تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۱ میزان ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۳۲
کد مطلب : 259652
افغانستان و فرصت‌های به وجود آمده(۳)؛ برچیده شدن فرهنگ سکولار
یکی دیگر از مصیبت های ناشی از حضور غرب در افغانستان، تلاش برای تقابل با بنیان های فرهنگ اصیل اسلامی و تحمیل فرهنگ سکولاریستی بر مردم ما بود.
فرهنگ سکولار توسط سه ضلع در افغانستان شکل یافت و قوام گرفت و رو به گسترش و سیطره بود؛
۱- فرهنگ لیبرال دموکراسی آمریکایی
این فرهنگ مستقیم توسط نهادهای مربوط به آمریکا ترویج و تعمیق می گردید. یکی از ابزارهای تبلیغ این فرهنگ، فیلم های هالیودی و دیگر تولیدات دیداری و شنیداری آمریکایی بود که از راه های متعدد رسانه ای، به ویژه تلویزیون ها و دیگر بسترها و ابزارهای رسانه ای بر فضای افغانستان سایه گستر بود  و مخاطب افغانستانی را مورد هجمه سنگین قرار می دادند.
۲- فرهنگ ترکی
ترویج و تعمیق  فرهنگ ترکی حرکت دیگر استکبار بود که می بایست به وسیله آن، فرهنگ اسلامی تضعیف و فرهنگ سکولار بر مردم خداجوی افغانستان تحمیل می شد و این عملیه را می شد از یکسو از طریق اقدامات گسترده ی دست اندرکاران امر جهت توسعه و گسترش انتشار فیلم ها و سریالها و کلا محتواهای دیداری و شنیداری ترکی، احساس کرد و از سوی دیگر از راه علاقه رو به ازدیاد به ویژه جوانان به دیدن این محتواها درک نمود.
تولیدات ترکی از طریق تلویزیون های افغانستان  و یا از راه شبکه های ماهواره ای مثل جیم تی وی، فارسی وان و... پخش می شدند و همگی هم متوجه جدی مخاطب افغانستانی بود و به ویژه خانواده ها بیننده ی بسیار پرشوق فیلمها و سریالهای ترکی بودند و محتوای آنها نیز آنقدر مبتذل بود که گاهی یک پدر نمی توانست در کنار زن و فرزندان خود با وجدان راحت به دیدن این فیلمها بپردازد.
۳- فرهنگ شبه قاره به ویژه هند
اگرچه حضور فرهنگ هندی در افغانستان از سابقه بسیار طولانی برخوردار بود و شاید ده ها سال را در بر بگیرد اما در طول دوران جمهوریت از شتاب و توسعه و تاثیرگذاری بیشتری برخوردار گردید تا جایی که علاوه بر سینماهای سطح کشور، تمام رسانه های صوتی و تصویری، بستر انعکاس فرهنگ وارداتی شبه قاره بود، به گونه ای که در لایه های مختلف زندگی اجتماعی از نفوذ چشمگیری برخوردار گردید.
مقابله با فرهنگ ناب اسلام و رسوم و عنعنات بومی، به وسیله انتشار فرهنگ سکولار و تحمیل آن برمردم از طریق تلویزیون ها، شبکه های اجتماعی و مسیر پخش خانگی و دیگر کانال ها و بسترهای رسانه ای، ظاهر کار بسیار تاثیرگذار و جهت دهنده بود، اما در سطح اجتماع از رویکردهای دیگری نیز برای دستیابی به این هدف استفاده می شد، از جمله؛ تاسیس آموزشگاه های جدید و زیر پوشش گرفتن آموزش گاه ها و موسسات و مراکز آموزشی قدیم، ایجاد انترنت کلپ ها، ویدیوکلپ ها، چای خانه ها و قهوه خانه ها، مکان های ورزشی، اسنوکر کلپ ها و ده ها نام پوششی دیگر، به عنوان بستر تربیت و رشد نیروهای انسانی در راستای مقابله با فرهنگ اسلامی و توسعه و تعمیق فرهنگ سکولار مورد بهره برداری قرار می گرفت.
در این رویکر تنها شخصیتهای حقیقی و حقوقی فرهنگی رسانه ای وابسته به غرب دست اندرکار نبودند، بلکه حتی نیروهای نظامی حاضر در افغانستان نیز دستی به کارهای فکری فرهنگی و رسانه ای داشتند و در به تبلیغ، تعمیق و توسعه فرهنگ سکولار کار شبانه روزی می کردند.
به هرحال این خرده فرهنگ ها یعنی فرهنگ های آمریکایی، ترکی و هندی که همگی مبلغ فرهنگ سکولار غربی بودند؛ مردم افغانستان را در ابعاد مختلف زندگی تحت تاثیر خود قرار داده بودند؛ تاجایی که در کنشها و واکنشهای فردی و اجتماعی، تعاملات فکری فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تمام امور ریز و درشت زندگی انسانی، خصوصیات رفتاری، گفتاری و تعاملات سکولاریستی قابل مشاهده بود.
به هرحال اشغال افغانستان توسط آمریکا و هم پیمانهای آن در ناتو علاوه بر پیامدهای مادی و کشتار ده ها هزار انسان و تخریب زیر ساخت های مختلف کشور، آسیب های بسیار جدی فرهنگی بر مردم افغانستان وارد آمد که ممکن است تا ده ها سال دیگر جبران نگردد و مطمئنا اگر حضور غرب در افغانستان ده سال دیگر طول می کشید؛ به ویژه چیزی از شخصیت زن و دختر کشور به عنوان افراد مسلمان باقی نمی ماند، اما خدای متعال با یاری مردم مبارز و مجاهد افغانستان آن هم در جبهه جنگ مسلحانه توسط طالبان و در جبهه جنگ نرم به وسیله سایر شخصیت های حقیقی و حقوقی، به ویژه تشکلات انقلابی ی مثل مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان، آمریکا و سایر کشورهای متجاوز را مواجه به شکست کردند و زمینه اخراج مفتصحانه آن هارا فراهم نمودند و طبیعی است که با به دست آمدن این پیروزی و روی کار آمدن امارت اسلامی، بنیان های فرهنگی دینی رو به احیا و قوی شدن  گردید و بساط حضور  و گستره فرهنگ سکولار هم، از کشور برچیده شد و امروزه مردم افغانستان در یک فضای اسلامی نفس کشیده، زندگی می کنند.
البته جای شکی نیست که کشور، در عرصه های مختلف بی مشکل نیست و قلمروی که بیش از ۴۰ سال جنگ دیده و غالب آن را، زیر چکمه های دشمن خارجی اعم از شرقی و غربی سر کرده و میلیون ها شهید، معلول، آواره و خرابی های وسیع زیرساختی داشته باشد، قطعا با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم می کند و حتی ساختار مدیریتی امارت اسلامی نیز باتوجه به نوپا بودن آن از یکسو و بی سواد و یا کم سواد بودن برخی مدیران آن از دیگر سو و کمبود نیروی های متخصصِ متعهد در کادر اداری کشور، از سوم سو، به اضافه وجود ته مانده های حکومت قبل و حتی محدودی از نفوذی های مامور شده از سوی کشورهای متخاصم دنیا و منطقه، که نه تنها به تبلیغ، تحکیم و حمایت امارت اسلامی نمی پردازند، بلکه یکسره به دنبال ایجاد مشکل و نارضا سازی مردم و بدبین کردن توده های میلیونی نسبت به حکومت و فراهم کردن بسترهای شکل گیری حرکتهای تخریب گرانه علیه حاکمیت فعلی هستند، با مشکلات عدیده ای روبرو است، اما جای شکی نیست که شکست آمریکا و اعضای ناتو و اخراج آنها از افغانستان از یک طرف، برچیده شدن حضور وابستگان و مزدوران آمریکایی و غربی از کشور، از طرف دیگر و جمع شدن بساط فرهنگ سکولار از سطح سرزمین قلب آسیا و مردم آن از طرف سوم، فرصت مناسبی برای افغانستان و مردم آن فراهم کرده است تا نخبگان در کنار مردم و هردو در کنار حکومت، طی یک تعامل جدی و سازنده، برای ساختن دیگرباره کشور به ویژه در عرصه تقویت، گسترش و تعمیق بنیان های فرهنگ اسلامی و ارتقاء و رشد رسوم و عنعنات ملی، اقدامات عاجل و فراگیر روی دست بگیرند، آن هم با محوریت اسلام اصیل، توجه و تاکید بر استفاده از داشته های داخلی اعم از مادی و معنوی، انسانی و جغرافیایی و تعامل با کشورهای دوست منطقه و دنیا و نه گفتن به قدرتهای استعماری مداخله گر و بلکه ایستادن در برابر خواستهای نامشروع آنها. اینگونه خواهد بود که حکومت قوی، مردم منسجم و مرفه و کشور آباد، آزاد و مستقل خواهیم داشت.
ادامه دارد...

قسمت‌های قبلی:
افغانستان و فرصت های به وجود آمده(۲)؛ برچیده شدن حضور مزدوران آمریکایی
افغانستان و فرصت های به وجود آمده(۱)؛ اخراج آمریکا از افغانستان و رهاسازی کشور از اشغال
 
https://avapress.com/vdcgny9xxak9n34.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما