تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۸ اسد ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۳۹
کد مطلب : 169153
استقلال سیاسی در برابر استعمار فرهنگی
امروز 28 اسد نود و نهمین سالروز استقلال افغانستان از استعمار پیر انگلیس بود؛ اما واقعیت این است که اکنون نه استعمار پیری در کار است و نه استقلال به آن معنایی که می شناسیم و برپایه تعریفی که از‌ آن داریم وجود دارد.
 
در آن زمان، وقتی سخن از استقلال و آزادی کشور به میان می آمد، مردم خود را در کنار شاه جوانی می دیدند که با غرور و افتخار به آینده کشور می نگریست و با تکیه بر همان پشتوانه های ملی وسیع و فراگیری که با خود داشت،‌ به چشم اندازی برای کشورش چشم دوخته بود که یکشبه ره صدساله رود و کشوری همتراز اروپای قدرتمند، توسعه یافته، صنعتی و دارای مدارج بلندی در دانش و آگاهی و پیشرفت و تکنولوژی گردد؛ اما این نگاه چیزی جز غرور سلطه و قدرت یک شاه جوان و رؤیای ناشی از قدرت فراوان او نبود.
 
این افتخار فراتر از تصور فردی بود که هنوز در کار حکومت داری در سطح فرد اول مملکت به خوبی در کوره حوادث تلخ و شیرین روزگار پالوده نشده بود.
 
کسی که با سفرهای شش ماهه به "ممالک راقیه(کشورهای پیشرفته)" به یکباره عقاب خیالش هوای پرزدن به بلندترین چکادهای توسعه و ترقی کرد و با اقداماتی عجولانه برآمده از بینشی ظاهرزده و خوش باور، بدون توجه به پیش زمینه های تاریخی و فرهنگی و اجتماعی و اقتضائات موجود سیاست و جامعه افغانستان، سعی کرد کشور را از دهلیز ایران شاهنشاهی یا ترکیه عثمانی به اروپای توسعه یافته و متجدد عبور دهد؛ اما هم برای شاه جوان، این خیال خام، بسیار بلندپروازانه و غیر عملی بود و هم برای سرزمین سنت و خرافه و استبداد و اختناق افغانستان.
 
تاریخ و تاریخ نگاران نیز بر این مدعا مهر تایید زده و معتقد اند که شاه جوان، به اندازه ای بلندپرواز و مغرور و عجول و شتابگر بود که هرگز نمی خواست به زمین و زمینه اقداماتی که می خواست انجام دهد توجه کند. او برای خود و کشورش در آسمان بالابلند خیالش، آینده ای برساخته بود که بی هیچ چون و چرایی باید هرچه سریع تر، محقق و عملی می شد.
 
اسدالله حبيب؛‌ تاریخ نگار افغان، در مقدمه رساله "دوره اماني" در این باره می نویسد:"در حالي كه هرگز قصد بزرگداشت و آرايش رخدادها را ندارم، نمي توانم فراموش نمايم كه براي امان الله خان نيز نمونه هاي ستم و بيداد معامله با انگليس وجود داشت و آن راه ها در تاريخ كشور ما كوبيده تر و هموارتر بود تا سنگلاخي كه او برگزيد و سلطنت را بر آن گذاشت."
 
بر این اساس، از نظر حبیب، شاه جوان برای تامین پشتوانه های رسیدن به اهداف خود، تنها نیاز به مدافعان خونگرم و انقلابی داخلی نداشت، او در این زمینه باید به برخی پیش نیازهای خارجی نیز توجه می کرد که سازش با انگلیس یکی از این راه ها بود.

حبيب مي افزايد:"به نظر من امير موصوف مانند اسلاف خويش، همه مساعي را براي برانداختن رقباي سلطنتي صرف ننمود؛ بلكه از حلقه حفظ قدرت بيرون جست و به كارهاي بزرگي مانند استرداد استقلال، ترقي و پيشرفت كشور، رشد علوم و فرهنگ، فراهم آوري رفاه مدني معاصر براي مردم دست يازيد؛ اما اقدامات وي با عادت ديرينه جوامع شرقي برابر نبود و هم به چشم دول غربي غير عادي و خشن مي آمد و شجاعت و عشق داغ او به پيروزي آرمان هايش بدون شك كينه انگيز بوده است."
 
تجربه نشان داده است که در هر حرکت شتابناک و عجولانه ای، امکان و ضریب لغزش و اشتباه بسیار فراوان و بالاست و این همان چیزی بود که شاه جوان هرگز به آن توجهی نداشت.
 
پس از بازگشت از سفر شش ماهه به اروپا، کشف حجاب را اجباری کرد و با این کار، رؤیای شاه، ناتمام ماند و کابوس های او و سلطنت غرورآمیزش آغاز شد؛ زیرا او استقلال سیاسی کشور را گرفت تا استقلال فرهنگی آن را واگذار کند و این برای مردمی که درخت تنومند دین شان را با خون شان آبیاری می کنند هیچ توجیهی نداشت.
 
و اینگونه شد که هم استقلال سیاسی و هم استقلال فرهنگی برای همیشه از دست رفت و ما تنها یک روز از همه روزهای سال را به نام روز استقلال می شناسیم نه بیشتر!
 
 
https://avapress.com/vdccpoqs12bqes8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما