تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۸ سنبله ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۴۰
کد مطلب : 191331
علما، عاشورا و بدعت های عاشورایی
یکی از فلسفه های قیام امام حسین – درود خدا بر او و خاندان مطهرش- مبارزه با خرافات و انحرافات و بدعت ها و پیرایه های زائد و ناروایی بود که از سوی شبه مسلمانان، منافقان و اموی هایی که هنوز از جنگ های صدر اسلام میان کفار و مسلمانان کینه به دل داشتند و منتظر فرصت و رخصتی برای انتقام بودند، بر مکتب اسلام بار شده بود.
 
امام حسین می دید که چگونه خلافت از سوی اموی ها موروثی و خاندانی شده است؛ به گونه ای که فرد فاجر و فاسق و فاسدی مثل یزید قرار است بعد از معاویه بر کرسی خلافت اسلامی، تکیه بزند. امام می دانست که خلافت یزید، موجب عقبگرد اسلام به عصر جاهلی می شود و ریشه دین زده می شود. امام حسین به فراست دریافته بود که یزید تنها خلافت را غصب نکرده؛ بلکه می خواهد فاتحه دین را بخواند و اسلام را حذف کند.
 
بدعت هایی که یزید بر اسلام بار کرده بود و پیش از او، معاویه با نهان روشی، بنیان های اولیه آنها را نهاده بود، حیات اسلام را تهدید می کرد.
 
امام با آنکه می دانست در صورت قیام در برابر یزید، به دلیل سست عهدی مسلمین و کثرت قابل توجه جبهه باطل، پیروز نخواهد شد و می دید که «این کاروان را مرگ به پیش می راند»؛ اما ناگزیر به انجام مسؤولیتی بود که بقای اسلام و آینده مکتب به آن، بستگی داشت.
 
امام حسین ولی خدا و وصی رسول او بود و باید عمل می کرد به آنچه می دید و می دانست. این مسؤولیت خطیر و سنگین، امام را بر آن داشت که مرگ را برگزیند و به قیامی تن دردهد که نهایت آن به شهادت مظلومانه او و فرزندان و یارانش در آن نیمروزگاه تلخ تاریخ منجر می شود و دودمانش به اسارت می رود.
 
با اینهمه امام آنسوی پرده های زمان را نیز می دید، به فراسوی تاریخ پس فردا نگاه می کرد و درمی یافت که این خون ها به نهال نوبنیاد اسلام، قدرت می بخشد و به مثابه آب حیات، آن را زندگی و سرزندگی اعطا می کند. امام تشخیص داده بود که تنها خون او و دیگر عاشوراییان است که اسلام اصیل را از حمله و آسیب بدعت ها و خرافات و انحرافات، رهایی می بخشد و آن را در مسیر درست اش قرار می دهد.
 
بر این اساس، امام حسین قیام کرد و شهید شد و اینک پیام و پیامد آن خون ها هر روز بیشتر از پیش جریان می یابد و سرزمین های بیشتری را فرامی گیرد و قلب و روح انسان های آزاده بسیاری را در سراسر جهان، تسخیر می کند.  
 
پس از امام حسین و سایر شهدا اما این زینب کبرا و حضرت امام سجاد و دیگر اسرای مظلوم انقلاب کربلا بودند که رسالت عظیم رساندن پیام عاشورا را بر دوش کشیدند. آنها به عنوان پیامبران نهضت عاشورا اجازه ندادند که آرمان های امام حسین و فرزندان و یارانش نیز با آنها مدفون شود و آن خون خروشان از جوشش و زایش و افزایش بیافتد و چراغ انقلاب، خاموش شود.
 
بنابراین، امروزه سخنرانی علی‌گونه زینب در مجلس یزید و خطبه های روشنگر امام سجاد، از منابع مهم معارف قیام عاشورا محسوب می شوند.
 
بعد از آنها هریک از ائمه هدی و اصحاب و اولیای ایشان به سهم خود تلاش کرده اند تا قیام همیشه جاودانه عاشورا را زنده نگه دارند و پیام آن را از دل تاریخ عبور دهند و به گوش آیندگان برسانند.
 
در عصر غیبت اما این مسؤولیت خطیر و سنگین، بر دوش علما گذاشته شده است. علما باید از یکسو پیشگام پیام رسانی عاشورایی قرار بگیرند و در منبر و معبر آموزه های درخشان آن مکتب پویا و انسانساز را به گوش مردم برسانند و از سوی دیگر، مکلف به مبارزه ای جدی و فراگیر و بی پایان و بی امان علیه بدعت ها و خرافات و انحرافاتی هستند که به مرور زمان دامنگیر عاشورا شده و هرسال نیز بر آن افزوده می شود.
 
به عنوان نمونه، قمه زنی، سینه خیز رفتن به سمت آرامگاه های ائمه، راه اندازی کاروان اجنه، تقلید نوحه ها و نواهای عاشورایی از آهنگ های رپ و راک و پاپ و سایر سازهای مبتذل غربی و نیز اشعار کفرآمیز و سراسر غلو و افراط و مبالغه ای که موجب وهن مکتب می شوند و بهانه به دست دشمنان می دهند تا تشیع را تضعیف و تخریب کنند، بخشی از خرافات و انحرافات و بدعت های خطرناکی هستند که به صورت سیستماتیک، ترویج و توسعه پیدا می کنند و خطری برای فرهنگ عاشورایی اند.
 
علما باید با قدرت در برابر این جریان ها بایستند و با روشنگری و استدلال و منطق مبتنی بر عقل و نقل، مانع از رواج آن شوند.
 
در این میان، شماری از ملانماها نیز در کسوت علما وارد عرصه شده و به نیابت از جریان های خرافی و انحرافی، بر طبل مشروعیت این بدعت ها می کوبنند؛ بدون آنکه در این زمینه استدلال عقلی یا نقلی محکم و متقنی ارائه کنند. این امر، کار علمای مسؤول و دلسوز و واقعی در مبارزه با جریان ها را سخت تر می کند و بار سنگین تری را بر دوش آنها می گذارد.
https://avapress.com/vdcfmydyyw6d1ma.igiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما