرمایه اجتماعی خلق گردیده و در نتیجه فضایی سالم، به‌هم‌پیوسته و قدرتمندی به وجود می‌آید. مدیران کلان ملی و رئیس‌جمهور باید از طریق نهادهای دولتی و بخش‌های خصوصی بتوانند چنین ارزش‌ و ارزش‌های خاموش انسانی را تبدیل به روشنایی فراگیر برای همگان بسازند.

۱۸. تقویت‌ ارتباطات بین فرهنگی و سازگاری اجتماعی:
 افغانستان دارای اقوام و مذاهب مختلف و خرده‌فرهنگ‌های گوناگون است. اقوام، فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها ظرفیت تنوع و خلق زیبایی‌های متنوع آفرینش هستند، تقویت هوش فرهنگی و سازگاری اجتماعی موجب تعاملات سازگارانه و تقویت‌کننده سرمایه‌های ملی و بین‌المللی کشور می‌شود و فضای اخوت اسلامی و همدلی را تقویت می‌کنند. لذا باید معاونان رئیس‌جمهور و وزرای و زراتخانه‌ها در گزینش و استخدام سعی کنند تقویت‌کننده سازگارهای اجتماعی باشند و هر افغانستانی هر بخش و هر اداره کشور را مربوط به خودش بداند.

۱۹. اخلاق‌مداری و نگرش فراقومی:
بر اساس آموزه‌های دینی «الناس علی دین ملوکهم»؛ مردم به روش و طریقه حاکمان و پادشاهان خویش زندگی می‌کنند. اگر هر کشوری را به‌ مثابه خانه‌ای فرض کنیم که تمامی ساکنان آن کشور به‌ منزله فرزندان آن خانه می‌باشند، به‌ ناچار در رأس این خانه باید رئیس و مدیری باشد که به‌عنوان پدر این خانواده بزرگ، رهبری و اداره این خانه و اهل آن را بر عهده دارد. حال این رئیس و پدر خانواده در هر شکل از جایگاه فکری، اخلاقی و رفتاری‌ای که قرار داشته باشد، بر رعیت و یا فرزندانش تأثیرگذار است. اگر این رئیس، انسانِ صالح، امین و درستکاری باشد، به‌مرورزمان، رعایای او نیز چون خودش صالح و درستکار خواهند شد و اگر برعکس، رئیس یا پدر خانواده انسانِ شرور، ستم‌کار و فاسدی باشد، باگذشت زمان، مردم نیز رنگ و بوی او را گرفته و کم‌کم و آهسته‌آهسته، به راه و روش او خو می‌کنند. این واقعیت چیزی نیست که فقط در کتاب‌ها مسطور و مرقوم بوده و یا در اذهان روان پژو هان و روح کاوان موجود باشد؛ بلکه این حقیقتی است که ادوار مختلف حیات انسانی، بدان گواه و شاهد است. انسان‌ها در عرض و طول تاریخ زندگی بشری، شاهد بسیاری از حاکمان و پادشاهان ظالم و فاسدی بوده‌اند که ظلم و فساد همه‌جانبه آنان، سرانجام و در کوتاه یا درازمدت، گریبان مردمان آنان را گرفته و آنان را نیز چون رئیسان و رهبرانشان، غرق در فساد و تباهی کرده است. از آن‌سوی، حاکمان و رهبران پارسا و عادلی- اگرچه در مقیاس معدود و محدودی- هم بوده‌اند که هم خود سالم و سازنده زندگی کرده‌اند و در سایه‌سار بابرکت این فرزانگان، رعایا و ملت‌های آنان نیز و با تأسی و الگوبرداری از آنان، به حیات انسانی و مفید خویش ادامه داده‌اند.

دامنه تاریخ را برمی‌چینیم و به مثال ملموس‌تری در مرزوبوم خویش توجه می‌کنیم. از دوره‌های دور صرف‌نظر کرده و به چند دهه نزدیک‌تر به دوره کنونی نظر می‌افکنیم. نزدیک به چهار دهه است که افغانستان دچار بحران‌های متعدد بوده و مردم آن حاکمیت‌ها و رهبران متفاوتی را تجربه کرده‌اند. این حاکمیت‌ها و حاکمان آن، هرکدام با اندیشه و رفتار منحصر به خودشان، توانستند مردم را چند صباحی با خودشان همراه کنند. تعدادی از رهبران و حاکمان، با بی‌تفاوتی در برابر منافع ملی ملت و کشور، صرفاً به قدرت و حکومت فکر کردند و در این راه بسیاری از مردم کشور را با خود همگام و همراه نمودند. همین رهبران به جفای دیگری نیز در حق ملت افغانستان دست یازیدند و آن نیز داغ کردن تنورِ روحیهِ نژادپرستی و قوم‌گرایی و آن‌هم در جهت رسیدن به قدرت و وجاهت سیاسی و اجتماعی خود بودند. غرض آنکه در دوره جنگ‌های داخلی، بیش‌تر مردم ساکن در افغانستان، به‌گونه‌ای فکر و عمل می‌کردند که رهبران و حاکمان آنان و به همین دلیل نیز بسیاری از ساحات آباد و زیبای کابل به‌وسیله همین مردمی که در دامن این شهر مظلوم زندگی می‌کردند، تخریب، غارت و چپاول گردید!

20. جوان‌گرایی:
کشورهای قدرتمند و پیشرفته‌ی امروز، محصول وطن‌دوستی شهروندانی است که در بدترین شرایط از ارزش‌ها، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی‌شان دفاع کرده‌اند. ازنظر جامعه‌شناسی، جوانان به‌عنوان سرمایه ‌اصلی نیروی محرک و منبع انرژی مثبت، نقش عمده و اساسی در تعیین جهت‌گیری‌ها و توسعه‌ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع دارند و استفاده‌ی بهینه و کارآمد از این عنصر حیاتی باعث پیشرفت، ایجاد امنیت، صلح و امیدواری به آینده می‌شود. در همه جوامع بدون در نظر داشت گرایش و ویژگی آن، توجه و تمرکز بر نخبه‌گرایی جوانان، فراهم‌سازی تسهیلات و امکانات لازم آموزشی، تربیتی، صحی و کاری و مشارکت سازنده و واقعی در پروسه‌های ملی و افزایش نقش آن‌ها در ساختارها و نهادهای دولتی و غیردولتی زمینه‌های رشد ظرفیتی و توسعه‌ای جوانان را موجب شده، جامعه به‌طرف ترقی و پیشرفت و هم دیگرپذیری حرکت کرده است. با پايان يافتن جنگ و درگيري در افغانستان و به وجود آمدن زمينه تحصيل برای جوانان، جوانان كشور روزبه‌روز به رشد و توسعه كشور علاقه‌مند شدند و به آینده درخشان کشور امیدوار شدند ولی با گسترش و زیادشدن ناامنی‌ها و برخوردهای تبعیض‌آمیز، این ظرفیت بزرگ و موتور حرکت و پیشرفت جامعه مورد بی‌مهری دولتمردان قرار گرفت و امید به زندگی را در جوانان به یاس تبدیل کردند.

21. نخبه‌گرایی:
نخبگان فکری، علمی و سیاسی نقش مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت جامعه دارد. حرکت به‌سوی پیشرفت و توسعه‌یافتگی در هر کشوری نتیجه عمل و فکر نخبگان است. به‌عبارت‌دیگر توسعه‌یافتگی در هر کشور ارتباط مستقیم با نخبگان دارد و معاشرت منطقی و سامان‌یافته میان نخبگان فکری و نخبگان ابزاری می‌تواند سرنوشت یک جامعه را تعیین کند. امروزه نخبگان جامعه افغانستان نه در دولت اسلامی افغانستان جایگاه مشخصی دارند و نه در نظام اجتماعی و فرهنگی کشور؛ زیرا به خاطر سایه‌های خشونت و جنگ‌های طولانی‌مدت و نبود حاکمیت ملی، فقر مادی و فرهنگی جامعه، نخبگان فکری و ملی یا در خارج از کشور بسر می‌برند و یا در داخل افغانستان مظلومانه زندگی می‌کنند و تاکنون شناخته‌نشده و غریب مانده‌اند و سخن و اندیشه‌های راهگشایشان در جامعه و نظام دولتی خریداری ندارند.

امید است نکات پیشنهادی فوق، موجب گسستن حصارهای موجود بین دولت و نخبگان جامعه افغانستان و گشودن پنجره گفتگوهای دلسوزانه در جهت تعامل فکری نخبگان با دولتمردان افغانستان گردد. این‌جانب در سال 1396 طی سفری در کابل حدود 6 ماه تلاش کردم تا ملاقات حضوری با رئیس‌جمهور دکتر محمد اشرف غنی داشته باشم و به‌عنوان یک تحصیل‌کرده ایده‌ها و نظرات خود را درباره افغانستان با ایشان شریک بسازم ولی موفق نشدم و حدود سه ماه برای ملاقات حضوری با استاد دانش تلاش نمودم نیز موفق نشدم. انتظار و توقع همگان از دولتمردان افغانستان، خدمت به مردم ستم‌دیده افغانستان و ایجاد امنیت و پیشرفت و توسعه کشور است که این مهم با مدیریت کارآمد و نیروهای متخصص و نگاه جامع و ملی و با رویکردی فراقومی فراهم شدنی است.
والسلام علیکم و رحمت‌الله
                                                                                                       دکتراسماعیل دانش
رئیس مؤسسه علمی ـ پژوهشی رسالت
10/ 3/ 1399
https://avapress.com/vdchiznii23nzid.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما