امروز، نهفقط ایالات متحده، بلکه بسیاری از قدرتهای بزرگ جهان، رسانهها، اقتصادها، فناوریهای راهبردی، و حتی مفاهیم حقوق بشر و دموکراسی، تحت سیطرهی صهیونیسم جهانی قرار گرفتهاند. از واشنگتن تا لندن، از تلآویو تا ابوظبی، همه در خدمت پروژهای هستند که به دنبال سلطه مطلق صهیونیسم بر جهان است؛ پروژهای که از هولوکاست مظلومیت میسازد، از بمب اتم امنیت، و از ترور حقیقت، راهبرد.
۱. کندی و خط قرمز صهیونیسم: پروژه اتمی اسرائیل
جان اف. کندی، در زمانی که اسرائیل بهصورت پنهانی در حال تکمیل تأسیسات هستهای خود در دیمونا بود، قاطعانه خواهان شفافسازی و بازرسی بینالمللی از این پروژه شد. او:
ـ تهدید کرد که کمکهای آمریکا را در صورت عدم همکاری اسرائیل، متوقف میکند.
ـ هشدار داد که اشاعه سلاحهای اتمی در خاورمیانه، صلح جهانی را تهدید میکند.
ـ نگران آن بود که اسرائیلِ هستهای، به رژیمی یاغی و تهدیدی فراگیر بدل شود.
اما همین جسارت، جان او را گرفت، زیرا صهیونیسم از هرکس که سد راهش باشد، عبور میکند.
۲. پس از کندی؛ استقرار کامل سلطه صهیونیسم بر ایالات متحده
با ترور کندی، قدرت به دست لیندون جانسون افتاد؛ فردی که هیچگاه در برابر صهیونیسم نه نگفت. پس از آن:
ـ اسرائیل بهراحتی به بمب اتم دست یافت.
ـ کمکهای میلیاردی سالانه از آمریکا به رژیم صهیونیستی سرازیر شد.
ـ لابیهای صهیونیستی مانند AIPAC به قدرتهای پنهان سیاست داخلی و خارجی آمریکا تبدیل شدند.
از آن پس، هر رئیسجمهوری که خلاف این روند گام برداشت، با سرنوشتی تلخ مواجه شد. رابرت کندی ترور شد. جیمی کارتر به حاشیه رانده شد. و رؤیای استقلال آمریکا، به رؤیایی محال تبدیل شد.
۳. صهیونیسم و دشمنی با راهحل دو کشوری
کندی، همانند دیگر رهبران صلحطلب، به قطعنامههای سازمان ملل درباره فلسطین احترام میگذاشت و خواهان تشکیل دو کشور مستقل برای یهودیان و فلسطینیان بود. اما این پیشنهاد، با رؤیای «اسرائیل بزرگ» در تضاد کامل بود.
هر کسی که از راهحل دو کشوری سخن گفت، با گلوله یا سم خاموش شد:
ـ اسحاق رابین به جرم صلح، در تلآویو ترور شد.
ـ یاسر عرفات به جرم مقاومت، به طرز مشکوکی مسموم شد.
ـ و صدای رابرت کندی، پیش از آنکه به کاخ سفید برسد، خاموش شد.
۴. تغییر ماهیت جهانی در سایه صهیونیسم مدرن
امروز صهیونیسم تنها در قالب «اسرائیل عبری» ظاهر نمیشود، بلکه مثلث جدیدی شکل گرفته است:
ـ صهیونیسم عبری: اسرائیل بهعنوان مرکز فرماندهی سیاسی و نظامی
ـ صهیونیسم عربی: حکومتهایی در خلیج فارس که با اسرائیل پیمان میبندند و مقاومت را خیانت مینامند
ـ صهیونیسم غربی: نخبگان رسانهای، اقتصادی و دانشگاهی در اروپا و آمریکا که حقیقت را تحریف میکنند و در خدمت پروژه جهانی اسرائیل هستند
این ساختار، جهان را به پرتگاه کشانده است؛ از جنگ اوکراین تا جنایات بیپایان در غزه، ردپای همین لابی دیده میشود.
۵. غزه؛ جایی که طلسم صهیونیسم شکست
در میان این تاریکی، نقطهای روشن وجود دارد: مقاومت در غزه.
دو سال پایداری در برابر تمام تجهیزات مدرن غربی، جنایات بیسابقه، بمباران بیمارستانها، نسلکشی آشکار، همه نشان داد که:
ـ صهیونیسم همهچیز دارد، جز مشروعیت
ـ مقاومت، چیزی ندارد، جز حق
ـ جهان دارد بیدار میشود
امروز فقط حماس نیست که در خط مقدم جبهه الاقصی است، بلکه یمن و ملتهای آگاه جهان نیز به این مبارزه پیوستهاند. در حالی که کشورهای عربی با وقاحت از خلع سلاح مقاومت (حماس و حزبالله) سخن میگویند، ملتها در خیابانها فریاد «آزادی فلسطین» سر میدهند.
جمعبندی: صهیونیسم؛ تهدید تمدن، دشمن حقیقت
صهیونیسم امروز، نه یک دین است، نه یک نژاد، بلکه یک پروژه قدرت است؛ پروژهای که حقیقت را ترور میکند، تاریخ را تحریف میکند، و ملتها را به زنجیر میکشد.
اما جهان در آستانهی تغییر است. گنبدیهای جدید در غرب متولد میشوند، جریان بیداری اسلامی ریشه دوانده، و مشروعیت اسرائیل، هر روز بیشتر از دیروز فرو میریزد.
بزودی، سردمداران همسو با صهیونیسم، چه در جهان اسلام و چه در غرب، در تاریخ دفن خواهند شد.
«أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ؟»