تاریخ انتشار :جمعه ۲۹ جدی ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۴۹
کد مطلب : 56686
آیا خلیل زاد، شامهره ایالات متحده در انتخابات آینده است؟
همزمان با نزدیک شدن انتخابات آینده افغانستان و کثرت دید و بازدیدهای مقامات داخلی و خارجی دراین رابطه، افکارعمومی داخلی، منطقه و حتی محافل بین الملل، شاهد اظهار نظرهای رسمی و غیر رسمی، در موضوعات سیاسی ظاهراً نا متجانس اما مرتبط نظیر تاسیس دفتر طالبان در قطر، پایگاه دائمی و مصئونیت قضایی نیروهای امریکایی، می باشند. 

یکی از این مباحث کاندیداتوری زلمی خلیل زاد است که در اواسط ماه جاری و دیدار یک هفته ای با مقامات ارشد حکومتی و غیر حکومتی افغانستان است. اگرچه او در گذشته به عنوان نماینده ویژه و سفیر امریکا در کشور فعالیت داشته و نقش تعیین کننده‌ای هم در حذف و ابرام برخی از مواد قانون اساسی ایفا کرده، اما در انتخابات جنجالی گذشته با اعلام ایده ایجاد تشکل سیاسی به‌ نام "جنبش موفقیت برای افغانستان" فعالیت های پنهان درون افغانی خود را علنی ساخت و این گمانه را ایجاد کرد که می‌ خواهد درآینده وارد کارو زار انتخاباتی شود.
به هر روی، چندی پیش "یکی از سایت های پشتوزبان"، از یک نماینده پارلمان افغانستان نقل قول کرده که خلیل زاد خود را در انتخابات آینده ریاست جمهوری افغانستان (حمل ۹۳) کاندید می کند و نشست هایی هم با برخی از چهره های شمال و جنوب داشته است. 

فارغ از این که این موضوع شبیه به طنز، واقعیت داشته باشد یانه؛ پرسش های جدیی را در اذهان عمومی مطرح می سازد و آن این که واقعاً وضعیت سیاسی کشور تا این حد شبیه شهر بی دروازه است که یک چهره امریکایی مثل خلیل زاد هم می‌تواند، برای تصاحب قدرت سیاسی در کشور، عرض اندام کند و کاندیداتوری خویش را برای بالاترین پست سیاسی کشور اعلام نماید؟ 

پرسش دیگر این است که سفر ایشان بدون هماهنگی با مقامات ارشد ایالات متحده نیست، آیا در شرایط کنونی، ایالات متحده به دنبال وارد سازی این شاه مهره در رقابت های فشرده سیاسی موجود است و می خواهد با نمایش دیگر، قدرت سیاسی افغانستان را امریکاییزه کند؟ 

حال از یک سو ماده ۶۲ قانون اساسی صراحت دارد، شخصی که به رياست جمهوری کانديدا می شود،« تبعه افغانستان، مسلمان ومتولد از والدين افغان بوده و تابعيت کشور ديگری را نداشته باشد» و از سوی دیگر خلیل زاد ۶۱ ساله، افغانی الاصل امریکایی است که از جوانی تربیت و تابعیت امریکا را گرفته و به تدریج از پله‌های دهلیز قدرت امریکا بالا رفته و به قلب دستگاه حاکمه آن کشور باریافته ‌است. او در ۱۹۸۰ و اوایل سال های ۱۹۹۰ به مشاورت وزارت خارجه و پنتاگون رسیده و در ۱۹۹۰ یعنی دوران حکومت بیل کلینتون، درست سه سال قبل از سقوط حکومت کمونیستی در افغانستان، طرحی را با نام "کتاب سفید در باره افغانستان" نوشت و خواستار دخالت مجدد امریکا برای تغییر وضع در افغانستان گردید. او یکی از طراحان تغییر منظر سیاسی خلیج فارس و آسیای میانه و از حزب جمهوری خواه است که با چندین دولت جمهوری خواه همکاری داشته و به عنوان یکی از عوامل نزدیک دیک چنی و فرد مورد اعتماد گروه معروف "بازها" در دولت بوش بوده است. وی سمت نمایندگی ویژه امریکا و سفیرآن کشور در افغانستان و نیز نمایندگی دائم ایالات متحده در سازمان ملل را داشته و عضو شورای امنیت ملی امریکا دردو دوره ریاست جمهوری بوش پسر بوده است. 

براین اساس کسی که قریب به نیم قرن در خدمت اهداف جهانی و منطقه ای امریکا بوده و در بالاترین سطوح رسمی سیاسی و امنیتی یک کشور استعماری تلاش کرده و نشانه ای از هویت و حس افغانیت در او نیست؛ به نظر می‌رسد حتی سخن از شرکت او در انتخابات آینده کشور، یک بدعت بزرگ سیاسی و ساختار شکنی عجیب قرن بیست و یکمی است و گمانه حاکم امریکایی بر اریکه قدرت سیاسی ما را تداعی می‌کند. حال وقتی که شنیده می‌شود که یک نماینده پارلمان افغانستان برای ریاست جمهوری چنین فرد امریکایی، تبلیغ و تلاش می کند، عمق فاجعه بیشتر و بیشتر آشکارمی‌گردد. 

از این‌رو، متاسفانه باید گفت، سرای سیاست کشور، هم چنان بی در و پیکر است؛ نه تروریست، تروریست دانسته می‌شود و نه خارجی خارجی و نه نماینده، نماینده است. اگر گزارش پناهنده شدن هفتصد تن از سفرا و کارمندان سیاسی افغانستان در خارج را در کنار درگیری ها و فحاشی های نمایندگان پارلمان بگذاریم و مسابقه کتله های سیاسی برای جلب رضایت خارجی های مستقر در کشور را به آن بیفزاییم، بُعدی نمی‌توان دید که خلیل زاد هم نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود و انکار و اقرار مستقیم و غیر مستقیم او هم به مثابه تست واکنش ها ارزیابی شود تا اگر با واکنش جدی مواجه نگردد، این طنز را تبدیل به واقعیت کند و با صراحت و جدیت بیشتر تلاش نماید. 

به نظر نمی‌رسد با توجه به صراحت قانون اساسی و ممنوعیت کاندیداتوری چنین افرادی، ایالات متحده امریکا تلاش طاقت فرسا و عقیمی را دنبال کند، زیرا؛ استراتژیست های امریکایی می دانند که شرایط کنونی چنین اجازه ای را برای آنها نخواهد داد و به تشدید تنش ها و توحید بیشتر صفوف مخالفان سیاسی و مسلح خواهد انجامید و یا حد اقل افکار عمومی ظرفیت بالایی در عقیم ساختن چنین پروژه هایی دارد. اما با این وجود، اگر تقرر پل برمر به عنوان حاکم نظامی امریکا در عراق پس از صدام را به خاطر بیاوریم، بعید نیست که این طنز تلخ، محالِ ممکن گردد و چهره واقعیت به خود بگیرد. 

اما آنچه به واقعیت نزدیکتر است، ایالات متحده با کارگردانی خلیل زاد می خواهد، آینده قدرت سیاسی افغانستان را مهندسی کند و تا ساخت آینده سیاسی کشور، به صورت دلخواه و در چهارچوب سیاست های امریکا رقم بخورد. حال این موضوع اتفاق خواهد افتاد یانه، امر دیگری است و به مردم و سیاستمداران ملی که به دنبال استقلال، عظمت و عزت کشور هستند، بستگی دارد که چنین اجازه ای را خواهند داد یا نه. 

نویسنده: سیدآقاموسوی نژاد


مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdcaiinm.49nia15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

سلام : مهم نیست که کی باشد مهم اینست که کسی باشد تا کشورمارا درست کنه تا ازاوارگی بدبختی وزخم زبان شنیدنها بیغم شویم وبرگردیم به کشورخود . دیدیم کشورهاییرا که تا دیروز مارا برادر میگفت اما امروز افغانی اشغال میگن . خلیلزاد که ادم باسواد وبا سوابق تجربی درخشان است انشاالله که بنواند کشورمارا درست کنه.
یعنی در افغانستان هیچ کسی دیگه ی پیدا نمیشود که باید یک امریکایی رئیس جمهور شود یعنی کشور ما اینقدر بیچاره هست که حتی یک کاندیدای افغان ندارد شاید هم مسله چیزی دیگری هست اینکه امریکا برای مردمما تعیین تکلیف میکند و رئیس جمور را به دلخوا خود انتخاب میکند
کاندید های با لیاقتی مثل داکتر عبدالله هست ما نیازی به یک امریکایی ندارم
خدمت خبرگزاری وتمامی دست اندرکاران این خبرگزاری سلام تقدیم است بعدازعرض احترام اینکه ماده ای قانون اساسی را که شما درباره خلیل زاد مطرح نموده اید کاملا برای او صادق است خلیل زاد افغان است، ازپدرومادرافغان به دنیا آمده است، تحصیلاتش را درافغانستان تا سطح بکلوریا به پایان رسانیده است وحال نیز میتواند مانند سایر افغانها خودش را کاندیدا نماید.
اکربه یاد داشته باشی امام خمینی نیز 30 سال را درفرانسه سپری کرد ولی روزش که رسید آمد وملت ایران را نجات داد وهیچ یکی ازایرانی ها بشمول شما نگفتند که وی فرانسوی است ونمی تواند نقشی را درایران داشته باشد
بدون شک چنین شخصی نمی تواند برای ریاست جمهوری افغانستان مهره مناسبی باشد چرا که چنین فردی بیشتر دست پروده امریکا می باشد