تاریخ انتشار :دوشنبه ۹ جدی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۰
کد مطلب : 199182
پیرمردهای تمام نشدنی
 سخت بتوان مهاجم ۳۸ ساله‌ای را به خاطر آورد که از آمریکا برگردد و باشگاه‌های بزرگ اروپا به دنبالش باشند. درست است که زلاتان ابراهیموویچ بازیکنی خاص است اما او نماینده یک روند هم هست. لیونل مسی و مگان راپینو، برندگان توپ طلای امسال، به ترتیب ۳۲ و ۳۴ سال سن دارند. کریستیانو رونالدو هم دو ماه دیگر ۳۵ ساله می‌شود. آنها البته استثناهای عجیب و غریب نیستند. بازیکنان با سنین بالاتر حالا زمان بیشتری را به بازی در بالاترین سطح می‌گذرانند. به نظر می‌رسد که هرچند فوتبال سخت‌تر شده است و بازیکنان نسبت به یک دهه پیش بیشتر استارت می‌زنند و مناطق بیشتری را پوشش می‌دهند اما دوران ورزشی بازیکنان هم طولانی‌تر شده است. چه خبر است؟  

کارلوس لاگو پنیاس از دانشگاه ویگو در گزارشی که برای «قطب نوآوری بارسلونا» (مرکز پژوهش‌های بارسلونا) فراهم کرده، می‌نویسد: «ورزشکاران نخبه دارند پیرتر می‌شوند». او به مقاله‌ای علمی ارجاع داده که خودش با همکارانش در ویگو نوشته‌اند که در آن نشان داده، میانگین سن بازیکنان حاضر در لیگ قهرمانان از ۲۴.۹  سال در فصل ۱۹۹۲ به ۲۶.۵ سال در فصل گذشته افزایش یافته است. افزایش ۱.۶ ساله بیشتر از آن است که در نگاه اول به نظر می‌رسد، چرا که میانگین سنی تقریباً تمامی تیم‌های بزرگ، بین ۲۳ تا ۲۹ سال است.

در تنیس، سن میانگین ۱۰۰ ورزشکار برتر در یک دهه از ۲۶.۲ به ۲۷.۹ افزایش یافته که رکوردی برای خود به شمار می‌رود. سه تنیسور بزرگ امروز دنیا، رافائل نادال ۳۳ ساله، نواک جوکوویچ ۳۲ ساله و راجر فدرر ۳۸ ساله هستند. سرنا ویلیامز ۳۸ ساله هم بهترین تنیسور زن دنیا است. پژوهشگران دانشگاه ویگو به این اشاره کرده‌اند که مطالعات روی بازیکنان بیسبال و سه‌گانه هم همین را نشان می‌دهد: «سن اوج عملکرد ورزشکاران نخبه در دو دهه گذشته افزایش قابل توجهی داشته است».

دوران ورزشی بازیکنان طولانی‌تر شده ‌است، که بخشی از آن به این دلیل است که معیارهای ستاره بودن در ورزش عوض شده است. فوتبالیست‌های بزرگ پیش از این شبیه به ستاره‌های راک زندگی می‌کردند. آنها درآمد هنگفت نداشتند، انتظار می‌رفت که تا ۳۰ سالگی تمام شوند و به همین دلیل، سال‌ها را به خوش‌گذرانی می‌پرداختند. وسوسه ستاره شدن بسیار شدید بود و تقریباً هر کسی به این مرحله می‌رسید، جذب آن می‌شد. فرانس پوشکاش در دهه ۱۹۵۰ اضافه‌وزن داشت. جرج بست در دهه ۱۹۶۰ معتاد به الکل بود. یوهان کرویف، مطرح‌ترین بازیکن اوایل دهه ۱۹۷۰ هم سگرت را با سگرت روشن می‌کرد. در دهه ۱۹۸۰، دیه‌گو مارادونا چاق بود و با اعتیاد به کوکایین دست و پنجه نرم می‌کرد. رونالدینیو هم به‌حدی اهل رفتن به باشگاه‌های شبانه بود که بارسلونا او را در سال ۲۰۰۸ فروخت، چرا که به باور آنها، او می‌توانست تأثیری منفی روی مسی بگذارد.

در گذشته، خطاهای سنگینی هم روی بازیکنان انجام می‌شد. در سال ۱۹۶۶، پله لنگ‌لنگان از جام جهانی کنار رفت. در سال ۱۹۸۳، مچ پای مارادونا با تکل بسیار خشن آندونی گویکوچه‌آ، معروف به «قصاب بیلبائو» خرد شد. مارکو فان‌باستن در سال ۱۹۹۲ در ۲۸ سالگی مصدوم شد و بعد از آن دیگر چندان بازی نکرد. پزشکی ورزشی اغلب محدود می‌شد به یک فیزیوتراپ (که معمولاً بازیکنی بازنشسته بود) که اسفنج جادویی‌اش را روی محل مصدومیت می‌مالید. عمل‌های جراحی نسبتاً ابتدایی بودند و شکستن پا اغلب به معنای پایان دوران بازی بود.

چیزی که باعث شد دوران اوج ستاره‌ها ادامه پیدا کند، تا حد زیادی تلویزیون و بعدتر، پیشرفت علم بود. در دهه ۱۹۹۰ بود که دو شبکه تلویزیونی خصوصی در انگلیس (اسکای) و ایتالیا (مدیاست) راه‌اندازی شد. حالا که ستاره‌ها تبدیل به محتوای تلویزیونی شده بودند، باید از آنها مراقبت می‌شد تا بتوانند به سرگرم کردن مردم ادامه بدهند. حالا دیگر با خطاها به صورت جدی برخورد می‌شد و تکل از پشت ممنوع اعلام شد. مسی در اکثر دوران بازی‌اش، هر بار که برخوردی با بازیکنان حریف داشته، خطا گرفته است.

باشگاه‌های بزرگ هم قراردادهای جدیدی با ستارگان امضا کردند. آنها به این بازیکنان درآمدهای بالا می‌دادند، در ازای اینکه آنها حرفه‌ای زندگی کنند. زلاتان ابراهیموویچ که حالا خبر پیوستنش به میلان منتشر شده، یک بار گفت که اگر استعدادش را داشته باشید، موفقیت دیگر به انتخاب شما برمی‌گردد و باید تصمیم بگیرید که برای موفقیت اقدام کنید. ستاره‌ها به شکل فزاینده‌ای به سراغ این انتخاب می‌روند و کادرهای پزشکی باشگاه‌ها هم در مراقبت از آنها بهتر عمل می‌کنند.

تقریباً یک دهه پیش، رایان گیگز، خاویر زانتی و پائولو مالدینی تا ۴۰ سالگی بازی کردند. باشگاه پیشرو در سلامت بازیکنان میلان و آزمایشگاه معروفش بود. ژان پیر میرسمان در سال ۲۰۰۸ به من گفت: «اگر بتوانید مصدومیت بازیکن را پیش‌بینی کنید، نمی‌گذارید به بازی ادامه دهد». در این آزمایشگاه، میلیون‌ها داده از هر بازیکن در کامپیوترها ذخیره شده بود و بر اساس آن مصدومیت بازیکنان پیش‌بینی می‌شد. میرسمان گفت: «احتمال مصدومیت‌های بدون برخورد با حریف نسبت به پنج سال گذشته بیش از ۹۰ درصد کاهش یافته است. حداکثر سن ممکن برای اینکه فوتبالیستی در کلاس جهانی باشید هم به حدود ۴۰ سال افزایش یافته است. پیش‌تر، این عدد حداکثر ۳۴ سال بود.»

بازیکنان از آن هنگام سالم‌تر شده‌اند. برخی مانند جرمین دفو، کریس اسمالینگ و هکتور به‌یرین، گیاه‌خوار هستند. برای فوتبالیست‌ها تمرین‌های انفرادی مجزا در نظر گرفته شده و آنها دستگاه‌های GPSای به خود وصل می‌کنند که به شکل مداوم میزان تلاش آنها را ثبت می‌کند. آنها هر روز آزمایش بزاق می‌دهند تا شرایط فیزیکی‌شان سنجیده شود و پرسش‌نامه‌هایی درباره کیفیت خواب هر شب خود پر می‌کنند.

