تاریخ انتشار :جمعه ۱۹ جدی ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۰۷
کد مطلب : 105178
هفته وحدت،وحدتی درکثرت

نام احمد نام جمله انبیا است؛چون که صد آمد نود هم پیش ما است ( مولانا جلال الدین بلخی)
هفدهم ربیع الاول هرسال مصادف است با سالگرد میلاد مسعود ولی اعظم خداوند، حضرت محمد مصطفی(ص).
روایتی دیگری وجود دارد که میلاد نبی مکرم اسلام را روز دوازدهم این ماه می داند. میان این دور روایت، یک هفته فاصله است واین فاصله را هفته وحدت نامیده اند. که اسم با مسمایی ورویکرد مطلوبی است .

حداقل یک هفته این زمینه را فراهم می آورد که مسلمانان یک بار دیگر به خود اندیشه کنند. ربط و نسبت خود را به ولی اعظم خداوند که سرچشمه ی همه نیکی ها است باز اندیشی نمایند .
هفته وحدت از هر منظر و در هر  زمان و مکان که نگریسته شود، مورد تحسین و تمجید و نکو داشت است .اما در شرایط ویژه ی کنونی که آدم خوارانی به عنوان اسلام و مسلمانی سر برآورده و نام اسلام را وسیله برای ابراز و اظهار بد اخلاقی های خود قرار داده اند؛بر پیروان این دین رحمت و بر امت عظیم اسلامی است که بیش از هر زمان دیگر به ندای یک دیگر پاسخ مثبت دهند ،صداهای یک دیگر را بشنوند و آئین مهربانی ، برادری و مهرورزی اسلام را به دنیا معرفی کنند.

از خشونت و درنده خویی هایی که به نام اسلام در این طرف و آن طرف دنیا دیده می شود تبری جویند. بی هیچ تردیدی،اسلامی که محمد(ص) آورده است برتکمیل اخلاق بنا یافته است . تردید نباید کرد،که آدم کشی و به مسلخ فرستادن انسان ها ،در این آئین و کیش انسان مدار قابل پذیرش نیست.
آئینی که کشتن یک انسان را مساوی با تمام انسانها می داند ،چگونه بپذیرد انسان های بی گناهی در گوشه وکنار جهان به خاک و خون افتند.
به هر حال ،از زمانی که این هفته به نام "هفته ی وحدت" گرامی داشته می شود، مراسم و جلسات و گردهمایی های زیادی برگزار می گردد.
از ابعاد و زوایای گونا گون به این روز و اهمیت آن پرداخته شده است . نگارنده برخی مبانی نظری این وحدت طلبی را دراین مقال کوتاه مورد توجه قرارمی دهد.

۱-یکی از مبانی مهمی که در گردهمایی ها ،مورد توجه واقع شده و اندیشمندان مسلمان مورد تاکید قرار داده اند،آنست که شرایط کنونی مسلمان ها شرایط ویژه است. از یک سوی قدرت های بزرگ جهانی در دنیا چنگ ودندان گشوده وبرای به دست آوردن منافع خود دست به هر حیلتی می برند، از سوی دیگر بیش ازیک میلیارد مسلمان در جهان وجود دارد که متاسفانه اکثرا در فقر و مسکنت و ده ها گرفتاری دیگر به سر می برند.

برای آن که عزت مسلمانان به دست آید و در برابر زیاده خواهی های قدرت های بزرگ جهانی به عنوان ید واحد عمل شود؛ بر مسلمان و پیروان آئین محمدی است که بیش از پیش به انسجام درونی خود همت گمارند و صفوف خود را متمرکز تر و متراکم کنند تا این دزدان جهانی نتوانند دست به عزت و شرافت این مردم بگشایند و امت اسلامی را از داشته های خودمحروم سازند.
بی شک فقر امروز دنیای اسلام نتیجه زیاده خواهی ها وافزون طلبی های استعمارگران از دوران کهن تا امروز بوده که حال جامه عوض کرده اند و با جامه میش به دریدن داشته های امت اسلامی پرداخته اند.

۲- مبنا و درک دیگری که از هفته ی وحدت وجود دار آنست که میان فرق اسلامی گرچه اختلاف وجود دارد؛ اما این اختلاف ها به قدری نیست که این فرق را رو در روی هم قرار دهد ،در برابر هم صف آرایی کنند و خدای ناکرده یک دیگر را به کفر و شرک متهم دارند و یا متولیان و مفسران یک مذهب، پیروان خویش رابه خشونت بخواند،خود و پیروان خودرا اهل هدایت و فلاح بشمارد و بداند و سایرین را در گمراهی و ضلالت به حساب آورد.
منابع دینی نشان می دهد که اختلاف ها درسطح فروعات است نه در اصول و پایه های دین.
در اصول هیچ اختلافی میان مذاهب وجود ندارد هر آن که اختلاف در فروع را اصل می داند و میان مسلمانان دست به تفرق و جدایی می زنند،یا اسلام را نشاخته اند یا آن که دست از آستین دسیسه و توطئه گران فراز آورده و می خواهند آب را تیره سازند تا ماهی هوس برگیرند.

۳- مبنای سومی که در برخی سخنرانی ها و گفت و شنود ها مورد توجه قرارگرفته و برخی اندیشمندان مسلمان به آن عنایت داشته اند؛ آنست که ما برای ایجاد وحدت میان امت اسلامی نیازمند یک مبنای انسان شناسی هستیم. بدین معنا که اگرشرایط اضطرار را مبنا قرار دهیم و بر این نکته انگشت نهیم که ما درشرایط ویژه قرار داریم و شرایط اقتضا می کند که امت اسلامی در کنارهم باشند ،اختلاف ها را به یک سوی نهند و به وحدت و همدلی بپردازند؛ به معنای آنست که اگر چنانچه این شرایط تغییر پیدا کند و قدرت و یا قدرت های چپاول گری منافع مسلمان ها را به خطر نیفکند و قدرت زور گویی دراین عالم وجود نداشته باشد ومسلمانان به رفاه و آسودگی و آسایش رسیده باشند به معنای آنست که وحدت و ارزش های آن از حیز انتفاع خارج می شود، امت اسلامی نباید گرد وحدت بگردند و برای ایجاد وحشت تلاش ورزند؛یا آن وحدت امت اسلامی مطلوب است که در هر شرایط و هر زمان و در هرمکان و در اضطرار و غیر اضطرار مطلوب وممدوح است.

تغییر شرایط از میزان اهمیت آن نمی کاهد.وباید مسلمانها به عنوان یک تکلیف انسانی برای تحقق وحدت بپردازند تا شکاف میان امت محمد(ص) کاهش پیدا کند، صلح و سلم میان امت اسلامی به وجود آید. این دید گاه به این نکته نیز نظر دارد که اگر تنها به وجوه مشترک پرداخته شود نیز به تنهایی کافی نیست. هستند کسانی که به هر حال جز نقطه های اختلافی را نمی بینند و باعث اختلاف در میان امت اسلامی می شوند.

این دیدگاه یک تئوری انسان شناسانه را مورد توجه قرار می دهد آن این که اگر امت محمدی به این توجه کنند که انسان ها متفاوت خلق شده اند.
همان گونه که دو انسان از نظر ظاهر با هم متفاوت هستند این تفاوت در باطن و در ضمیر به مراتب بیشتر از ظواهر است.
این تفاوت ها سبب می شود که میزان درک و  فهم انسان از موضوعی نیز متفاوت باشد. این واقعیت هم در زمان پیامبر و در میان اصحاب خاص آن بزرگوار خود را نشان می داد،درگرد پیامبر هم ابوذر بود هم سلمان. این هر دو از پیروان راستین پیامبر بودند و  نسبت به وجود مقدس آن بزرگ، عشق می ورزیدند. اما میزان درک این هردو یکی نبود . گفته شده است که اگر ابوذر آنچه را که در ذهن سلمان می گذشت خبرمی داشت او را تکفیر می کرد. این تفاوت درک در ابوذر و سلمان باقی نماند در تاریخ فهم اسلامی جریان پیدا کرد. طریقه های گوناگونی به وجود آمد.
در میان شیعیان ، شیعیان گوناگون درمیان سنی ها سنیان زیادی سر برآوردند و به وجود آمدن این گوناگونی ها،تفاوت درک هایی بود که خود را نشان داد.
این تفاوت نه توطئه دشمنان اسلام بوده و نه هم غرض ورزی غرض ورزان تلقی گردد،بلکه لازمه اذهان متفاوت انسانها از یک سوی و دلبستگی ها، وابستگی ها و تعلقات مفسران دینی از سوی دیگر بوده که در درک متون مقدس اسلامی خود را نشان داده است. از سوی دیگر گفته شده است که این تفاوت های ذاتی خواست پرودگار نیز بوده که انسان ها را بدین گونه خلق کرده است.
این تفاوت ها مقتضای طبع انسان ومورد رضایت خداوند است ؛ بنابراین اگر این تفاوت انسان شناسی مد نظر قرار گیرد و علمای دین، وحدت امت را از این منظر مورد توجه قرار دهند این تفاوت ها را به رسمیت بشناسند و امت اسلامی را به وحدتی با این مبنا دعوت کنند ، می تواند زمینه و بستر وحدت را در هر شرایط و زمان فراهم آورد این که دنیا در آرامش وصلح باشد یا درجنگ وافتراق.

در جهان ابر قدرت های خونخواری وجود داشته باشد یا جهان از وجود این ها پاک باشد، به هر حال این مبنای انسان شناسی ما را به اصل انسان که مخلوق خدا هستیم، متوجه می سازد و این تفاوت در خلقت انسان ،تفاوت در فهم انسان ها را نمودار می نماید .
به هر صورت وحدت مقصد وغایت است و از هر راهی که بتوان به آن دست یافت مطلوب و ممدوح است ؛چه از راه درک اضطرار و چه از طریق کشف مشترکات و یا هم با مبنای انسانی شناسی. اما بهتر آنست که وحدت به عنوان یک ارزش دینی وانسانی دارای بار تئوریک عملی باشد وصرف به توصیه و نصیحت های اخلاقی بسنده نکند.
https://avapress.com/vdcjaievouqeyvz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما