خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ کابل: همزمان با فرارسیدن ۲۴ حوت، سالروز قیام مردم شهیدپرور هرات، ۲۶ حوت، بیستمین سالروز تاسیس
خبرگزاری صدای افغان(آوا) و ۲۷ حوت، نیمه شعبان، سالروز میلاد پربرکت امام زمان(عج)، همایش "شرایط حاکم در افغانستان و مسئولیت رسانههای اسلامی؛ از سوی دفاتر مرکزی
خبرگزاری صدای افغان(آوا) و مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان با حضور صدها زن و مرد، شخصیتهای حقیقی و حقوقی، علما، دانشمندان، دانشگاهیان اعم از اساتید دانشگاه و دانشجویان، فرهنگیان، مقاماتی از حکومت و متنفدین اجتماعی در سالن اجتماعات بیتالشهداء ۷ جدی در کابل برگزار شد.
مشروح سخنان حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری در این همایش به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
همایش امروز تحت عنوان "شرایط حاکم در افغانستان و مسئولیت رسانههای اسلامی" میباشد. مناسبت جلسه هم سه موضوع است؛ اول، سالروز شهدای ۲۴ حوت هرات، مناسبت دوم هم ۲۶ حوت، سالروز تاسیس
خبرگزاری صدای افغان(آوا) و مناسبت سوم، ۲۷ حوت، نیمه شعبان و سالروز میلاد حضرت امام مهدی(عج) است.
حکومت سراسری اسلامی، مهمترین گمشده بشر با ظهور امام زمان(عج) محقق خواهد شد
بهخاطر اینکه بتوانیم هر سه موضوع را پوشش بدهیم، عنوان همایش گذاشته شد: «شرایط حاکم در افغانستان و مسئولیت رسانههای اسلامی». حتما عزیزان متوجه هستند که مهمترین گم شده بشر امروز بحث ایجاد یک حکومت سراسری اسلامی است که عدل را برقرار نموده و بشر را از شرایط موجود نجات بدهد و این حکومت هم به وسیله ظهور حضرت آقا امام زمان(عج) تحقق پیدا خواهد کرد.
طبعا ظهور امام زمان(عج) زمانی محقق میشود که زمینهها و شرایط آن فراهم شود و عمده ترین شرایط آمادگی انسانها هم از نظر تربیت و پرورش دینی و اسلامی است. انسانها بایستی روحیه جهادی پیدا کنند و شهادت طلب شوند تا در هر زمانی و هر شرایطی که پیش بیاید، برای رسیدن به هدف شان حاضر به جانبازی و پذیرفتن شهادت باشند؛ چنانکه مردم افغانستان در بیش از چهل سال این روحیه را داشتهاند و به خصوص این روحیه در ۲۴ حوت در هرات متجلی شد و بیش از ۲۰ هزار انسان در یک روز به مسلخگاه عشق میروند و حاضر به جانبازی میشوند.
رسانهها، ابزار آمادهسازی جامعه برای مسلمان واقعی و شهادت طلب بودن
طبعا ابزاری که میتواند جامعه را آماده کند و انسانها به واسطه آن روحیه جهادی پیدا کنند و شهادت طلب و مسلمان واقعی شوند، رسانهها هستند.
من در اینجا به تمام وظایف رسانهها نمیپردازم، تنها به وظایفی میپردازم که در شرایط موجود ما نیاز به آن داریم که رسانهها بایستی به آن بپردازند، اگرچه در شرایط موجود هم مسئولیتها و وظایف متعددی وجود دارد؛ اما با توجه به کمی وقت من به تعداد محدودی از آن وظایف بهصورت فهرست وار میپردازم.
بخش اول: وظیفه رسانهها در قبال مردم
روشنگری و بالا بردن فرهنگ عمومی؛ اولین وظیفه رسانهها در قبال مردم
وظیفه اول رسانهها در قبال مردم افغانستان است! مردم افغانستان در شرایط موجود نیاز به روشنگری و بالا رفتن فرهنگ عمومی شان دارند. شما حتما متوجه هستید که ما در طول دهها و حتی در صده های مختلف، مشکلات و معضلات متعددی را دیدیم و متحمل شدیم و حالا هم گرفتار همان معضلات هستیم. همه این مشکلات بهخاطر ضعیف بودن فرهنگ جامعه و آگاهی های عمومی در عرصه های مختلف بوده است.
حالا اگر ما بخواهیم جامعه را یک جامعهی قدرتمند و متعالی بسازیم، جامعهای خدایی باشد و به سمت خدا حرکت کند و قدرتمند شود، بایستی در راستای بالا رفتن آگاهی مردم کار شود که رسانهها میتوانند در این قسمت کار جدی و اساسی انجام بدهند. این یکی از وظایفی است که رسانههای اسلامی در قبال مردم دارند.
رفع نگرانیهای مردمی؛ دومین وظیفه رسانهها در قبال مردم
وظیفه دوم رسانهها در قبال مردم، رفع نگرانیهای مردم است. مردم ما در شرایط موجود نگرانیهای مختلفی دارند. اگرچه افغانستان و مردمش به خصوص در بیست سال گذشته با نگرانی روزگار را سپری نمودند، اما در شرایط موجود به خصوص بعد از آمدن طالبان و سقوط جمهوریت کذایی، نگرانیهای مردم افزون تر شده است. چونکه شبکه های استخباراتی دشمن در درون مردم کار میکنند و تبلیغات وسیعی را به راه انداختهاند که گویا به زودی وضع افغانستان تغییر خواهد کرد و به سوی نابسامانی خواهد رفت؛ از اول بهار به آن طرف جنگ های خونینی راه خواهد افتاد، گروه های تروریستی گوناگونی وارد افغانستان شده و تقویت شده و حرکت خواهند کرد که دمار از روزگار مردم افغانستان درخواهند آورد.!
حتما عزیزان در جریان هستند که مردم علاقه دارند تا از کشور فرار کنند و ده ها و صدها هزار نفر تا اکنون فرار کرده اند، به خصوص نخبگان ما در عرصه های مختلف از افغانستان رفتند. بازهم وقتی با بسیاری از نخبگان صحبت میکنیم، علاقه دارند که کشور را ترک کنند. خوب اینجا وظیفه رسانهها است که با مردم صحبت کنند، اوضاع و احوال را به صورت منطقی تحلیل نمایند و این نگرانی را از مردم رفع کرده، خاطر مردم را جمع کنند. لذا کسانی که در کشور هستند، بایستی بمانند و کسانی که قبلا از کشور خارج شده اند و امروز در کشورهای بیگانه مهاجر اند، به افغانستان برگردند و به ساختن کشور بپردازند.
دلایل عدم وقوع جنگ در افغانستان
این اطمینان باید از ناحیه رسانهها داده شود که در افغانستان پس از این اتفاق جدی و خاصی نخواهد افتاد و جنگی هم نخواهد شد، چرا؟ به چند دلیل در افغانستان جنگ نخواهد شد:
۱ـ نبود زمینه داخلی
مردم افغانستان در طول سالهای گذشته از جنگ خسته شدهاند، زخمهای زیادی بر بدن مردم ما وارد شده و امروز مردم از جنگ تنفر دارند که قطعا از جنگ استقبال نمیکنند و دیگر در مسیر گروههای تروریستی قرار نخواهند گرفت. خوب وقتی که در داخل کشور مردم ما از جنگ استقبال نکند و این ظرفیت دیگر نباشد، معلوم است که اولین زمینه و اولین شرایط جنگ منتفی است.
۲ـ نبود ظرفیت تداوم جنگ در افغانستان در منطقه
کشورهای همسایه افغانستان به دنبال جنگ در افغانستان نیستند، بلکه به دنبال تامین امنیت اند، چون امنیت افغانستان، امنیت این کشورها هم خواهد بود و اگر افغانستان ناامن باشد، کشورهای همسایه هم ناامن خواهد شد، بنابراین است که قطعا دخالتی در راستای ناامن سازی افغانستان نمیکنند. دو کشور در همسایگی افغانستان از کشورهای عمده و بازیگران اصلی در مسایل کشور میتوانند باشند؛ یکی پاکستان و دیگری جمهوری اسلامی ایران.
الف: پاکستان
پاکستان طبعا مطابق صحبتهایی که از طریق رسانه ها میشود و شواهد و نشانهها حکایت دارد، سعی ندارد افغانستان من بعد مثل گذشته ناامن شود بلکه برعکس به دنبال تامین ثبات و امنیت کشور ما است.
ب: جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران هم در موقعیتی قرار گرفته که قطعا علاقه دارد در افغانستان امنیت برقرار گردد. اگر بیست سال قبل جریان هایی تحت عنوان مقاومت شکل گرفتند و علیه طالبان صفآرایی کردند، جنگیدند و قهرمان سازی های شد، به وسیله کمک و حمایت جمهوری اسلامی ایران بود. جمهوری اسلامی ایران خودش حامی جبهات مقاومت بود و روسیه و چین را هم کنار خود آورد. در عرصه دیپلماسی نیز ایران بسیاری از کشورهای دیگر را علیه طالبان قرار داد؛ لذا شما دیدید که این مقاومت در برابر طالبان ادامه پیدا کرد. از آن طرف هم دسایس دیگری اتفاق افتاد، از طرفی بحث ۱۱ سپتامبر و انفجار برج های دوقلو آمریکا پیش آمد، حملاتی صورت گرفت و حکومت طالبان سقوط کرد و در نهایت حاکمیت مزدور ۲۰ ساله امریکایی به وجود آمد. اما این بار قضیه کاملا فرق میکند، جمهوری اسلامی ایران تحت هیچ شرایطی کنار کسانی نیست که در رابطه با ایجاد جنگ در داخل افغانستان علیه طالبان تلاش داشته باشند.
جمهوری اسلامی ایران با حاکمیت در افغانستان هماهنگ بوده این رابطه فوق رابطه همسایگی است. دو طرف در بسیاری از عرصه ها با هم همکاری ها و مشوره های خیلی جدی دارند. بنابراین از این جهت خاطر همه جمع باشد. حتی کسانی که از حکومت های قبلی افغانستان به جمهوری اسلامی ایران رفتهاند، اینها اجازه کار سیاسی در ایران ندارند و به عنوان یک مهاجر معمولی در گوشه و کنار ایران زندگی میکنند و اگر احیانا بعضی اخباری از درون ایران منعکس میشود که گویا تحرکاتی از طرف جریانهای سیاسی دولتهای سابقه جمهوریت در ایران وجود دارد، اینها یا ساخته و بافته خودشان است و یا ساخته و بافته برخی حلقات مزدوری که سعی دارند علیه مردم و حاکمیت افغانستان کار کنند، اما سیاست اصلی جمهوری اسلامی این نیست.
شما حتما در جریان هستید که من نسبت به این سیاست ایران آگاهی و اشراف دارم و تنها تشکیلات بزرگی که در ایران در سه شهر مشهد، تهران و قم دفاتر فعال و پر امکانات دارد، مرکز تبیان و
خبرگزاری صدای افغان(آوا) است. هر زمانی که من عازم ایران میشوم، با مسئولین اصلی و رسمی جمهوری اسلامی ارتباط، صحبت و نشست دارم و در جریان سیاست های جمهوری اسلامی در رابطه با افغانستان قرار میگیرم.
بنابراین من اعلام میکنم که یک چنین دیدگاهی که در ایران علیه حاکمیت طالبان و در راستای ناامن سازی افغانستان باشد، وجود ندارد. نهتنها وجود ندارد که جمهوری اسلامی ایران به شدت به دنبال تامین امنیت افغانستان است و سعی دارد که کمککار حاکمیت باشد، این حکومت در افغانستان مستقر شود و مدیریت اوضاع را به دست بگیرد.
۳- فراهم نبودن شرایط دخالت دنیا به خصوص امریکا برای حمایت از جنگ در افغانستان
نکته بعدی اینکه در دنیا هم یک چنین شرایطی دیگر وجود ندارد که بیایند به صراحت در مسایل افغانستان دخالت کنند. البته وقتی دنیا میگویم یعنی امریکای جهانخوار و خونخوار.
الف: امریکا
اولاٌ امریکا مثل ۲۰ سال قبل دیگر علاقه ندارد بیاید در افغانستان یک گروه را بزند و یک جریان دیگر را سرکار بگذارد. چون اولویت امریکاییها تغییر کرده و این اولویت، امروز چین و روسیه است. یک سری مسایل مختلف دیگری نیز وجود دارد که امریکا دیگر علاقه ندارد آن همه نیرو را وارد افغانستان کند و خود را درگیر جنگ فرسایشی دیگری بکند.
بالفرض اگر امریکاییها بخواهند در قضیه افغانستان مداخله کنند، دیگر نمیتوانند، چون هم مردم افغانستان چهره خونخوار، غدار و فریبکار امریکاییها را شناختند و دیگر فریب این حکومت و زمامداران واشنگتن را نخواهند خورد و هم حاکمیت با جدیت و قاطعیت در برابر هر گونه دخالت، فرافکنی و عوامل اخلال کننده امنیت ایستاده است. حالا ممکن است که امریکاییها رویکرد نظامی خود را تغییر داده باشند که تغییر هم دادند و بیشتر سعی می کنند از ناحیه سیاسی و امنیتی در مسایل افغانستان دست داشته باشند، که حالا هم دست دارند و سعی میکنند در روند حاکمیت و مدیریت جامعه تغییر ایجاد کنند.
امروز در دنیا بحث تحریم، بلوکه کردن پولهای مردم افغانستان، تبلیغات آنچنانی و سیاه نماییهای مختلف در سطح افغانستان مطرح است، اما مطمئنا دیگر امریکا نمیتواند مثل ۲۰ سال با آن حجم نیرو و امکانات وارد افغانستان شود و برای حاکمیت و مردم افغانستان مشکل ایجاد کند.
۴ـ خالی بودن دست کسانی که ادعای جنگ دارند
مطلب بعدی در رابطه با اینکه در افغانستان جنگی نخواهد شد، بحث خالی بودن دست کسانی است که ادعای جنگ و ایجاد جبهات در مناطق مختلف افغانستان دارند. این افراد مگر ۲۰ سال در حاکمیت نبودند؟ مگر ۲۰ سال مدیریت کشور در اختیارشان نبود؟ مگر بیش از ۳چچ یا ۳۵۰ هزار نیروی اردوی ملی، پولیس و امنیت ملی در اختیار نداشتند؟ مگر صدها میلیارد دالر هزینه های پولی نداشتند؟ مرگر ده ها طیاره و صدها تانک نداشتند؟ مگر صدها کشور آن ها را به رسمیت نمی شناخت؟ وقتی در گذشته این همه دست پر و امکانات داشتید، نتوانستید از کشور محافظت کنید، مدیریت درست فراهم کنید و پایگاه های اجتماعی خود را توسعه بدهید و در نهایت کشور از دست شما رفت و سقوط کرد! حالا که بعضی های شما در لندن نشسته اید، بعضی های تان در ترکیه و دیگران در پس کوچه های گلشهر مشهد در ایران، با این وضعیت و دست خالی چگونه می توانید در افغانستان جبهه ایجاد کنید؟ آیا می توانید دیگر در افغانستان حضور داشته باشید و در برابر اراده محکم مردم با حکومت افغانستان عمل کنید؟ قطعا یک چنین چیزی امکان ندارد! خاطر همه مردم افغانستان جمع باشد که یک چنین حرکتی با دست خالی توسط عدهای که ادعای جنگ دارند، صورت نخواهد گرفت و هیچ شکلی از ناحیه اینها پیش نخواهد آمد.
نکته بعدی در این زمینه، حالا ممکن است کسانی که ادعای رهبری دارند و خواب و خیال مجدد برگشت به تاج و تخت حکومت را دارند، تعدادی از نیروهای میانی را سازماندهی کنند و در بعضی از نقاط افغانستان حرکت های تروریستی را راه بیاندازند و یا جبهاتی ایجاد کنند؛ اما شما فکر می کنید که نیروهای میانی بدون حضور رهبری و همکاری نزدیک رهبری توان ادامه کار را خواهند داشت؟ نخیر! حتما نیروهایی که در افغانستان به نفع یا دستور رهبران شان جبهه ایجاد کنند، نیاز به ارتباط با رهبری دارند و رهبر باید حضور داشته باشد، اما شما فکر می کنید کسانیکه ادعای رهبری دارند، توان حضور در یک چنین جبهاتی را دارند؟ این رهبران طی بیست سال گذشته استحاله شدند و دیگر روحیه جنگ، مبارزه و ایثارگری را ندارند. اینها اگر روحیه جنگ و ایثارگری میداشتند و اگر به فکر دین، مردم و حتی اگر به فکر اعضای تشکیلات و سازمان خود می بودند، از کشور فرار نمیکردند! اینها بایستی می نشستند و در برابر طالب جبهه شکل میدادند و مبارزه می کردند. مبارزه که فرار کردن ندارد، بلکه ریسک دارد، اینطوری که نیست که شما نام خود را مبارز بگذارید، بعد همیشه خوش و خندان، با ساختمان چند طبقه و با ماشین های ضدگلوله و امکانات آنچنانی زندگی کنید، خیر!
مبارزه یک چنین خاصیتی ندارد، مبارزین هم یک چنین خواصی ندارند، خوب شما از طالبان یاد می گرفتید، شما در برابر طالبانی که هر کدامش یک کلاشینکوف و نهایتا یک موترسایکل داشت، نتوانستید مقاومت کنید، حالا یک گروه های ۵ یا ۱۰ نفری اش هم یک موتر داتسن داشتند، خوراک شان هم نان و چای معمولی بود، نه پلو، نه چلو و حتا حالا هم یک چنین روندی در سطح حاکمیت و نیروهای طالبان وجود دارد. شما با چه جرئتی مردم خود و طرفداران خود را رها نموده و زیر پای شان را خالی کردید و حتی به نزدیکترین افراد خود هم اطلاع ندادید که جان ما در خطر است. وقتی شما این روحیه را در داخل کشور با آن همه امکانات و مردم خود نداشتید، قطعا در حال حاضر که این زمینه دیگر در میان مردم و همچنین از ناحیه حاکمیت برای شما نیست، نمیتوانید در افغانستان جبهه و جنگ را مدیریت کنید. اینجاست که نیروهای میانی هم بدون ارتباط با رهبری دوام نمیآورد و آهسته و آهسته جبهه شان جمع میشود و مشکل خاصی هم پیش نخواهد آمد.
اینجاست که ما معتقدیم در افغانستان جنگ امکان ندارد؛ هم از نظر منطقی و هم از نظر تحلیل اوضاع و برداشتی که ما از وقایع و علایق جامعه داریم؛ لذا بنده به عنوان فردی که ۴۳ سال است در صحنه مبارزات افغانستان به ویژه در عرصه فکری، فرهنگی و رسانه ای حضور دارم، با قاطعیت میگویم که شرایط فعلی یک شرایط استثنایی است و انشاالله کشور رو به ثبات و آرامش پیش می رود و زمینه بهتری فراهم خواهد شد.
این وظیفهای است که وقتی نگرانیها در ببن مردم بود، بایستی رسانهها نسبت به رفع نگرانیهای مردم ورود پیدا کنند و تحلیل کنند و خاطر مردم را جمع نمایند.
وظیفه سوم رسانهها؛ رساندن صدای مردم به حکومت
نکته بعدی در رابطه با وظایف رسانهها در قبال مردم، رساندن صدای آنها به حکومت است. رسانهها بایستی فریاد و خواست مردم را به حکومت برسانند. ما به عنوان پُل این درخواستها و درد دلهای مردم را به حکومت برسانیم تا اینکه حکومت با گوش شنوا به خواست های مردم گوش بدهد. به این ترتیب ما زمینه های هماهنگی و همسویی مردم را با حکومت فراهم کنیم. این وظیفهی اصلی و اساسی رسانهها در شرایط فعلی در قبال مردم است.
وظیفه چهارم رسانهها؛ رساندن صدای مردم به دنیا
وظیفه دیگر رسانهها در قبال مردم، انعکاس صدای مردم به دنیا است. ما فریاد مردم خود را به دنیا منعکس کنیم و دنیا را در راستای هماهنگی با مردم، لبیک گفتن به خواست آنها و حمایت از مردم در عرصه های مختلف بسیج کنیم. وقتی میگویم مردم ما، یعنی همه، چه حکومتی و چه غیر حکومتی و در همه عرصهها و اقشار، چه زنان و چه مردان.
بخش دوم: وظیفه رسانهها در قبال حکومت
۱ـ ارائه طرحهای کارشناسی شده به حکومت
خوب این اولین وظیفه رسانهها در قبال مردم. اما وظیفه دوم رسانه ها در قبال حکومت است. رسانهها در شرایط موجود باید توجه ویژهای به حکومت کند. حکومت، حکومتی نوپا است و مشکلات مختلف دارد، معضلات مختلفی در مسیر راه خود دارد و نیاز دارد که رسانه ها به عنوان یکی از ارکان قدرت، جهت دهنده و تبیین کننده مسایل بوده و طرح های کارشناسی شده را به حکومت ارائه کند تا دولت بر اساس طرح رسانهها، کار نموده و پیشرفت داشته باشد.
۲ـ برشمردن کاستیهای حکومت
وظیفه دوم رسانه ها در قبال حکومت، برشمردن کاستیهای حکومت و ارائه راهکار جهت رفع این نواقص و کاستیها و تقویت روند کار حکومت است.
۳ـ جهت دادن حکومت به سوی تودهها
وظیفه بعدی رسانهها در قبال حکومت، جهت دادن حکومت به سوی تودهها است. ما بایستی حکومت را متوجه بسازیم که مردم بزرگترین رکن قدرت حکومت در یک جامعه است. اگر حکومت، مردم را نداشته باشد، قدرت ندارد. اگر حکومت در خدمت مردم نباشد و دل مردم را به دست نیاورد، نمیتواند تداوم پیدا کند. بنابراین ما باید این ضرورت و اهمیت را بررسی و تبیین کنیم، با شخصیت های مختلف حکومت صحبت کنیم و راه رسیدن حکومت به این مامول را تعریف و توجیه نموده و به دولت کمک کنیم. حکومت نیز بایستی بیاید در متن مردم و دل آنها را از اقشار و اقوام مختلف به دست بگیرد و بایستی به گونه ای با مردم مرتبط باشد که مردم خود را با حکومت بیگانه احساس نکنند. مردم بایستی خود را در بستر حکومت ببینند و احساس حقارت نکنند، مردم احساس دوری و تبعیض نکنند که این حکومت یک حکومت انحصاری یک قوم، زبان و مردم فلان منطقه و فلان ناحیه است.
اگر یک چنین بینشی در سطح مردم به وجود آمد، حکومت نمیتواند با یک چنین دیدگاه و با یک چنین روندی در سطح جامعه حاکمیت خود را مستحکم کند و عنوان حکومت وسیع البنیاد و فراگیر را به خود بگیرد و ادامه عمر کند.
بنابراین اگر دوستان ما در حاکمیت فعلی علاقه به تداوم کار و حکومت دارند و اگر علاقه دارند که کل افغانستان یک کشور مقتدر، مرفه و سربلند در جهان باشد، بایستی دست خود را به سمت مردم دراز کنند. تا هنوز من ندیدم که مسئولین حکومتی از اتاق های خود بیرون آمده باشند، به سراغ عناصر برجستهای که به دردشان میخورد، رفته باشند و یا حتی یک زنگ زده باشند که این نقص و عیب است.
پس وظیفه رسانه ها است که بایستی توجه مسئولین حکومتی را به سمت و سوی مردم مبذول کنند تا مسئولین حکومتی به سمت مردم جهت داده شود. حکومت نباید به دنبال این باشد که مردم دنبال شما بیاید، به دنبال این نباشید که مردم سراغ دفاتر شما بیایند، به دنبال این نباشید که مردم دست به سینه و هر لحظه خود را در برابر شما خم و راست کنند و بعد سعی کنند که اگر فارسی زبان است، راست و دروغ، زبان پشتو یاد بگیرد و با شما پشتو حرف بزند! دنبال این رویه و رفتار نباشید و الا قطعا و جدا در آینده ای نه چندان دور با مشکلات جدی مواجه خواهید شد.
اینجاست که رسانهها در این عرصه وظیفه جدی و مهمی دارند که اگر به این وظیفه خود عمل نکنند، در حقیقت خیانت نموده و رسانههای خیانت کار به حق حکومت و مردم خواهند بود.
۴ـ بازتاب دستآوردهای حکومت
وظیفه دیگر رسانهها در قبال حکومت، بازتاب دست آوردها است. ما متوجه هستیم که طی هفت ماه طالبان دست آوردهای خیلی خوبی در عرصه حکومت داری داشته و دارند، با وصف اینکه تازه آمدند و آمادگی حاکمیت نداشتند. قرار بر این بود که در اثر مذاکره دوحه و در ذیل آن، بیایند و شریک قدرت شوند، اما یکبارگی همه فرار کردند، به شمول رئیس جمهور کذایی و طالبان مجبور شدند به خاطر ایجاد نظم وارد کابل شوند. با وصف همه مشکلات تا هنوز در بسیاری عرصه ها پیشرفت ها و دست آوردهای خوبی داشتند، اما چرا رسانه ها به این دست آوردها نمی پردازند؟ چرا به این نکات مثبت حاکمیت نمی پردازند که سعی می کنند، نکات منفی را پیدا کرده، حتی سیاه نمایی کنند؟
برخی کارشناسان هم که در شرایط موجود در کابل در جای راحت و امن نشسته و مطمئن است کسی به او آسیب نمی رساند، پشت تریبون یا دوربین رسانهها گردن راست می کنند و صد درصد علیه حکومت و دست آوردهای آن مخالفت می کنند و خود را قهرمان هم میدانند!
ـ کارشناسانی که در برابر طالبان انتقاد میکنند، آیا در ۲۰ سال گذشته چنین موضعی در برابر امریکا داشتند؟
برخی مردم ما هم نا آگاهانه به بهبه و چهچه می پردازند و این کارشناسان و این عناصر مردم را اغوا می کنند که گویا چه خبر شده است؟! چه گپی است که یک و یا چند فرد از فرصت پیش آمده حُسن استفاده را به نفع مردم و حاکمیت نمی کنند، اما در برابر حکومت طالبان می ایستند؟! چه خبر است برادر من؟! شمایی که امروز پشت تریبون و میکروفن تلویزیون و رادیو علیه حکومت ایستادید و حرف می زنید، آیا در ۲۰ سال گذشته همینطور حرف زدید؟ در ۲چ سال گذشته علیه امریکا یک چنین موضع گیری و افشاگری داشتید؟ چرا در ۲۰ سال گذشته شما غایب بودید و در صحنه حضور نداشتید؟ در برابر جنایات امریکایی ها نایستادید؟ در برابر جنایت غربی ها علیه تمام مردم افغانستان حرف نزدید؟ و حالا هم که در صحنه حضور پیدا می کنید، باز به ریشه ها نمی پردازید و می آیید به معلول می پردازید؟! می آیید به مشکلات سطحی جامعه می پردازید و بعد طالبان را مسئول معرفی می کنید، چرا؟!
ریشه اصلی مشکلات ما امریکا است. ریشه اصلی مشکلات فعلی ما کشورهای دخالت کننده در امور افغانستان است و این ها هستند که جنایت کردند. ناجوان! وقتی پشت تریبون و دوربین های تلویزیون ها قرار می گیری، منصفانه تحلیل کنید! ریشه های مشکلات و معضلات را هم مطرح کنید! نسبت به طالبان هم انتقاد شود، اشکال ندارد، اگر شما مبارزین بر اساس یک اندیشه صحبت می کنید، از چیزی نترسید، زیرا هیچ فرد، جریان و قدرتی بالاتر و قدرتمندتر از خدا نیست، مردانه تحلیل کنید و حرف بزنید؛ اما دست آوردها و نقاط مثبت و منفی را هم بگویید، نقاط منفی را هم براندازانه مطرح نکنید، انتقاد سازنده باشد اشکال ندارد، ما هم نسبت به برخی روندهای کاری طالب انتقاد داریم و انتقادات خود را بارها مطرح کردیم، ولی نسبت به دست آوردهای این مجموعه هم ما با دید منصفانه نگاه کنیم.
۵ـ فضاسازی منطقهای و جهانی برای به رسمیت شناختن حکومت
نکته بعدی در رابطه با مسئولیت رسانهها در قبال حکومت این است که رسانهها بایستی به فضاسازی منطقهای و جهانی بپردازند و افکار عمومی جهان را در راستای به رسمیت شناختن حکومت و فراهم سازی زمینه های حمایت جهانی از افغانستان بسیج کنند. ما امروز نیاز به رسمیت شناختن این حکومت داریم.
اما اگر حکومت افغانستان به رسمیت شناخته نشود، چه اتفاق می افتد؟
شما گمان می کنید که جهان فشار می آورد و طالب سقوط می کند؟ طالب اگر سقوط کردنی بود، طی این بیست سال امریکایی ها میتوانستند ریشه این جریان را بکنند، اما امریکایی ها طی بیست سال نتوانستند! طالبان با یک نان و چای با یک کلاشینکوف با یک موترسایکل در برابر قدرت غربی ها جنگیدند و ایستاد شدند و حالا که به حاکمیت رسیدند، امریکایی ها با آن حقارتی که حضرت امام خامنهای فرمودند: «امریکایی ها در افغانستان تحقیر شدند»چه کاری می توانند انجام بدهند؟! اینجاست که ما نیازی به رسمیت شناختن این حاکمیت داریم و به رسمیت شناختن این حاکمیت به نفع مردم، روند سیاسی موجود، فرهنگی و وضعیت اقتصادی اجتماعی کشور است. از به رسمیت شناختن دولت افغانستان، قبل از اینکه حاکمیت طالبان بهرهمند شوند، مردم افغانستان بهره مند می شوند. مایی که در افغانستان به عنوان اولین جریان یا به عبارتی، تنها جریان غیرحکومتی به دنبال شناساندن حکومت در سطح منطقه و جهان هستیم، منظور ما منفعت رساندن به مردم و کمک کردن به وضعیت معیشت و زندگی و تأمین آرامش و آسایش مردم افغانستان است.
من و مرکز تبیان نه با طالبان کدام خورد و بردی داریم، ـ که یکی از رهبران بزرگ طالب اینجا نشسته که ان شااالله در آخر معرفی خواهم کرد ـ و نه تعامل سیاسی و فرهنگی داریم، اما به عنوان یک شهروند و یک جریان مبارز در سطح افغانستان به دنبال این هستیم که این حاکمیت به رسمیت شناخته شود و انشاالله مشکلات به حداقل برسد.
بخش سوم: وظیفه رسانهها در مقابله با توطئهها
۱ـ افشای توطئهها
اما وظیفه سوم رسانهها مقابله با توطئه ها است. رسانهها امروز وظیفه دارند تا در برابر توطئههایی که علیه مردم افغانستان صورت میگیرد، بایستند. اولین کار رسانهها در این عرصه افشای توطئهها است.
در این مورد، باید رسانهها در اتاق های فکری، تفسیری و تحلیلی که دارند، توطئهها را شناسایی و افشا کنند و برای مردم بفهمانند که این حرکت، درست و اساسی نیست. مثلا به عنوان مثال امشب یک اطلاعیهای به دستم رسید که خیلی وسیع و گسترده در فضای مجازی دست به دست میشد. یکی از همکاران این اطلاعیه را به من فرستاد که از طرف کمیسیون فرهنگی امارت اسلامی اینطوری نوشته شده است. من اصل متن را برای شما میخوانم، بعد ببینید که واقعی است یا غیرواقعی؟
"از تمام کارمندان دفاتر ولایات و ولسوالیهای غیرپشتوننشین خواهشمندیم لطف نموده بعد از ختم ۱۴۰۰ هجری شمسی به این نکات توجه نمایند:
"قسمی که میدانید مجاهدین امارت اسلامی افغانستان با مبارزات خستگی ناپذیرشان افغانستان را دوباره از انگلستان به مردم هدیه داده اند، اول سر از تاریخ ۱۴۰۰ – در حالی که سال آینده ۱۴۰۱ می شود ـ به جای سال شمسی باید از سال قمری استفاده شود و همچنین زبان پشتو، زبان رسمی افغانستان و بین المللی است، باید تمام مکتوب ها و اسناد به این زبان تحریر شود، تمام لوحههای دفاتر وزارت خانه ها، ریاست ها، آمریت ها و همچنان مکاتب ها به زبان پشتو نوشته شود، هر شخصی که از این امر ابا ورزد، مورد بازپرس و حتی از وظیفه برکنار خواهد شد و آنگاه حقت شکایت را نخواهد داشت.
کمیسیون فرهنگی امارات اسلامی".
خوب امارت اسلامی حالا حکومت دارد، وزارت خانههای مختلف و بخش های مشخص دارد، این اطلاعیه از طرف وزارت امر به معروف است؟ از طرف وزارت اطلاعات و فرهنگ است؟ از طرف کی است؟ بعد مردم هم با شور و هیجان و ناراحتی این اطلاعیه را دست به دست و منتشر می کند!.
رسانه ها اینجا وظیفه دارند که بگویند این اطلاعیه جعلی است! همین دیشب ملا هبتالله، دستوراتی به کارمندان خود صادر کرد، یکی از بندهای این دستورات این بود که بحث زبان، منطقه و مذهب مطرح نباشد و همهی مردم، تبعه این کشور هستند و مسئولین حکومت مجبور و ملزم هستند که با این ها همکاری و ارتباط داشته باشند.
یا مثلا چند وقت پیش یک صوتی منتشر شد که در رابطه با امام زمان چرندیات می گفت، گپ های خیلی بد و بیراه می گفت، با زبان فارسی کابلی بسیار روان. بعد می گفتند که این آقا سراج الدین حقانی است! ببینید یکی از رهبران اصلی طالب چه دیدگاهی علیه شیعه دارد، چه دیدگاهی علیه مکتب و مذهب ما دارد، بعد من گفتم که بنده خدا این سراج الدین حقانی زبانش پشتو است، ممکن است فارسی را به این راحتی بلد نباشد که صحبت کند، شما چطور متهم می کنید که سراج الدین حقانی است؟! اینجا وظیفه رسانهها است که به این موضوع بپردازند و این توطئه ها را افشا، و تحلیل و بررسی کنند و به مردم بشناسانند.
براداران و خواهران!
امروز مرکز تولید اخبار جعل و توطئه، امریکاییها است و رسانه های مزدور امریکایی به خصوص افغانستان انترنشنال سعودی از ولیعهد و یا پادشاه عربستان است. این رسانه وظیفه مرتب و شبانهروزی دارد تا علیه حاکمیت و مردم ما محتوا تولید کند و در اختیار فضای مجازی قرار بدهد، ما هم مفت و بی هزینه برای آنها پخش و نشر می کنیم! حداقل مردم به خبر، متن، اطلاعیه و ویدیویی که به دست شان می رسد، توجه کنند که از کجاست، چه کسی ساخته، چه کسی تولید کرده و چقدر حقیقت دارد؟ حتا بسیاری از ویدیوهای قتل و کشتار، بسیاری از ویدیوهایی که سر بریده میشود، اینها غیرحقیقی و ساختگی است، حتی در برخی ویدئوها کارهای نمایشی صورت گرفته است، بنابر این رسانه ها باید در رابطه با این موضوع توجه کنند و کار کنند.
۲ـ ارائه راهکار به حکومت برای مقابله با توطئهها
کار دوم و وظیفه دوم رسانهها در عرصه مقابله با توطئهها، ارائه راهکار به حکومت است تا در راستای مقابله با این توطئه ها دست به کار شود و کار کند تا اینکه کمکی به حال مردم افغانستان شود.
۳ـ رسانهها در برابر توطئهها موضع بگیرند
وظیفه سوم مقابله ای رسانه ها با توطئه ها این است که خود رسانه ها وارد عرصه شوند و علیه این توطئه ها موضع بگیرند و عمل کنند، تا به کی ما به هدایت افکار عمومی بپردازیم، تا چه وقت ما دیگران را وادار کنیم، اما خود وادار اقدام نشویم. بنابراین خود رسانه ها راسا وارد میدان عملی مقابله با توطئه و توطئه پردازان شوند!.
۴ـ بیان ضرورت حمایت از حکومت
وظیفه چهارم هم بیان ضرورت حمایت جدی از حکومت است. ما بعد از بیان این همه مسایل، ضرورت داریم از حکومت فعلی حمایت کنیم، ما باید بیان ضرورت حمایت را در پیش بگیریم و رسانه ها بایستی در این عرصه عمل کنند:
ـ اول، طالبان تا هنوز به اثبات رسانده که بهتر از جمهوریت عمل کرده اند. واقعیت اش این است که طالبان طی این هفت ماه با وصف تحریمها و مشکلات متعدد به مراتب بهتر از حکومت کرزی و غنی عمل کرده اند. بنابراین از این حکومت باید حمایت صورت بگیرد.
ـ دوم، کشور نیاز به مدیریت دارد، شما اگر حالا از طالبان و حکومت کنونی حمایت نکنید، چه کسی در راستای مدیریت کشور عمل می کند؟ کشور را میگذارید به حال خودش تا هرج و مرج به وجود بیاید؟ خوب طبعا ما به دنبال مدیریت هستیم.
ـ سوم، اینکه ما بدیل بهتری نسبت به طالبان نداریم. اگر شما بدیل بهتری از طالبان دارید، به ما معرفی کنید! بفرمایید بدیل بهتر حکومت طالبان چه کسانی هستند؟ آیا بدیل عناصری هستند که قبلا در حکومت به اصطلاح جمهوریت بودند که قطعا نیستند، آیا بدیل داعشی ها و سایر گروه های تروریستی هستند که قطعا نیستند.
در شرایط موجود، بنده به عنوان یک کارشناس ۴۳ ساله نسبت به مسایل افغانستان، منطقه و دنیا بدیل بهتر از طالبان نمی شناسم، پس بنابراین ضرورت دارد که ما از این حکومت حمایت کنیم.
۵ـ ارزیابی تحلیل ها و توجیحات مخالفان حکومت
وظیفه پنجم رسانه ها هم این است که ما تحلیل ها و توجیهات مخالفان حکومت را هم بایستی مورد ارزیابی و بررسی قرار بدهیم و برای سوال های آنها، جواب های منطقی ارائه کنیم. حالا مثلا یکی از صحبت های مخالفان، یا یکی از دلایل مخالفان مبنی بر رد حکومت طالبان این است که طالبان یک گروه خونریز و جنایت کار اند که در طول ۲۵ سال چه در ۵ سال حاکمیت قبلی شان چه در ۲۰ سال اخیر غیر از خونریزی، ظلم و جنایت کار دیگری نداشته است. خوب جوابش مشخص است، اولا طالبان میگویند علیه اشغال جنگیده اند، طی بیست سال گذشته شما متوجه هستید که تمام شعار طالبان این بود که افغانستان اشغال شده و ما علیه اشغال می جنگیم و قطعا در جنگ هم حلوا و کلچه پخش نخواهد شد، آدم کشته خواهد شد و سرک، زمین و پلچک تخریب می شود. البته ممکن است که من تمامی روند کار طالبان را در ۲۰ سال گذشته تایید نکنم، ممکن است که اشتباهات زیادی از اینها سر زده است، به خصوص در ۵ سال حکومت اول طالبان مشکلات خیلی جدی ایجاد شد، آدم های بیگناه خیلی زیادی کشته و شهید شدند و از بین رفتند؛ اما شرایط این گونه است که جنگ بوده و یک سری اتفاقات افتاده است.
جواب دوم، در ۴۳ سال بحران افغانستان کدام فرد نظامی و سیاسی، یا جریان نظامی و سیاسی مرتکب جنایت نشده اند، شما یک بررسی منطقی و تحلیل منصفانه از اوضاع افغانستان داشته باشید، برخی بهترین آدم احزاب و بهترین رهبر حزبی که به نظر شما خیلی الگو، قدرتمند و محبوب است را مورد ارزیابی قرار بدهید، از موهای سرشان بیشتر آدم کشته اند. رهروان احزاب جهادی، رهروان احزاب غیر جهادی، کمونیستها و... ! در طول ۱۴ سال جنگ های داخلی چه تعداد انسان کشته شدند؟! در مناطق مرکزی، در شمال افغانستان و... همه جنگ داخلی بود، مثلا از هر دو طرف سازمان نصر و حرکت، شیعه کشته شدند، بین سازمان ها و احزاب اهل سنت در یک روز هزاران نفر در جنگ های داخلی کشته می شدند. اگر بررسی کنید، اکثر این جریان ها مرتکب جنگ و کشتار شدند، پس بنابراین نمی توان تنها طالب را جنایت کار و خونریز گفت. اگر بحث جنایت کاری پیش بیاید، ما باید در مورد همه قضاوت کنیم و تمام کسانی که در جنگهای داخلی شریک بودند، بایستی مورد محاکمه قرار بگیرند.
ثالثا، شماهایی که در طول ۲۰ سال با همکاری و حمایت امریکایی ها، ده ها هزار نفر افغانستانی را کشتید، چه پاسخی دارید؟! آماری که من دارم، در طول ۲۰ سال تنها امریکایی ها بیش از ۱۰۰ هزار نفر افغانستانی را کشته و شهید کردند و صدها و هزاران زیر ساخت کشور را تخریب کردند، اراضی ما را از بین بردند، فضا و سرزمین ما را مسموم کردند و در مناطق مختلف معضلات متعدد را به وجود آوردند. بعد از جنگ ها و کشتار فیزیکی نیز مشکلات معنوی و قتل های خاموش را با کارهای فرهنگی، رسانه ای و سایر فعالیت های همه جانبه فکری و فرهنگی به وجود آوردند، صدها هزار انسان ما را کشتند و با اعتقاد و فرهنگ ما بازی کردند و ما ده ها سال دیگر باید این آسیب ها را تحمل کنیم.
شماهایی که این همه جنایت با حمایت امریکایی ها در افغانستان انجام دادید، اصلا صلاحیت ندارید که این انتقاد را مطرح کنید که طالبان فلان اند. شما اول خود را بررسی کنید و در معرض تحلیل و قضاوت مردم قرار بدهید. این در رابطه با جواب این بخش. جواب سوال مخالفان حکومت طالبان.
توجیه بعدی مخالفان طالبان این است که طالبان یک جریان وابسته اند، طالبان یک جریان پاکستانی است، وابسته به پاکستان، وابسته به پنجابیهای پاکستان است. خوب در جواب باید گفت؛ اولاٌ یک چنین نشانه هایی رسما دیده نمی شود، ثانیا شما تاکنون بارها دیدید که جنگ هایی بین افغانستان و پاکستان در مرزها صورت گرفته و ثالثا، شما صلاحیت یک چنین انتقادی را ندارید، شمایی که مزدور ۴۶ کشور در افغانستان بودید، شمایی که تحت سیطره صد درصد امریکا بودید و یک گیلاس آب را بدون اجازه امریکایی ها نمیخوردید، اما انتقاد می کنید طالبان وابسته و مزدور بیگانه است، اصلا صلاحیت انتقاد این چنینی را ندارید.
۶ـ حمایت رسانهها از حکومت
وظیفه ای ششم هم در نهایت حمایت خود رسانه ها از حکومت است. وظیفه رسانه ها این است که از حکومت افغانستان فعالانه و جدی حمایت کنند و در راستای ایجاد صلح و ثبات در افغانستان سهیم شوند و به ساختن کشور و ایجاد فضای امن و آرام ـ که حداقل خود رسانه ها هم بتوانند کار کنند ـ کمک کنند.
من جدا از حکومت میخواهم که هوای رسانه ها را داشته باشد، حکومت باید بستری ایجاد کند که با رسانه ها رابطه ای تنگاتنگ و نزدیک داشته باشد، مراقب رسانه ها و دست اندر کاران رسانه ها باشید. عناصر و جریان های رسانه ای می توانند در کنار حکومت و مردم افغانستان کارها و خدمات بسیار بزرگی انجام بدهند و افغانستان را به افغانستان سربلند و مقتدر تبدیل کنند.
##حسینی_مزاری
##جنگ_در_افغانستان
##طالبان
##دولت_اسلامی_طالبان
##مرکز_تبیان