تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۱ حمل ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۲۵
کد مطلب : 312253
تشدید تنش‌ها میان ایالات متحده و ایران و پیامدهای احتمالی برای افغانستان
سید حامد امینی/ تنش‌های سیاسی و نظامی میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در یکی دو هفته اخیر به اوج جدیدی رسیده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، با بازگشت به قدرت، سیاست فشار حداکثری علیه ایران را احیا کرده و در آخرین اظهاراتش هشدار داده است که در صورت عدم پذیرش شروط جدید مذاکرات از سوی ایران، و به نتیجه نرسیدن این مذاکرات، گزینه حمله نظامی روی میز قرار دارد. ترامپ حتی اعلام کرده است که در این حمله، رژیم صهیونیستی، دشمن خونخوار فلسطین، ایران و همه کشورهای اسلامی نقش «رهبری» را ایفا خواهد کرد. در همین راستا، ایالات متحده بمب‌افکن‌های استراتژیک B-2 را در پایگاه نظامی دیه‌گو گارسیا مستقر کرده که به گفته وزیر دفاع آن، پیام مستقیمی برای تهران تلقی می‌شود.
در چنین شرایطی، احتمال درگیری نظامی، نه‌تنها ایران بلکه کل منطقه غرب آسیا، به‌ویژه افغانستان را که با ایران مرز مشترک و وابستگی‌های اقتصادی و انسانی فراوان دارد، تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این بحران و تأثیرات آن بر افغانستان پرداخته می‌شود.
 
 نقش و مداخلات آمریکا در امور داخلی ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی
آمریکا از دهه‌ها پیش در امور داخلی ایران دخالت داشته است. از کودتای ۲۸ اسد/ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر مصدق که با حمایت مستقیم سازمان سیا انجام شد، تا حمایت از رژیم پهلوی و سرکوب مخالفان، نقش آمریکا همواره در راستای تحمیل نفوذ خود در ایران بوده است. پس از انقلاب اسلامی 1357، آمریکا بارها با تحریم‌های اقتصادی، حملات سایبری، ترور دانشمندان هسته‌ای، و حمایت از گروه‌های معارض، در امور ایران مداخله کرده است.
 
تحلیل وضعیت کنونی و تقبیح سیاست‌های استکباری آمریکا در کشورهای اسلامی
سیاست‌های خارجی ایالات متحده در جهان اسلام، عموماً با واکنش‌های منفی مواجه شده است. حضور نظامی، تحریم‌های یکجانبه، حمایت از رژیم‌های سرکوبگر و رژیم صهیونیستی، و حملات مستقیم به کشورهای اسلامی، چهره‌ای سلطه‌گر از آمریکا ترسیم کرده است. سیاست‌های ترامپ علیه ایران، یمن، فلسطین، و حتی افغانستان، نمونه‌هایی آشکار از عملکرد غیرمتعادل واشنگتن در منطقه است.
 
روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی و فشار هماهنگ علیه ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روابط ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به‌طور فزاینده‌ای به‌عنوان ائتلافی استراتژیک برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران تقویت شد. آمریکا به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ایران را تشدید کرد و تحریم‌های گسترده‌ای را علیه این کشور اعمال کرد. رژیم صهیونیستی نیز به‌عنوان بازوی اطلاعاتی و نظامی آمریکا در منطقه، به‌ویژه در زمینه حملات سایبری، ترور دانشمندان هسته‌ای و حمایت از گروه‌های تروریستی ضدایرانی، فعال بود.
این همکاری‌ها به‌وضوح در پروژه‌های امنیتی منطقه‌ای علیه ایران، از جمله برنامه‌های هسته‌ای، نظامی و اطلاعاتی، به‌چشم می‌خورد. علاوه بر این، حملات مکرر رژیم صهیونیستی به غزه، لبنان و سوریه، با هدف تضعیف محور مقاومت و محدود کردن حمایت ایران در این مناطق، بخشی از راهبرد هماهنگ این دو کشور است.
پس از عملیات طوفان الاقصی در دو سال گذشته، که در آن گروه‌های فلسطینی به رهبری حماس توانستند ضربه‌ای به رژیم صهیونیستی وارد کنند، وضعیت منطقه پیچیده‌تر شد. در این میان، آمریکا به‌طور آشکار از اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی حمایت کرده و این همکاری‌ها، به‌ویژه در زمینه حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی از رژیم صهیونیستی، این کشور را به شریک جرم و حتی عامل اصلی جنایات کنونی در غزه، لبنان، یمن سوریه و همچنین جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده است.
این فشارها، اگرچه در کوتاه‌مدت ممکن است برخی از اهداف غرب را تحقق بخشد، اما می‌تواند پیامدهای منفی گسترده‌ای برای ثبات منطقه، به‌ویژه در افغانستان داشته باشد. برهم خوردن امنیت ایران، به‌ویژه در صورت تشدید جنگ و درگیری‌ها، موجب بی‌ثباتی بیشتر در منطقه، افزایش موج مهاجرت‌ها و گسترش فعالیت‌های گروه‌های تروریستی خواهد شد که آسیب‌های جدی به امنیت و اقتصاد منطقه از جمله افغانستان وارد می‌آورد.
 
تأثیرات حضور مداخله‌گرایانه و جنگ‌افروزانه آمریکا در منطقه بر افغانستان
افغانستان طی ۲۰ سال اشغال توسط آمریکا، صحنه‌ای از تلفات گسترده، رشد تروریسم، تخریب زیرساخت‌ها، و تضعیف استقلال سیاسی بود. حضور نظامی آمریکا، نه‌تنها صلح را به ارمغان نیاورد بلکه باعث گسترش خشونت، فساد، و مهاجرت گسترده شهروندان شد. هم‌اکنون نیز، تنش میان ایران و آمریکا می‌تواند افغانستان را دوباره درگیر بی‌ثباتی منطقه‌ای کند، به‌ویژه در صورت استفاده آمریکا از خاک افغانستان یا درگیر شدن نیروهای محلی با موج مهاجرین یا تندروان.
 
 تأثیرات منفی حضور آمریکا در دیگر کشورها (نظیر عراق و لیبی)
نمونه‌های عراق و لیبی نشان می‌دهند که مداخله نظامی آمریکا، گرچه ممکن است با شعار "دموکراسی‌سازی" انجام شود، اما در عمل موجب فروپاشی نظم، رشد گروه‌های افراطی، نابودی زیرساخت‌های اقتصادی و افزایش ناامنی شده است. وضعیت کنونی در این دو کشور، گویای ناکامی استراتژی‌های نظامی و مداخلات یکجانبه آمریکا در منطقه است. این تجربه‌ها، زنگ خطری برای کشورهای همسایه ایران از جمله افغانستان نیز هست.
 
اهمیت امنیت ایران در توسعه و رشد اقتصادی منطقه، به‌ویژه افغانستان
ایران همسایه‌ای استراتژیک برای افغانستان است. این کشور مسیر کلیدی ترانزیت کالا، انرژی و نیروی کار افغانستان به‌شمار می‌رود. در سال 1403، حجم تجارت ایران و افغانستان به بیش از ۳.۳ میلیارد دالر رسید که نسبت به سال قبل رشد قابل‌توجهی داشت. از سوی دیگر، افغانستان نیز صادرات خود به ایران را بیش از دو برابر افزایش داده است.
برهم خوردن امنیت در ایران، باعث مسدود شدن مسیرهای تجاری، افزایش هزینه واردات، و فشار بر مردم و اقتصاد افغانستان خواهد شد. همچنین موج جدیدی از مهاجرت، بحران امنیتی در مرزها، و شکل‌گیری فضای بی‌ثباتی اجتماعی از دیگر پیامدهای احتمالی است.
 
نتیجه‌گیری
احتمال وقوع جنگ بین آمریکا و ایران در سال 2025، تهدیدی جدی برای ثبات منطقه‌ای است. افغانستان به دلیل همجواری جغرافیایی، پیوندهای اقتصادی، و تجربه تاریخی آسیب‌پذیری بالا، در برابر این تنش بیش از دیگران در معرض خطر است.
تجربیات عراق، لیبی و خود افغانستان تحت اشغال آمریکا، نشان می‌دهد که جنگ تنها بی‌ثباتی، فقر و فروپاشی اجتماعی به‌دنبال دارد. در این میان، امنیت و ثبات ایران نه‌تنها برای مردم آن کشور، بلکه برای کل منطقه به‌ویژه افغانستان، حیاتی و ضروری است. لذا حفظ صلح، دوری از تشدید تنش‌ها، و حمایت از راه‌حل‌های دیپلماتیک باید در اولویت سیاست‌گذاران منطقه‌ای قرار گیرد.
https://avapress.com/vdcdkx0ssyt0fx6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما