شهید علامه سیداسماعیل بلخی از شخصیتهای بینظیر و تاثیرگذار کشور است که سالیان طولانی عمر خویش را در زندان ستمشاهی دهمزنگ کابل سپری کرد. سید اسماعیل بلخی در سال 1295 و یا1 1299 خورشیدی در ولسوالی بلخاب ولایت سرپل در یک خانواده روحانی به دنیا آمد. ایشان نهضت بیداری اسلامی را با هوادارانش در افغانستان به پا کرد؛ اما پس از سالها سپری کردن در زندان، به صورت مشکوکی توسط عوامل دولتی مسموم گردید و روز یکشنبه ۲۴ سرطان ۱۳۴۷ در کابل به شهادت رسید.
در این مطلب به گزارشی از دیدار علامه شهید بلخی با حضرت امام خمینی (ره) در سال 1346 در نجف اشرف اشاره میشود.
یکی از علما که در سال 1346 شاهد ملاقات "شهید بلخی" و " امام خمینی ره" در نجف اشرف بوده است این ملاقات را جدی و ناشی از صمیمیت خاصی بین امام خمینی (ره) و شهید بلخی توصیف میکند.
سجادی سرپلی مینویسد: "پس از ملاقات آیتالله خویی با علامه بلخی، به ایشان خبر دادند که حضرت امام خمینی (ره) قصد دارد که در ساعت 14 روز بعد با علامه بلخی دیدار نماید. روز بعد در ساعت معین خبر دادند که امام خمینی همراه با آیتالله شیخ محیالدین فرقانی که افغانستانیتبار و اهل هرات بود، به سوی منزل سیدهاشم عالمزاده "محل اسکان علامه بلخی" نزدیک میشود.
طبق روال همیشه آقای فرقانی پشت سر امام خمینی راه میرفت، عدهای از طلاب حاضر خبر تشریففرمایی امام خمینی را به علامه بلخی بشارت دادند، که دیدند چهره علامه بلخی چون گل شکفته شد و تبسم ملیحی بر لبانش نقش بست، میکوشید احساسات خود را پنهان نگه دارد، با طنین دردآلود و گلوی بعضآلود چنین گفت: "آری نمردم تا باز هم یار و ندیم رویاییام آقای سید روحالله موسوی خمینی را چون افسانه ملاقات کنم" و این شعر حافظ را برای امام خمینی ره خواندند:
بخت باز آید از آن که یکی چون تو درآید
روی میمون تو دگر، درِ دولت بگشاید
سجادی سرپلی از دیدار خصوصی و محرمانه چهار ساعته امام خمینی و علامه بلخی که به سفارش امام به طور خصوصی برگزار گردید، یاد میکند و این دیدار را باعث تحول مبارک و گشودن دنیای دیگر برای علامه بلخی معرفی مینماید.
در ادامه این دیدار امام خمینی ره از قیام علامه بلخی علیه ظاهرشاه و ستمهای دستگاه وی و 15سال زندانی شدن شهید بلخی سوال میکند، که شهید بلخی از سختیها و رنجها و شکنجهها در زندان ظاهرشاهی به امام میگوید، و قیامش علیه ظالمان دوران و ظاهرشاه را تایید میکند.
شهید بلخی وجود امام خمینی را در میان امت اسلامی همچون وجود پیامبر اسلام میداند، و میگوید؛ "در عصر حاضر وجودتان در میان امت اسلامی همچون وجود پیامبر اسلام است، اگر ما در راه اسلام شهید شویم، شما زنده بمانید، که دین اسلام زنده میماند، حضرت علی (ع) بايد در بستر پیامبر میخوابید، تا اسلام زنده بماند."
تشابهات شهید بلخی از امام خمینی ره و خودش به وجود مبارک حضرت رسول (ص) و حضرت علی (ع) حاوی نکتههای ظریفی است، از جمله:
1_شهید بلخی از رفتار دستگاه ضد فرهنگی ظاهرشاهی به خوبی دریافته بود، که بدست عوامل ستم به شهادت میرسد.
2_جایگاه امام خمینی و آینده روشن پیروزی وی را با زکاوت و هوش سرشارش به روشنی درک و پیشبینی مینماید، زیرا وی در ادامه اظهاراتش از پیروزی قریبالوقوع امام خمینی به دلیل بیداری و همراهی آگاهانه مردم با امام خمینی ره سخن میگوید.
3_رابطه صمیمی و اهداف عالی و مشترکش با امام خمینی ره در قالب نابترین ایثار یادآور میگردد، که عبارت از خوابیدن حضرت علی (ع) در بستر پیامبر خدا در واقعه "لیلة المبیت" میباشد.
البته اهداف مشترک امام خمینی ره و شهید بلخی در سخنان بزرگان دیگر نیز انعکاس دارد، چنانکه آیت الله سید محمدباقر شیرازی از علمای مشهد دربارهاش میگوید: آقای بلخی از جمله شخصیتهای نادر و برگزیده و نسبت به اسلام و تشیع بسیار فداکار و از جان گذشته بود. نهضت او شباهت زیادی به نهضتهای اسلامی مانند "سید جمال الدین افغانی" و "مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی" و "آیتالله سید حسن مدرس" و "شهید نواب صفوی" و "امام خمینی ره" داشت.
رابطه امام خمینی ره و شهید بلخی از زوایای دیگر:
امام خمینی مبارزه خود را در دو جبهه هماهنگ کرده بود به گونهای که پیروزی خویش را در مبارزه علیه شاه و متحجران باهم میدانست. این مشکل در افغانستان نیز در برابر شهید اسماعیل بلخی و یارانش وجود داشت؛ هم ظاهرشاه همانند محمدرضاشاه بلکه بدتر ازآن غرق در عیاشی بود که مبارزه علیه تفکر و اندیشه مردم را هم و غم خویش قرار داده بود و هم متحجران دگم اندیشی بودند که سخنان و افکار بلنـد شهید بلخی را نمی فهمیدند و در سایه الفاظ دینی علیه احیاگر دین ناب، مزاحمت ایجاد میکردند مثلا بلخی در یکی از شعرهایش ازبین پانزده هزار بیت شعرش میگوید:
«عزم من در قالب مذهب نگنجد ای رفیق مسلک پاک صراط المستقیم آیین من»
یکی از بستگان شهید بلخی روایت میکند که متأسفانه برخی از علمای شیعه و سنی، این افکار را درک نمیکردند و او را برخلاف دین و مذهب قلمداد میکردند. به هرحال امام و شهید بلخی همانگونه که آرمانها و اهداف یگانه و مشترک داشتند، دشمنان مشترک نیز داشتند. دستگاه شاهنشاهی و سلطنتی مورد نفرت امام خمینی بود. امام سلطنت را از ریشه، مساوی با استبداد، قلدری و دیکتاتوری میداند. این دستگاه با دستگاه همانندش در افغانستان و با یک توطئه طراحی شده، شهید بلخی را در زندان دهمزنگ کابل مسموم می کنند، چنانکه یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم به این واقعیت اشاره نموده، رژیم پهلوی و ساواک را همدست ظاهرشاه در شهادت بلخی معرفی می کند. به گفته وی:
«با توجه به سابقه مبارزاتی سیاسی که [شهید بلخی] در ایران و افغانستان داشت و طرحهایی که برای آینده تدارک دیده بود، همه اینها از دید جاسوسان دولت ای ایران و افغانستان پنهان نبوده است. دشمنان قطعا به این نتیجه رسیده بودند که علامه بلخی در افغانستان، امام خمینی در ایران، شهید صدر در عراق، امام موسی صدر در لبنان در پی ایجاد یک نهضت بزرگ اسلامی هستند». وی مسمومیت بزرگانی چون آخوند خراسانی در مسیر جهاد با روسها، آیت الله سید حسن مدرس، شهید سید مصطفی خمینی و... را از این دست معرفی میکند و مسمومیت منجر به شهادت شهید بلخی را به خاطر مبارزه با ظالمان مستبد و همکاری او با امام خمینی میداند.
وقتی شهید بلخی طی 15 سال تحمل رنج زندان بیش از پنچ هزار بیت شعر عرفانی و حماسی میسراید و رنجهای مسلمین و مسأله فلسطین و... را از درون زندان فریاد میکشد و با مشکلات آن را به بیرون از زندان میفرستد، زمانی است که امام خمینی در ایران علیه دستگاه پهلوی دست به قیام زده است و با ستم و بیداد مبارزه مینماید. روی همین درد مشترک است که بلخی پس از آزادی از زندان بی درنگ راه نجف و قم را در پیش گرفته به دیدار مراجع از جمله امام خمینی میشتابد و پس از بازگشت از سفر خارج با یک توطئه به شهادت میرسد.
گردآورنده: سادات معصومی
-------------------------------------
منابع:
پرتال امام خمینی (ره)
ماهنامه شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید، شماره 64 ، اسفند/حوت 1389.
ماهنامه یادآور، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماه اول، خرداد/جوزا 1387.
در این مطلب به گزارشی از دیدار علامه شهید بلخی با حضرت امام خمینی (ره) در سال 1346 در نجف اشرف اشاره میشود.
یکی از علما که در سال 1346 شاهد ملاقات "شهید بلخی" و " امام خمینی ره" در نجف اشرف بوده است این ملاقات را جدی و ناشی از صمیمیت خاصی بین امام خمینی (ره) و شهید بلخی توصیف میکند.
سجادی سرپلی مینویسد: "پس از ملاقات آیتالله خویی با علامه بلخی، به ایشان خبر دادند که حضرت امام خمینی (ره) قصد دارد که در ساعت 14 روز بعد با علامه بلخی دیدار نماید. روز بعد در ساعت معین خبر دادند که امام خمینی همراه با آیتالله شیخ محیالدین فرقانی که افغانستانیتبار و اهل هرات بود، به سوی منزل سیدهاشم عالمزاده "محل اسکان علامه بلخی" نزدیک میشود.
طبق روال همیشه آقای فرقانی پشت سر امام خمینی راه میرفت، عدهای از طلاب حاضر خبر تشریففرمایی امام خمینی را به علامه بلخی بشارت دادند، که دیدند چهره علامه بلخی چون گل شکفته شد و تبسم ملیحی بر لبانش نقش بست، میکوشید احساسات خود را پنهان نگه دارد، با طنین دردآلود و گلوی بعضآلود چنین گفت: "آری نمردم تا باز هم یار و ندیم رویاییام آقای سید روحالله موسوی خمینی را چون افسانه ملاقات کنم" و این شعر حافظ را برای امام خمینی ره خواندند:
بخت باز آید از آن که یکی چون تو درآید
روی میمون تو دگر، درِ دولت بگشاید
سجادی سرپلی از دیدار خصوصی و محرمانه چهار ساعته امام خمینی و علامه بلخی که به سفارش امام به طور خصوصی برگزار گردید، یاد میکند و این دیدار را باعث تحول مبارک و گشودن دنیای دیگر برای علامه بلخی معرفی مینماید.
در ادامه این دیدار امام خمینی ره از قیام علامه بلخی علیه ظاهرشاه و ستمهای دستگاه وی و 15سال زندانی شدن شهید بلخی سوال میکند، که شهید بلخی از سختیها و رنجها و شکنجهها در زندان ظاهرشاهی به امام میگوید، و قیامش علیه ظالمان دوران و ظاهرشاه را تایید میکند.
شهید بلخی وجود امام خمینی را در میان امت اسلامی همچون وجود پیامبر اسلام میداند، و میگوید؛ "در عصر حاضر وجودتان در میان امت اسلامی همچون وجود پیامبر اسلام است، اگر ما در راه اسلام شهید شویم، شما زنده بمانید، که دین اسلام زنده میماند، حضرت علی (ع) بايد در بستر پیامبر میخوابید، تا اسلام زنده بماند."
تشابهات شهید بلخی از امام خمینی ره و خودش به وجود مبارک حضرت رسول (ص) و حضرت علی (ع) حاوی نکتههای ظریفی است، از جمله:
1_شهید بلخی از رفتار دستگاه ضد فرهنگی ظاهرشاهی به خوبی دریافته بود، که بدست عوامل ستم به شهادت میرسد.
2_جایگاه امام خمینی و آینده روشن پیروزی وی را با زکاوت و هوش سرشارش به روشنی درک و پیشبینی مینماید، زیرا وی در ادامه اظهاراتش از پیروزی قریبالوقوع امام خمینی به دلیل بیداری و همراهی آگاهانه مردم با امام خمینی ره سخن میگوید.
3_رابطه صمیمی و اهداف عالی و مشترکش با امام خمینی ره در قالب نابترین ایثار یادآور میگردد، که عبارت از خوابیدن حضرت علی (ع) در بستر پیامبر خدا در واقعه "لیلة المبیت" میباشد.
البته اهداف مشترک امام خمینی ره و شهید بلخی در سخنان بزرگان دیگر نیز انعکاس دارد، چنانکه آیت الله سید محمدباقر شیرازی از علمای مشهد دربارهاش میگوید: آقای بلخی از جمله شخصیتهای نادر و برگزیده و نسبت به اسلام و تشیع بسیار فداکار و از جان گذشته بود. نهضت او شباهت زیادی به نهضتهای اسلامی مانند "سید جمال الدین افغانی" و "مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی" و "آیتالله سید حسن مدرس" و "شهید نواب صفوی" و "امام خمینی ره" داشت.
رابطه امام خمینی ره و شهید بلخی از زوایای دیگر:
امام خمینی مبارزه خود را در دو جبهه هماهنگ کرده بود به گونهای که پیروزی خویش را در مبارزه علیه شاه و متحجران باهم میدانست. این مشکل در افغانستان نیز در برابر شهید اسماعیل بلخی و یارانش وجود داشت؛ هم ظاهرشاه همانند محمدرضاشاه بلکه بدتر ازآن غرق در عیاشی بود که مبارزه علیه تفکر و اندیشه مردم را هم و غم خویش قرار داده بود و هم متحجران دگم اندیشی بودند که سخنان و افکار بلنـد شهید بلخی را نمی فهمیدند و در سایه الفاظ دینی علیه احیاگر دین ناب، مزاحمت ایجاد میکردند مثلا بلخی در یکی از شعرهایش ازبین پانزده هزار بیت شعرش میگوید:
«عزم من در قالب مذهب نگنجد ای رفیق مسلک پاک صراط المستقیم آیین من»
یکی از بستگان شهید بلخی روایت میکند که متأسفانه برخی از علمای شیعه و سنی، این افکار را درک نمیکردند و او را برخلاف دین و مذهب قلمداد میکردند. به هرحال امام و شهید بلخی همانگونه که آرمانها و اهداف یگانه و مشترک داشتند، دشمنان مشترک نیز داشتند. دستگاه شاهنشاهی و سلطنتی مورد نفرت امام خمینی بود. امام سلطنت را از ریشه، مساوی با استبداد، قلدری و دیکتاتوری میداند. این دستگاه با دستگاه همانندش در افغانستان و با یک توطئه طراحی شده، شهید بلخی را در زندان دهمزنگ کابل مسموم می کنند، چنانکه یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم به این واقعیت اشاره نموده، رژیم پهلوی و ساواک را همدست ظاهرشاه در شهادت بلخی معرفی می کند. به گفته وی:
«با توجه به سابقه مبارزاتی سیاسی که [شهید بلخی] در ایران و افغانستان داشت و طرحهایی که برای آینده تدارک دیده بود، همه اینها از دید جاسوسان دولت ای ایران و افغانستان پنهان نبوده است. دشمنان قطعا به این نتیجه رسیده بودند که علامه بلخی در افغانستان، امام خمینی در ایران، شهید صدر در عراق، امام موسی صدر در لبنان در پی ایجاد یک نهضت بزرگ اسلامی هستند». وی مسمومیت بزرگانی چون آخوند خراسانی در مسیر جهاد با روسها، آیت الله سید حسن مدرس، شهید سید مصطفی خمینی و... را از این دست معرفی میکند و مسمومیت منجر به شهادت شهید بلخی را به خاطر مبارزه با ظالمان مستبد و همکاری او با امام خمینی میداند.
وقتی شهید بلخی طی 15 سال تحمل رنج زندان بیش از پنچ هزار بیت شعر عرفانی و حماسی میسراید و رنجهای مسلمین و مسأله فلسطین و... را از درون زندان فریاد میکشد و با مشکلات آن را به بیرون از زندان میفرستد، زمانی است که امام خمینی در ایران علیه دستگاه پهلوی دست به قیام زده است و با ستم و بیداد مبارزه مینماید. روی همین درد مشترک است که بلخی پس از آزادی از زندان بی درنگ راه نجف و قم را در پیش گرفته به دیدار مراجع از جمله امام خمینی میشتابد و پس از بازگشت از سفر خارج با یک توطئه به شهادت میرسد.
گردآورنده: سادات معصومی
-------------------------------------
منابع:
پرتال امام خمینی (ره)
ماهنامه شاهد یاران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، دوره جدید، شماره 64 ، اسفند/حوت 1389.
ماهنامه یادآور، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماه اول، خرداد/جوزا 1387.