تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۱ سنبله ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۳۰
کد مطلب : 258495

امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۶)

سیدعیسی حسینی مزاری/ادامه قسمت قبل...
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۶)
پنجمین دلیل تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ نبود بدیل بهتر از امارت
دلیل دیگری که باعث گردید مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان راه تعامل را با امارت اسلامی افغانستان درپیش بگیرد، نبود ساختار بدیل بهتر از آن است
چنانچه در قسمت قبل عنوان شد که برفرض، فرد یا افراد و جریان هایی علاقه و حتی عزم جزم به جنگ با امارت اسلامی داشته باشند، اما امکان وقوع جنگ در داخل و حمایت از آن در منطقه و جهان وجود ندارد، ولی در این قسمت می گویم؛ اصلا تمام زمینه ها و عوامل جنگ وجود دارد اما جنگ برای چه هدفی و جهت جایگزین کردن کدام ساختاری!
قطعا هر جنگی هدف براندازانه دارد و یک جریان و جبهه ای در برابر جبه یا حکومتی می جنگد تا موفق به براندازی شود، حالا فرض را براین بگیریم که با امارت اسلامی سر ستیز گرفته شد، برای کدام جایگزین و چه ساختار دیگری در نظر است مایه گذاشته شود تا به جای امارت اسلامی در افغانستان به قدرت برسد؟!
من معتقدم هیچ جایگزین مناسب و مفید دیگری برای امارت اسلامی وجود ندارد تا برای ساقط کردن آن و برپایی بدیل این ساختار تلاش و جان فشانی صورت بگیرد و صدها و هزاران انسان دیگر قربانی در نظر گرفته شوند.
جبهه مقاومت و عدم شایستگی بدیل بودن
شاید ادعا شود، چنانچه تاهنوز نیز شده است که جبهه مقاومت کذایی می تواند بدیل مناسبی برای امارت اسلامی باشد، اما من می گویم به هیچ وجه یک چنین چیزی امکان ندارد، چه اینکه مدعیان مقاومت دو مشکل دارند؛
مشکل اول ضعف مدیریت
اولین و مهمترین اشکال مدعیان مقاومت ضعف در مدیریت است.
مدعیان مقاومت در طول ۲۰ سال گذشته هرکدام مسئولیت های بالا و مناصب دهن پرکنی در جمهوریت کذایی داشتند، حکومتی که بیش از ۳۵۰ هزار نیروی نظامی، صدها تانک و وسایط زرهی، ده ها طیاره، میلیاردها دالر پول و ده ها و صدها امکانات دیگر مادی و معنوی در اختیار داشت و تقریبا اکثر کشورهای دنیا آن را به رسمیت می شناختند و ضمن اینکه کشورهای عضو ناتو هم حامی آن حکومت  بودند، اما با همه این ها نتوانستند  جغرافیای تحت مدیریت خودرا حفظ کنند و با طالبی مقابله مناسب نمایند که طی بیست سال گذشته تمام دار و ندار مادی آن نان و چای بود و یک کلاشینکوف با یک عراده موترسایکل، اما حالا که طالبان برکشور مسلط شده و دارای تمام امکانات مادی و معنوی و نیز نیروی انبوه انسانی هستند و مقاومت چیان به عنوان مهاجر در انگلستان و ترکیه و ایران و بخشی هم در تاجیکستان ولی با دست خالی روزگار می گذرانند و حتی کشورهای میزبان شان علاقه به هیچگونه تلاش و تحرک سیاسی آن ها ندارند چه رسد به نظامی، بپنداریم که به عنوان بدیل امارت اسلامی تاب و توان کار و مدیریت دارند؟!.
بنابراین مدعیان مقاومت ضعیف ترین عناصر در عرصه مدیریتی بودند و بسیار شرم و حتی خودکشی مفت و بی دستاورد دنیایی و آخرتی است که پس از تحمل زحمات طاقت فرسا و دادن جان های بی شمار، بار دیگر افسار کار و زندگی مردم افغانستان در اختیارشان قرار داده شود.
مشکل دوم؛ استحاله سران مدعی مقاومت
یکی از شرایط جنگ علیه امارت اسلامی، ایجاد هسته های مقاومت در داخل کشور است. چه اینکه  تنها با سر دادن شعار از خارج، کاری از پیش نخواهد رفت و اما در پیش گرفتن یک چنین روندی در افغانستان نیاز به حضور مدعیان رهبری مقاومت دارد. چرا که ممکن است هسته های کوچک و یا جبهات بزرگ با فرماندهی نیروهای میانی در گوشه و کنار مملکت سازمان داده شود ولی بدون حضور رهبران اصلی امکان تداوم کار نیست و به تدریج نیروها خسته شده، به سربازان امارت اسلامی تسلیم و یا با ضربات نظامی مواجه گردیده، نابود می شوند.
سران مقاومت نیز تاب و توان حضور در سنگرهای نظامی را تحت هیچ شرایطی آن هم در دراز مدت نخواهند داشت. چه اینکه طی ۲۰ سال گذشته از یکسو اشتباهات خودشان و از سوی دیگر کار متمرکز غربی ها به ویژه آمریکایی ها روی آنها باعث شده تا از معنویت و مجاهدت و سخت کوشی فاصله گرفته، به پول، موتر ضد زره، ساختمان های بلند منزل، باغ و باغچه و در نهایت رفاه و آسایش با تفریحات آنچنانی به کشورهای خارجی حداقل در امارات و ترکیه، بیندیشند و به این گمان خودرا معتقد بسازند که دیگر خبری از مبارزه و مشکلات ناشی از آن نخواهد بود و تا آخر کشور در اختیارشان و غرب هم حامی آنها خواهد بود. طبیعی است یک چنین عناصری نمی توانند آنهم با دست خالی، در کنار فرماندهان میانی و سربازان خود در صحنه جنگ تاب بیاورند.
بنابراین جنگ کردن علیه امارت اسلامی و تضعیف آن با هرشکل ممکن، زمینه برای رشد و تقویت سایر گروه های تروریستی مثل داعش و القاعده را فراهم خواهد کرد که ظرفیت و توان جایگزین شدن را از برخی جهات خواهند داشت.
پس برای اینکه ساختار در دسترس مدیران نالایق و ضعیف و یا گروه های تروریستی قرار نگیرد بایستی تمام نیروها از همه مناطق و پیروان همه مذاهب و تمام اقوام و تیره ها در کنار امارت اسلامی باقی مانده و باتعامل با آن در راستای افغانستان قوی و قدرتمند کار و تلاش کنند.
این شد که رهبری و کادرهای ارشد مدیریتی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان به این اذعان برسند که امارت اسلامی بدیل بهتر از خود ندارد و برای جلوگیری از تضعیف آن و افتادن ساختار اداری کشور به دست عناصر ناتوان امتحان شده و یا تروریستی، با امارت اسلامی در تعامل شود و زمینه های همکاری و هم آوایی را پدید آورد تا همه دست به دست هم داده، در راستای افغانستان قوی و سربلند به مجاهدت راستین الهی مصمم شویم.

سایر قسمت های این مقاله را نیز دنبال کنید:
 
امارت اسلامی‌ افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۱)
https://www.avapress.com/fa/note/257263
 
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۲)
دلیل اول؛ حضور در بین مردم و کار برای آنها، فلسفه مهم مبارزه
https://www.avapress.com/fa/note/257326
 
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۳)
دلیل دوم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ اشتراک در مواضع
https://www.avapress.com/fa/note/257604
 
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۴)
دلیل سوم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ نفی جنگ و تاکید بر صلح و ثبات از راه فعالیت های فرهنگی
https://www.avapress.com/fa/note/257749
 
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما، دلایل و پیامدها(۵)
دلیل چهارم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ عدم امکان وقوع جنگ در افغانستان و تداوم آن
https://www.avapress.com/fa/note/258111
 
امارت اسلامی و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(7)
سید عیسی حسینی مزاری/ قسمت پایانی
https://www.avapress.com/fa/note/258703/
 
تعامل با امارت اسلامی‌؛ دلایل، خواسته‌ها و بایسته‌ها
سید عیسی حسینی مزاری
نسخه کامل 7 قسمت
https://www.avapress.com/fa/article/259888/
 
https://avapress.com/vdcaoanum49nmy1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما