تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۳ میزان ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۵۱
کد مطلب : 193133
آیا امریکا و افغانستان همچنان شرکای استراتژيک اند؟
در حالی که ترامپ در تبلیغات انتخاباتی‌اش در سال ۲۰۱۶ بر پایان دادن به ماجراجویی‌های نظامی امریکا تاکید داشت این بار نیز در یک تجمع انتخاباتی گفت که وقت بازگرداندن نیروها از افغانستان فرارسیده است.
 
او اخیرا گفت: قرار بود مدت کوتاهی در افغانستان باشیم؛ اما اکنون نزدیک به 19 سال است که در آنجا حضور داریم؛ وقت آن است که نیروهای مان به خانه‌های شان بازگردند.
 
ترامپ در حالی این اظهارات را مطرح کرد که دیگر نامزدان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز در تبلیغات انتخاباتی خود بر خروج نظامی از افغانستان تاکید دارند.
 
ترامپ در زمان تبلیغات انتخاباتی‌اش در سال 2016 نیز به خروج نیروها از افغانستان و پایان دادن به جنگ‌های طولانی امریکا وعده داده بود؛ اما در عمل شمار نظامیان امریکایی در افغانستان را افزایش داد و جنگ را تشدید کرد.
 
با اینهمه به نظر می رسد که او حداقل برای بهبود و تقویت وضعیت سیاسی اش در آستانه انتخابات حساس و سرنوشت ساز ۲۰۲۰ امریکا هم که شده مجبور است تدابیری برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان روی دست بگیرد و این بسیار مهم است که در شرایطی که کابل در چارچوب توافق های راهبردی و امنیتی با واشنگتن، همچنان به همکاری ها و حمایت های نظامی امریکا نیازمند است و برای ایستادن روی پای خود، راه دراز و دشواری در پیش دارد، ترامپ به عنوان رییس جمهوری امریکا بی اعتنا به همه تعهدات این کشور در قبال امنیت و ثبات افغانستان، سخن از بازگرداندان نظامیان کشورش به خانه می گوید. این نشان می دهد که امریکا هرگز متحدی استراتژيک برای افغانستان نیست و نمی تواند شریکی پایدار و قابل اعتماد و صادق باشد.
 
اقدام اخیر او در زمینه خروج نزدیک به یک هزار سرباز امریکایی از سوریه که زمینه ساز تجاوز نظامی ترکیه به آن کشور و سرکوب مرگبار نیروهای کرد تحت حمایت واشنگتن شد، یکبار دیگر ثابت می کند که دلخوش کردن به اتحاد استراتژيک با امریکا، ساده لوحی محض است و کشورهایی که بدون توجه به امکانات و ظرفیت های داخلی خود به منظور خودکفایی و خوداتکایی، سعی می کنند سقف بقای خود را بر ستون حمایت قدرت های خارجی بنا کنند، دچار اشتباهی مرگبار می شوند و دیر یا زود، تاوان سنگین این ساده لوحی را پس خواهند داد.
 
افغانستان طی نزدیک به ۱۹ سال گذشته، فرصت های فراوانی در اختیار داشت تا به یک میزان قابل قبول از اقتدار و خوداتکایی دست پیدا کند و نیروهای امنیتی کشور را به گونه ای توسعه دهد و تقویت کند که امروزه حتی اگر عنصری مانند ترامپ تصمیم به خروج نظامیانش از کشور گرفت، خدشه و خللی به امنیت ملی افغانستان وارد نشود و به سرعت، شرکای راهبردی دیگر در منطقه و جهان، جایگزین آن شوند.
 
اما فقدان یک تدبیر دوراندیشانه ملی، نبود رهبران دلسوز و متعهد به منافع ملی کشور و وابستگی چشم و گوش بسته و بی چون و چرا به منابع قدرت خارجی، این امکان را از کشور گرفت و اکنون وضعیت به اندازه ای آشفته و شکننده است که تصور می شود اگر نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان، دستور خروج دریافت کنند، همزمان با آن، روند سقوط در کابل نیز کلید خواهد خورد.
 
تجربه غم انگیز کردهای سوریه نشان می دهد که ابرقدرت ها هرگز فراتر از منافع شان، به عنوان شرکای پایدار و حامیان همیشگی در کنار کشورها و گروه های دیگر باقی نمی مانند. بنابراین، توهم اتحاد استراتژيک و شراکت راهبردی، در بسیاری از موارد، هزینه های جبران ناپذیری را به دنبال دارد.
 
بر این اساس، تا دیر نشده است، کابل باید اظهارات گاه به گاه ترامپ درباره خروج نیروهایش را جدی بگیرد و برای روزی آماده باشد که دیگر هیچ نظامی امریکایی زیر نام حمایت از دولت افغانستان و مبارزه با تروریزم در کشور حضور نداشته باشد. به بیان روشن تر، کابل باید از هم اکنون این نکته مهم را دریابد که امریکا و افغانستان، دیگر شرکای استراتژيک محسوب نمی شوند؛ بنابراین برای تدابیر و تمهیدات خردمندانه و عاقبت اندیشانه ای را برای شرایط پساامریکا روی دست بگیرد؛ تا اگر ترامپ به نظامیانش دستور خروج داد، تجربه کردهای سوریه در افغانستان، تکرار نشود.
https://avapress.com/vdchxxnzx23nwzd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما