تاریخ انتشار :شنبه ۱۸ حوت ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۱
کد مطلب : 181011
سهم زنان افغانستان از روز جهانی زن
همه ساله از روز هشتم مارچ در تقویم مسیحی به عنوان روز همبستگی با زنان تجلیل می شود. از زمان سلطه و حضور غرب، از این مناسبت در افغانستان نیز بزرگداشت به عمل می آید. نهادهای مدافع حقوق بشر، ان جی اوها و گروهی از فعالان مدنی، از این روز به عنوان تکریم مقام زن و دفاع از تساوی جنسیتی مردان و زنان، یاد می کنند و با برپایی مراسم مجلل و همایش های پرهزینه، آن را گرامی می دارند.
 
اما این بدون شک، چیزی از حجم مصایب و مشکلاتی که بر این قشر روا داشته می شود، نخواهد کاست؛ زیرا این گونه اقدامات اول اینکه تقویمی و مناسبتی اند و تنها به بهانه هشتم مارچ صورت می گیرند و روز نهم مارچ دیگر نه کسی پیام صادر خواهد کرد، نه همایش خواهد گرفت و نه به وضعیت زنان توجهی نشان داده خواهد شد. از سوی دیگر، تجلیل از هشتم مارچ به عنوان روز جهانی زن نیز از همان تناقض هایی است که ما در افغانستان، گرفتار آن هستیم.
 
گذشته از اینکه ۸ مارچ از نظر تاریخی و عقیدتی، چه میزان با فرهنگ و آداب و سنت های اجتماعی ما سازگار است و حتی صرف نظر از اینکه برای یک زن افغانستانی تحت یک تاریخ ستم و بی عدالتی و تبعیض و محرومیت، ۸ مارچ چه مفهومی می تواند داشته باشد، نفس تجلیل از ۸ مارچ در کشوری که همه روزه در آن زنان سر بریده می شوند، یک تناقض جدی و دردناک و غیر قابل درک است.
 
افغانستان کشوری است که زخم های خونین زیادی از این نوع، در حافظه خود دارد؛ زخم هایی که برای ما به عنوان رسانه ای که به خبرهای تازه روز می پردازد و برای شما به عنوان مخاطبی که به دنبال همین خبرها است پایان یافته؛ اما برای ستاره و سحرگل، دردها، کابوس ها و مصایب ناشی از این زخم ها تا پایان راه این زندگی سراسر ستم و بی عدالتی و محرومیت و مظلومیت، همراه او خواهد بود.
 
بینی های بریده شده، بدن های در آتش سوخته، بازوان کبود از لت و کوب ستمکارانه و زورگویانه یک مرد، عصمت های برباد رفته و ضجه های گاه و بیگاهی که به گوش هیچ نهاد حقوق بشری، هیچ مؤسسه مدافع حقوق زن، هیچ فعال مدنی و هیچ مقام دولتی نخواهد رسید و آنهایی هم که قصه تراژیک زندگی شان، برای چندروزی، سوژه خبرهای رسانه ای و گردهمایی های خیابانی نهادهای مدنی و بهانه ای برای آب و نان عده ای فعال حقوق زن می شود اول اینکه یکی از هزاران اند، دوم آنکه تنها برای چند روز مورد توجه قرار می گیرند و سوم اینکه هیچ چیزی زخم زندگی شان را تسکین نمی دهد.
 
با اینهمه، ما در هوتل های لوکس کابل، به مناسبت روز همین زنانی که هرگز روز نداشته اند، نشست های مجلل برگزار می کنیم، اعلامیه های پرطمطراق مطبوعاتی، منتشر می کنیم، سخنرانی های غرا ایراد می کنیم، از اجحاف و تبعیض و بی عدالتی می نالیم، به زنان فعال در عرصه حقوق زن و فعالیت های مدنی، جایزه و تقدیرنامه و شوالیه و نشان افتخار می دهیم و وعده مشارکت دادن زنان به دولت داری و سمت های مدیریتی سرمی دهیم و در نهایت نیز با یک پذیرایی مجلل و عکس های چشم نواز رسانه ای، محفل بزرگداشت از روز زن را به پایان می بریم؛ اما برای ستاره و سحرگل، هنوز مصیبت پایان نیافته است و محرومیت، رنج، بی عدالتی، تبعیض، خشونت و زخم های ناشی از آن، تا آخر عمر با آنها خواهد ماند.
 
صرف نظر از اینکه چه روزی را به عنوان «روز زن» باید گرامی داشت، حق زنان این است که به جای تجلیل های مجلل مناسبتی و یک روزه، حق زن به عنوان یک مسأله اجتماعی مطرح شود و با استفاده از منابع و رهنمودهایی که در دین و فرهنگ و هویت و شناسه فرهنگی جوامع بومی زنان وجود دارد، در این راستا فرهنگ سازی شود. حق زنان، مانند سایر کالاهای لوکس خارجی، قابل وارد کردن و عرضه به بازار نیست. حق زنان یک محصول فرهنگی است که باید از دل دین و فرهنگ و ارزش ها و سنت های جوامع برکشیده و به عنوان یک ارزش اصیل و قابل احترام، نهادینه سازی شود.
https://avapress.com/vdcjvvevvuqeoyz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما