خبرگزاری صدای افغان (آوا) - کابل: همزمان با فرارسیدن تاسوعای حسینی، آگاهان امور دینی و فرهنگی در مصاحبه با آوا، تاسوعا را روزی مهم برای تصمیمگیریهای کلان در دو طرف جبهه حق و باطل عنوان کرده و میگویند: بنا به دستور عبیدالله ابن زیاد، در این روز باید جنگ آغاز میشد؛ اما امام حسین (ع) به واسطه برادرش حضرت عباس (ع) از طرف مقابل مهلت خواست، تا از یکسو به برخی از امور سیاسی و نظامی رسیدگی کند و از سوی دیگر، یک شب را با خدای خود خلوت کرده و راز و نیاز کند، چون حسین خلوت با خدا را زیاد دوست داشت و اکنون هم در راه خدا، همه هستیاش را در طبق اخلاص گذاشته است.
حسن احمدی، نویسنده و پژوهشگر دینی، در مصاحبه با آوا میگوید که امام حسین (ع) در شب عاشورا، ضمن تنظیم امور سپاه و آمادگیها برای جنگ فردا، برای آخرین بار با اصحابش اتمام حجت کرد و گفت: هرکس در صف حسین باقی بماند، فردا حتماً کشته میشود. لذا من بیعتم را از سر کسانی که مایل به رفتن هستند برمیدارم؛ و از تاریکی شب استفاده کنند و بروند. امام این کار را کرد، زیرا در مرام حسین، اجبار و اکراه و فریب نیست و کار خدایی نباید همرنگ اکراه داشته باشد و باید همه کار با رضایت کامل انجام شود.
به گفته وی، امام حسین (ع) برای اینکه هیچ نقصی در نهضت بزرگش وجود نداشته باشد، صداقت و اخلاص در راه خدا را در اولویت قرار داده بود و تا آخرین دقایق، اصحابش و یارانش را غربال کرد و با آزمونهای مختلف، پاکبازترین و باصفاترین افراد را در کنار خود حفظ کرد تا در روز عاشورا، که روز جانبازی و فداکاری است، کمترین سستی در راه دفاع از دین خدا و حفظ کیان اسلام از خود نشان ندهند و نامشان با قلم زرین به عنوان بهترین اصحاب در تارک تاریخ ثبت شود.
با این حال، نجفعلی رحیمی، آگاه امور دینی، نیز در مصاحبه با آوا میگوید که امام حسین (ع) که نمیخواست آغازگر جنگ در کربلا باشد و کاملاً در موقف دفاعی قرار داشت، تا دقایق آخر برای ترک جنگ و مخاصمه تلاش کرد و خواست از راه دیپلماسی، این جنگ نابرابر را به تأخیر بیندازد، زیرا هدف اصلی امام، به عنوان پیشوای امت اسلامی، در قدم نخست براندازی حکومت جور و اصلاح امت بود، نه کشتهشدن؛ اما اینکه امام اهل مداهنه و تسلیم نبود، سرانجام با یارانش به شهادت رسید که البته این نتیجه کار بود، نه هدف اصلی.
به گفته وی، امام میدانست که راهی را انتخاب کرده که چه کشته شود و چه بکشد، در هر صورت پیروز است؛ اما در عین حال برای ترک مخاصمه سخت تلاش کرد و طبق برخی از منابع روایی، چندین بار با عمر سعد مذاکره کرد؛ اما نتیجه نداد، زیرا عمر سعد مأمور بود که حسین یا باید تسلیم شود یا جنگ کند. اما امام هرگز تسلیم ذلت نشد و راه شهادت را در نهایت انتخاب کرد و پیروزی خون بر شمشیر را در کربلا رقم زد و نهضت پربارش را الگویی جاویدان ساخت.
سیاست تسلیم و تلاش برای ایجاد نفاق و دودستگی در صف امام
به گفته آقای رحیمی، یکی از وقایع روز نهم محرم، پیشنهاد اماننامه از سوی شمر به حضرت عباس (ع) بود. شمر با خیال خام خود به حضرت عباس، ضمن اینکه تأکید کرد که امام حسین در این جنگ هیچ شانسی ندارد، افزود: شما و برادرانت خواهرزادههای من هستید و مادر شما از طایفه بنیکلاب است، اگر از حسین جدا شوی، من برای شما از امیر عبیدالله اماننامه خواهم گرفت. وقاحت شمر به جایی رسیده بود که گمان میکرد با این منطق سست و بیپایه، حضرت عباس را خام خواهد کرد و از حسین جدا میشود؛ اما حضرت عباس برخلاف انتظار شمر، به او پرخاش کرد و او را انسان وقیح و فرومایه خواند.
به گفته رحیمی، پیشنهاد اماننامه شمر در حالی به حضرت عباس داده میشود که حضرت عباس همه چیز را دقیق میداند و حق و باطل را تشخیص میدهد و در ضمن، به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی، امامش را که واجبالاطاعه میدانست، رها نمیکرد؛ آنهم در زمانی که صف لشکر دشمن هر لحظه طولانیتر میشد. باید گفت این از سطحینگری شمر بود که همه را از عینک خود میدید، بیخبر از اینکه اصحاب امام حسین (ع) در بالاترین درجه از ایمان و باور قلبی قرار دارند.
بر بنیاد گفتههای رحیمی، پیشنهاد اماننامه شمر به حضرت عباس، در حقیقت تکرار همان سیاست تسلیم شدن ابن زیاد و عمر سعد بود که بارها به امام حسین (ع) پیشنهاد شده بود و امام هم پاسخ رد داده بود.
وی در ادامه افزود که سیاست زر، زور و تزویر که حربههای برندهای برای زمامداران مستبد و فاسد در طول تاریخ بوده و هست، در برابر امام حسین (ع) نیز بارها استفاده شد و کارش را نیز در کوفه کرد و هزاران کوفی را در برابر امام قرار داد؛ اما این سیاست ماکیاولیستی هیچ تأثیری در صف اصحاب واقعی امام نداشت و تمام طرحها و توطئههای دشمن، از جمله پیشنهاد اماننامه از سوی شمر به حضرت عباس، در نهایت خنثی و نقش بر آب شد.
به صدا درآمدن طبل جنگ در روز نهم محرم از سوی عمر سعد
آقای رحیمی همچنین در ادامه گفت: وقایع دیگری که در روز نهم محرم در منابع تاریخی و روایی نقل شده، این است که در این روز، رسماً طبل جنگ از سوی عمر سعد به صدا درآمد. با اینکه امام میتوانست صفها را منظم کرده و با آرایش سریع، در برابر لشکر عمر سعد آماده شود، اما باز هم صبر کرد و به برادرش حضرت عباس گفت: برو ببین اینها چه میخواهند. حضرت عباس نیز پیام را به امام آورد که اینها قصد جنگ دارند. سرانجام امام، به واسطه حضرت عابس، روز نهم و شب دهم را مهلت خواست و گفت: فردا با شما تصفیهحساب خواهیم کرد.
به باور آقای رحیمی، سؤالی که امروز بیشتر در اذهان مطرح است اینکه طرف مقابل امام حسین (ع) چرا اینهمه عجله برای جنگ داشتند؟ جواب بسیار روشن است: ابن زیاد که خود حقانیت حسین (ع) را خوب میدانست و نیز میدانست که اکثر مردم را فریب داده و در برابر امام قرار داده است، میترسید که با طولانی شدن حضور امام در عراق، ممکن است قضیه برعکس شود و حسین با منطق رسایی که دارد، کوفیان خفته را بیدار کند. احتمال این چرخش بسیار زیاد هم بود.
از سوی دیگر، به گفته وی، شمر با فرمان جدید، در روز نهم وارد کربلا شد و به عمر سعد، که به عشق ملک ری همه انسانیت را زیر پا کرده بود، هشدار داد که یا حکم امیر را اجرا میکنی یا اینکه سرداری کل سپاه را به من واگذار کن و از ملک ری صرفنظر کن. دقیقاً عمر سعد تحت فشار قرار داشت و برای اینکه صداقت خود را نزد عبیدالله ثابت کند، در روز نهم محرم با حسین (ع) اعلام جنگ کرد.