تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۶ دلو ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۱۷
کد مطلب : 202785
۱۱ دور گفتگو و دیگر هیچ!
ذبیح‌الله مجاهد؛ سخنگوی طالبان در واکنش به اظهارات مایک پومپئو؛ وزیر خارجه امریکا گفته است که "روند مذاکرات را توییت ترامپ، خواست‌های متعدد امریکا و اختلافات مسؤولان در واشنگتن و کابل با مشکلات مواجه ساخت. آقای پومپئو برف بام خود را بر بام ما نیندازد."

پیشتر پومپئو گفته بود "توافق با طالبان نزدیک است... قبلا یک‌بار به توافق نزدیک‌تر شده بودیم. توافقنامه‌ای که هر دو جانب اجرا کنند؛ اما طالبان اراده یا ظرفیت یا هر دو را نداشتند تا کاهش خشونت را عملی کنند."

این اظهارات در حالی صورت می‌گیرد که زلمی خلیلزاد هم اخیرا گفت که به پیشرفت قابل ملاحظه ای در گفتگو با طالبان نرسیده است.

او گفت که منتظر پاسخ روشن طالبان درباره آتش‌بس یا کاهش پایدار خشونت‌ها است.

امریکا و طالبان بیش از یک سال است که برای دست‌یابی به یک توافق صلح در حال مذاکره هستند و تاکنون ۱۱ دور مذاکره میان دوطرف برگزار شده است.

با وجود آنکه دوطرف تلاش می کنند دیگری را مسبب شکست یا دست کم بروز بن بست در رسیدن به توافق صلح، معرفی کنند، کارشناسان می گویند که این شرایط، محصول فقدان اراده و اعتماد میان  هردو طرف برای دستیابی به یک توافق عادلانه و قابل اجرا است. آنها معتقد اند که نه امریکایی ها در ادعای خود در خصوص اینکه طالبان توان فراهم کردن مقدمات دستیابی به توافق را ندارند، به طور کامل صادق اند و نه طالبان می توانند با قدرت و اطمینان، ادعا کنند که آنها کاملا متحد و هماهنگ هستند و همانند واشنگتن و کابل، از پراکندگی رنج نمی برند.

تا آنجا که به امریکا مربوط می شود با توجه به تجربیات مشابه، برای طالبان، اعتماد کامل به وعده ها و اهداف واقعی واشنگتن در مذاکرات صلح، امکان پذیر نیست. طالبان به واقع نمی دانند که آیا آنچه روی کاغذ امضا می کنند، در مرحله اعمال و اجرا نیز به همان صورت خواهد ماند یا نه امریکا نقشه توطئه آمیز دیگری دارد.

طالبان در عین حال، خواهان پایان سلطه و اشغالگری امریکا در افغانستان هستند؛ خواسته ای که ظاهرا از سوی سران واشنگتن، قابل قبول نیست و در حال حاضر، امریکا تلاش می کند هم به جنگ پایان دهد و از هزینه های سرسام آور آن برای مالیات دهندگان امریکایی بکاهد و هم در افغانستان بماند و با استمرار حضور مدیریت شده و محدود نظامی و استخباراتی اش، نقشه ها و برنامه های سلطه جویانه خود در افغانستان و منطقه را دنبال کند.

دولت افغانستان و اختلاف دیدگاه عمیق و بنیادین آن با واشنگتن در زمینه صلح با طالبان و پیش زمینه های تحقق آن نیز به این بن بست دامن زده و موجب ایجاد مانع در مسیر دستیابی واشنگتن و طالبان به توافق شده است.

با این حال، یک بخش بزرگ مشکل به طالبان مربوط می شود. طالبان اخیرا نشان دادند که توان، اراده و قدرت لازم برای تصمیم گیری قاطع و روشن درباره آتش بس را ندارند. ممکن است در سطح رهبری سیاسی، بدنه نظامی و قدرت های حامی آنها، اختلافات عمیق و غیر قابل ترمیمی در این باره وجود داشته باشد.

در شرایطی که به لحاظ منطقی، پیش نیاز هرگونه صلحی استقرار آتش بس و پایان درگیری خصمانه است، طالبان قادر به تأمین این پیش نیاز نیستند و یا اراده کافی برای آن را ندارند.

آنها به کمک پاکستان، پیشنهاد مبهم و دوپهلوی «کاهش خشونت ها» آنهم در شهرهای بزرگ را ارائه کرده اند. این می تواند به معنای آن باشد که رهبری طالبان بر مناطق روستایی که از سوی هسته های کوچک محلی اداره می شوند، تسلط کافی و کامل ندارد و نمی تواند تصمیم خود درباره آتش بس را بر آنها بقبولاند و اعمال کند.

از نظر دولت دولت افغانستان اما «کاهش خشونت ها» قابل قبول نیست؛ زیرا اینکه طالبان روزانه به جای ۱۰ حمله ۵ حمله انجام دهند و به جای ۱۰ نفر ۵ نفر را بکشند، نمی تواند به معنای صلح باشد.

با این حساب، امریکا و طالبان پس از ۱۱ دور گفتگو در یکسال، اکنون عملا هیچ دستاوردی ندارند و همه هزینه ها و سرمایه گذاری هایی که روی این روند، انجام شده، تا اینجای کار، بیهوده بوده است.

این تجربه ثابت می کند که صلحی که در یکطرف آن یک قدرت خارجی به نام امریکا باشد و در سوی دیگر آن قدرت های خارجی حامی طالبان؛ ولی دولت و مردم افغانستان در آن هیچ سهم و نقشی نداشته باشند، به سرانجام نمی رسد، و این بی سرانجامی حتی اگر در نهایت، توافقی میان طرفین حاصل شود هم کماکان به مثابه خطری برای صلح وجود خواهد داشت.
https://avapress.com/vdcbw5b5srhbgzp.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما