مسیر همپذیری و اتحاد بر روی همه ملتها باز و گشوده است. ملتهایی و صد البته با رهبری اندیشه های بلند و بالنده، راه اتحاد و برادری را پیش می گیرند و آبادانی کشور و رفاه و آرامش و آسایش ملتهای خویش را رقم می زنند و از این منظر، الگو و اسوه می شوند برای سایر ملل ونحل موجود در دنیا و نیز شهره در دارا بودن فضیلت بی بدیل و کیمیا گونه همپذیری، وحدت و یکپارچگی.
چنین ملتهایی همیشه پیروز میدانهای مختلف زندگی هستند؛ حتی آن مواردی که مغلوب و ناکام به نظر می رسند، اما این ملتها همچنان پیروز و برنده میدان اند؛ چرا ناکامی این ملتها به طفیل و برکت اتحاد و همدلی آنان، زود گذر و موقت است و همین اتحاد و همپذیری در دراز مدت و نه چندان در زمان دور، موجب کامیابی و سرفرازی ملتهای مذکور می شود.
یک چنین ملتهایی به دلیل رهبری خردمندانه و زیرک و نیز حفظ هوشیاری ملی و بومی، ابداً آلت دست بیگانگان قرار نمی گیرند و اگر هم بگیرند، رقم و تعداد آنان بسیار اندک و غیر قابل اعتنا می باشد. این ملتها این توفیق و بخت بلند و بالا را دارند که به عنوان نمونه و اسوه برای سایر ملل معرفی شوند و ملل و نحل دیگر، از آنان بیاموزند راههای سعادت و نیکبختی و رفاه و آسایش را.
ملتهای این چنینی این شجاعت و غرور ملی را دارند که یکتنه در برابر قوی ترین دشمنان خویش قرار بگیرند و از آنها کوچکترین هراسی بدل راه ندهند و بالاتر از آن، دشمنان را وادار به حساب بری از دولت و ملت خویش کنند و همه ی این فضایل و کرامتها، فقط و فقط به دلیل وحدت و یکپارچگی ای است که ملتهای مذکور دارند.
یکی از این ملتهای برتر و نمونه و قابل اسوه گیری برای سایر ملل جهان، ملت بزرگ و نجیب ایران است.
البته می دانیم که ملت ایران تا قبل از برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی، از یک چنین موهبت بزرگ و ارزشمندی برخوردار نبودند و در آن روزگار و به دلیل تسلط دولتهای استعماری به خصوص امریکا و بریتانیا بر ایران و ایرانیان، ایران از دولتی برخوردار بود وابسته و اجیر و ملتی مستعمره و در خواب؛ بجز تعدادی معدود و محدودی انقلابی و دلسوز اسلام و امت اسلامی که البته قدرت و توانی نداشتند.
اما در آستانه انقلاب و بعد از پیروزی به رهبری زیرکانه و خردمندانه امام خمینی-ره-، ملت ایران راه خویش را باز یافتند و قدم در مسیری گذاشتند که از آنان الگو و اسوه ای ساخت برای همه ی مسلمانان و در همه ی زمانها و مکانها.
رهبران و مردم ایران کار دیگری انجام ندادند؛ الا اینکه همدیگر را بواقع و صادقانه پذیرفتند و اتحاد و یکپارچگی را در کشور شان نهادینه و ماندگار ساختند؛ کاری که بر خلاف خواست و هدف استعمار و استکبار بود و آنها را عمیقاً نگران و عصبانی و ناامید می کرد.
رهبری و نیز مردم ایران به هر گزینه وحدت آفرین، توجه خاص و نگاه وپژه دارند و سعی می کنند تا کمال بهره برداری را انجام دهند. حج بیت الله الحرام یکی از آن گزینه های وحدت آفرین و فوق العاده حساس است که نگاه کاربردی و نافذ رهبری جمهوری اسلامی ایران را به خود معطوف داشته و حضرت ایشان با تمام توان از پتانسیل موجود در مراسم حج برای وحدت و برادری امت اسلامی، بهره برداری کرده و می کنند.
حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در آستانه ی آغاز انتقال زائران بیت الله الحرام از کشورهای مختلف اسلامی به عربستان، حج را ضامن "تداوم اسلام" و مظهر "وحدت و عظمت" امت اسلامی خواندند و بر توجه همزمان به ابعاد اجتماعی و فردی این فریضه بزرگ، تاکید کردند.
جناب ایشان به عنوان پرچمدار راستین امت اسلامی در دیدار با جمعی از عازمان خانه خدا به نکات ارزشمندی اشاره کردند که به ذکر دو سه فراز از آنها بسنده می شود. ایشان در قسمتی از سخنان استوار شان به واقعیتی کردند که در حال حاضر، بسیاری از ملل اسلامی با آن مواجه و درگیرند.
امام خامنه ای اتحاد را از تجربه های قابل انتقال ملت ایران به ملتهای دیگر در موسم حج برشمردند و افزودند: مردم ایران با وجود همه اختلاف های " عقیدتی، فکری و سیاسی" و تفاوتهای قومیتی، وحدت ملی را حفظ کرده اند و قدر این نعمت الهی را به خوبی می دانند که این تجربه گرانقدر باید به دیگر ملتهای مسلمان منتقل شود.
ایشان درگیری داخلی در برخی کشورها را به بهانه های مذهبی، سیاسی و حتی حزبی، نتیجه قدرناشناسی نعمت وحدت برشمردند و افزودند: خداوند با هیچ ملتی، "قوم و خویشی" ندارد و اگر مردمی قدر اتحاد و همدلی را ندانند خداوند آنها را به بلیّه اختلاف و درگیری و خونریزی دچار می کند".
با توجه به روشنگری حضرت امام خامنه ای-دام ظله-، ملتهایی نیز هستند که نه تنها چیزی ندارند تا به عنوان الگو و اسوه برای سایر ملل مطرح شوند؛ بلکه با توجه به آنکه به مبانی ارزشمند و خداپسند وحدت و همدلی توجه نکرده و آن را قدر و پاس نداشته اند، تبدیل به عناصر زائد و بی خاصیتی شده اند که دیگر ملتها باید از آنها عبرت بگیرند تا مبادا راه آنان را رفته و خود و مردم و کشور خویش را به سمت تباهی و هلاکت سوق دهند.
واضح است که در میان این ملتها دستان حیله گر و نفاق انداز دشمنان اسلام و قرآن، یکسره کار می کنند؛ اما نباید فراموش کنیم که وجود زمینه و بستر مداخله دیگران در میان این ملل، بازگشت به ضعف و سستی عزم و اراده خود آنها دارد؛ چرا که اگر آنها خود سست عنصر و حقیر نمی بودند و با خیانت و دنائت شان، راه را برای دشمن باز نمی کردند، ابداً هیچ دشمنی ولو هم بسیار قوی را بر آنان یارای تسلط و غلبه نبود.
به نظر می رسد در کنار عوامل خارجی، یک مقدار زیادی از تقصیر متوجه خودِ دولتها و ملتهایی چون افغانستان، عراق، سوریه، لیبیا، یمن و حتی ملت و دولت فلسطین می شود؛ چرا که با پذیرش واقعی و صادقانه اتحاد و همدلی با یکدیگر، می توانستند دولت و ملت خویش را بیمه و دشمنان را از خویش ناامید کنند؛ اما این کار را نکردند و دشمن همچنان از اینها قربانی می گیرد.