یارمحمد رحمتی/ قبلاً از همه این را باید بدانیم که امتحان بشر و خداوند متعال با هم فرق دارد. بشر اگر کسی را امتحان میکند دلیلش این است که مجهولات برایش روشن شود اما، بر خداوند چیزی پنهان نیست که بخواهد به وسیله امتحان آن را کشف کند. در این رابطه قرآن کریم میفرماید:
إِلاّٰ مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ اَلْجَهْرَ وَ مٰا يَخْفىٰ﴿الأعلى، 7﴾. جز آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و آنچه را پنهان است، میداند.
آزمونهای الهی برخلاف آزمونهای بشری، جنبه پرورشی و تکاملی دارد تا ناخالصیها زیر فشار مشکلات بسوزد و تبدیل به خالصیها شود و انسانها مقاومتر و آگاهتر شوند. آزمونهای الهی وسیله تکامل و پرورش روح و جسم انسان است. خیلیها در زمان آسایش و آرامش مؤمن و متدین و مجاهدند اما زمانی که مورد آزمون الهی قرار بگیرد، به تعبیر مولا اباعبدلله الحسین(علیهالسلام)« قَل الدیانُون؛ دیندارها کم میشود»
ما آیات فروانی از قرآن کریم داریم که بیان حال یک عده انسانهای مسلمان را میکند که در حالت عادی ادعای پیروی از دستورات خداوند و پیامبر گرامی اسلام را داشتند اما وقتی صحنههای حساس و خطرناک پیش آمد اینها برای فرار از انجام مسؤلیتها و وظایف دینی «فرار» را بر «قرار» ترجیح دادند و عملا حاضر در صحنه نشدند. در این باب نمونهای از آیات الهی ذیلاً ذکر میشود: وَ إِذْ قٰالَتْ طٰائِفَةٌ مِنْهُمْ يٰا أَهْلَ يَثْرِبَ لاٰ مُقٰامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ اَلنَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنٰا عَوْرَةٌ وَ مٰا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاّٰ فِرٰاراً ﴿الأحزاب، 13﴾
و آنگاه که گروهی از آنان گفتند: ای اهل مدینه! [میدان نبرد] جای درنگ و ماندن شما نیست، پس برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه [برگشتن] میخواستند و میگفتند: خانههای ما بدون حفاظ است. در صورتی که بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند!
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ اِئْذَنْ لِي وَ لاٰ تَفْتِنِّي أَلاٰ فِي اَلْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكٰافِرِينَ ﴿التوبة، 49﴾
[ ] و از منافقان کسانی هستند که میگویند: ما را اجازه ترک نبرد ده و به فتنه و گناه دچار مکن. آگاه باش که [آنان با این درخواست ناهنجارشان] به فتنه و گناه افتادهاند؛ و یقیناً دوزخ بر کافران احاطه دارد. فَرِحَ اَلْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاٰفَ رَسُولِ اَللّٰهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجٰاهِدُوا بِأَمْوٰالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ وَ قٰالُوا لاٰ تَنْفِرُوا فِي اَلْحَرِّ قُلْ نٰارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كٰانُوا يَفْقَهُونَ ﴿التوبة، 81﴾
بر جای ماندگان [از جنگ تبوک] از خانه نشستن خود به سبب مخالفت با پیامبر خدا خوشحال شدند و خوش نداشتند که با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کنند، و [به مؤمنان] گفتند: در این گرما [برای جهاد] بیرون نروید. بگو: آتش دوزخ در حرارت و گرمی، بسیار سختتر است، اگر میفهمیدید.
سَيَقُولُ لَكَ اَلْمُخَلَّفُونَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ شَغَلَتْنٰا أَمْوٰالُنٰا وَ أَهْلُونٰا فَاسْتَغْفِرْ لَنٰا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مٰا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اَللّٰهِ شَيْئاً إِنْ أَرٰادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرٰادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كٰانَ اَللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ خَبِيراً ﴿الفتح، 11﴾. کسانی از بادیه نشینان که از جنگ [با دشمن] تخلف کردند به زودی [از روی بهانه جویی] به تو میگویند: اموال و خانوادهمان ما را به خود مشغول کردند [به این سبب نتوانستیم به جنگ آییم]؛ پس برای ما آمرزش بخواه. با زبانهایشان چیزی میگویند که در دلهایشان نیست. بگو: اگر خدا زیانی یا سودی را برای شما بخواهد چه کسی میتواند در برابر خدا از شما دفاع کند؟ بلکه خدا همواره به آنچه انجام میدهید، آگاه است.
مولا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) هم از اینگونه افراد شکایت میکند و میفرماید: فَيَا عَجَباً عَجَباً، وَ اللَّهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ، فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً حِينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمَى يُغَارُ عَلَيْكُمْ وَ لَا تُغِيرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ يُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ؛ فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي أَيَّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّةُ الْقَيْظِ أَمْهِلْنَا يُسَبَّخْ عَنَّا الْحَرُّ وَ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي الشِّتَاءِ قُلْتُمْ هَذِهِ صَبَارَّةُ الْقُرِّ أَمْهِلْنَا يَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ؛ كُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ، فَإِذَا كُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ مِنَ السَّيْفِ أَفَرُّ)نهجالبلاغه، خطبه 27)
ترجمه: اى شگفتا، به خدا سوگند، كه همدست بودن اين قوم با يكديگر با آنكه بر باطلاند -و جدايى شما از يكديگر- با آنكه بر حقيد- دل را مىميراند و اندوه را بر آدمى چيره مىسازد.
وقتى مىنگرم كه شما را آماج تاخت و تاز خود قرار مىدهند و از جاى نمىجنبيد، بر شما مىتازند و شما براى پيكار دست فرا نمىكنيد، مىگويم، كه اى قباحت و ذلت نصيبتان باد خدا را معصيت مىكنند و شما بدان خشنوديد.
چون در گرماى تابستان به كارزارتان فراخوانم، مىگوييد كه در اين گرماى سخت چه جاى نبرد است، مهلتمان ده تا گرما فروكش كند و، چون در سرماى زمستان به كارزارتان فراخوانم، مىگوييد كه در اين سورت سرما، چه جاى نبرد است مهلتمان ده تا سورت سرما بشكند. اين همه كه از سرما و گرما مىگريزيد، به خدا قسم از شمشير گريزانتريد.
خیلیها ابتدا خوب شروع کردند اما خوب به پایان نرساندند. خوب آغاز کردن هنر نیست اما خوب به پایان رساندن هنر است. قرآن کریم میفرماید: ...فَلاٰ تَمُوتُنَّ إِلاّٰ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴿البقرة، 132...پس شما باید جز در حالی که مسلمان باشید، نمیرید. معنای این آیه این است که مسلمان شدن هنر نیست اما مسلمان ماندن و مسلمان مردن هنر است، خیلیها مسلمان بودند اما مسلمان نمُردند اینجاست که مولا امیرالمومنین علی(علیهالسلام) میفرماید: ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ وَ الْقَاصِمَةِ الزَّحُوفِ، فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ، وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ (نهجالبلاغه، خطبه151)
آن گاه فتنه ديگر آشكار شود، لرزاننده و كوبنده و شتابنده. دلهايى كه آرامش يافتهاند، در كشاكش ترديد افتند و مردانى كه به راه سلامت گام نهادهاند، دچار گمراهى گردند.
[ ] این قلبها که روزی راست بود با خدایش با پیامبرش با امامش امروز بواسطه حب جاه و مقام پول شهرت خود بزرگبینی و سایر زرق و برق دنیایی واژگونه و منقلب شده و ارزشها در دیدهگانش تغییر کرده است.
وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ؛ گمراه شدند مردانی که روزی سالم بودند اما زخرف دنیا آنها را از وادی سلامت بیرون کرد، جنگهای خانمان سوزی را راهاندازی کردند برای گرفتن حکومت و مقام که امامشان شکایت میکند«یا رسول لله !فقلت یا رسولاللَّه ماذا لقیت من امتک من الأود و اللدد»؛ یعنی یا رسولاللَّه! از امّت تو، من چه کشیدم؛ از اعوجاجها و از دشمنیهایشان، خدایا بر اینها کسانی را مسلط کن که شایسته انها باشد. هیچ ملتی در جهان قادر به پیشرفت و ترقی در جنبههای مختلف نشد مگر اینکه تحت فشارهایی قرار گرفته بودند. تمدنهای درخشانی که در جهان بوجود آمد به خاطر آن بود که ملتی مورد هجوم شدید دشمن خارجی قرار گرفت که تمام استعداد و توان و قدرت خود را به کار گرفت و آنچه در درون داشت بیرون ریخت به جلو پرتاب شد.
فرماندهانی که در کوره داغ جنگهای بزرگ قرار میگیرند کاملا نیرومند و آبدیدهاند.
سیاستمدارانی که بحرانهای مختلف را از سر گذراندهاند، سیاستمدارنی ورزیده و قوی میباشد. افراد انقلابی در زندانها و زیر شکنجهها آبدیدهتر میشود.
إِذْ جٰاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زٰاغَتِ اَلْأَبْصٰارُ وَ بَلَغَتِ اَلْقُلُوبُ اَلْحَنٰاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللّٰهِ اَلظُّنُونَا ﴿الأحزاب، 10﴾: زمانی که از بالا و از پایین [لشکرگاه]تان به سویتان آمدند، و آن گاه که دیدهها [از شدت ترس] خیره شد و جانها به گلو رسید، و به خدا آن گمانهای[ناروا] را [که خود میدانید] میبردید.
این آیه اشاره به ماجرای عجیب جنگ احزاب میکند که یکی از بزرگترین میدانهای آزمایش الهی برای مسلمانان صدر اسلام بود و در آن روز که لشکر بیشمار احزاب از هر سمت بالای مسلمانان هجوم آورده بودند.
در نتیجه این که امتحانات الهی برای رشد و بالندگی انسان است و انسانهای مؤمن و قوی، از مشکلات و ابتلائات پلکانی برای صعود میسازند نه پرتگاهی برای سقوط.