همه این‌ پیشرفت‌ها باعث شده که مسی و رونالدو بیش از بزرگان دیگر فوتبال دوام داشته باشند. بازیکن آرجنتاینی حالا شش توپ طلا دارد و رونالدو پنج توپ طلا. پیش از آنها، رکورد سه توپ طلا بود. تنها کسی که در یک دهه گذشته به جز این دو نفر توپ طلا گرفته لوکا مودریچ بوده که در سال ۲۰۱۸ و در ۳۳ سالگی به این جایزه رسیده است. در حال حاضر هیچ بازیکن زیر ۳۲ ساله‌ای وجود ندارد که توپ طلا گرفته باشد.

البته، فوتبالیست‌های امروز هم افول را تجربه می‌کنند. لاگو پنیاس به تحقیقی از بازیکنان بوندس‌لیگا ارجاع داده است: پس از ۳۰ سالگی، تعداد استارت زدن‌های آنها (یعنی دویدن با سرعت بیش از ۳.۶ متر در ثانیه برای دست کم یک ثانیه)، ۲۱ درصد کمتر از بازیکنان جوان‌تر بوده است. مسی در دوران جوانی‌اش در پس گرفتن توپ از حریف عالی بود اما حالا این وظیفه به دیگران سپرده شده است. کار آرتورو ویدال در بارسا این است که در عمل پای مسی باشد. حالا که یک بازیکن تنها کارش این است که حواسش به تیم رقیب در حین داشتن توپ باشد، بارسلونا دیگر نمی‌تواند بازی پرفشار سابق خود را تکرار کند.

یک مزیت دیگر اینکه بازیکنان تا سنین بالا به بازی ادامه دهند، این است که بازیکنانی که سن بالایی دارند و سالم هستند، ترکیبی عالی از ذهن پخته و پاهای جوان را به نمایش می‌گذارند. لاگو پنیاس می‌نویسد که تصمیم‌گیری و هوش بازی با افزایش سن بیشتر می‌شود: «درصد پاس‌های موفق در بازیکنان بالای ۳۰ سال ۳ تا ۵ درصد بیشتر از بازیکنان ۱۶ تا ۲۹ ساله است.»

دیوید سومپتر، ریاضی‌دان و نویسنده کتاب «ریاضیات ورزش»، «استدلال فضایی» خارق‌العاده مسی را تحلیل کرده است. این بازیکن آرجنتاینی اغلب در هر بازی تنها ۴ تا ۵ کیلومتر می‌دود اما هر قدم او مهم است. او هدفش این است که به یک نقطه مشخص برود: به فضای پشت نیم‌دایره محوطه جریمه، جایی که در میدان بیشترین ارزش را دارد. او اغلب قدم‌زنان به این منطقه می‌رود اما زمانی که می‌دود، هم‌تیمی‌هایش می‌دانند که اولین دویدن او برای فریب دادن رقیبان است. او سپس مکث می‌کند و برای بار دوم به این منطقه می‌رود. در آن هنگام است که هم‌تیمی‌اش به او پاس می‌دهد.

مسی همچنین ممکن است بدود و بعد ناگهان متوقف شود، آنقدر ناگهان که بازیکن مهارکننده‌اش یک یا دو قدم اضافه بردارد. مسی دقیقاً در جای اصلی متوقف می‌شود و توپ را در آنجا می‌گیرد. به این ترتیب برای بهترین بازیکن دنیا بسیار پیش می‌آید که توپ را در حالی دریافت کند که کسی مهارش نکرده است. زمان‌بندی او فوق‌العاده است و او در حالی توپ را می‌گیرد که مدافع مأمور مهارش پشت به او دارد. تصمیم‌گیری او باعث می‌شود که کاهش شتابش جبران شود.

بازیکنان تنیس هم با مرور زمان، استدلال فضایی و بازی‌خوانی بهتری پیدا می‌کنند. فدرر امسال به من گفت: «در ۲۰ سالگی به نقطه‌ای می‌رسید که می‌گویید، من به‌حدی محکم به توپ ضربه خواهم زد که زمین را سوراخ کند اما در ۳۷ سالگی می‌گویید، بهتر است اول توپ را به آنجا بفرستم، بعد که رقیب به آنجا رفت من خودم را به نزدیکی تور برسانم و با یک والی خوب کار را تمام کنم.»

عملکرد هر فردی در نهایت رو به افول خواهد گذاشت. یک بار مدیر یک باشگاه ورزشی به من گفت: «ورزشکاران مانند قطعات یخ هستند. همه آنها آب می‌شوند و باشگاه‌هایشان تلاش می‌کنند که پیش از آنکه از آنها قطرات آب باقی مانده باشد، آنها را بفروشند.» این فرآیند آب شدن سرانجام روی رونالدو تأثیر گذاشت و او در ۲۰ بازی در سری آ و لیگ قهرمانان در این فصل تنها ۱۲ گل (بدون احتساب ضربات پنالتی) زده است. این عدد در مقایسه با معیارهای فوق‌العاده او ناچیز است. البته یکی از دلایل این افت این است که سبک تهاجمی یوونتوس با مائوریتسیو ساری، چندان مبتنی بر ضدحملات محبوب او نیست.

بسیاری از بازیکنان مسن‌تر، از جمله راپینو، خودشان انتخاب می‌کنند که در چه دیدارهایی به میدان بروند. میلان یک دهه پیش به این نتیجه رسید که با تیم مسنی که دارد، بهترین کار این است که به فکر فتح لیگ قهرمانان باشد و سری آ را رها کند. مثلاً شاید به فیلیپو اینتزاگی (که گل آخرش را در آخرین دیدارش برای میلان در ۳۸ سالگی زد) گفته باشند: «تو ۱۰ روز بعد بازی خواهی کرد». او بعد ممکن است از مادرش خواسته باشد که از او مراقبت کند و در این مدت استراحت  تا انرژی‌اش را جمع کند تا در آن بازی بدرخشد و بعد دوباره استراحت کند.

دوران دیدیه دروگبا و میشاییل بالاک در اواخر حضورشان در چلسی شبیه به هم بود. بالاک دیگر نمی‌توانست در هر دیدار به میدان برود و هدف او این بود که در بازی‌های بزرگ به اوج برسد. دروگبا هم به همین ترتیب. او همیشه به عنوان نقش قهرمان که در فینال لیگ قهرمانان ۲۰۱۲ و در ۳۴ سالگی ایفا کرد شناخته خواهد شد اما او در آن نقطه از دوران بازی، دیگر نمی‌توانست هر هفته بدرخشد. این بازیکن ساحل عاجی سپس به MLS رفت و تلاش کرد با بازی نکردن روی چمن مصنوعی، سلامت خود را حفظ کند. تیری آنری هم همینطور بود.

یک مورد دیگر، لدلی کینگ، مدافع همیشه مصدوم تاتنهام بود. اگر او در یک جلسه تمرینی به صورت کامل حضور می‌یافت، زانویش آب می‌آورد و متورم می‌شد. او اغلب هفته را روی بایسکل ثابت یا در استخر می‌گذراند و بعد می‌رفت و در زمین می‌درخشید.

این مسأله حالا رواج بیشتری یافته است. در بسکتبال، تیم‌های NBA دارند به «مدیریت بار» می‌پردازند؛ حتی بازیکنان جوان‌تر هم در برخی بازی‌ها استراحت می‌کنند تا توانشان حفظ شود. شاید رونالدو و مسی در آینده درخشان‌تر هم ظاهر شوند. فراموش نکنیم که زمانی که مسی توپ طلای ششم را گرفت، گفت: «من حالا احساسی بهتر از هر زمان دیگری دارم، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر شخصی. پس امیدوارم که بتوانم بسیار بیشتر به بازی ادامه بدهم.» احتمالاً هم همینطور خواهد بود.

منبع: ESPN
https://avapress.com/vdch6wnzi23nwzd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما