تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۱ حوت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۴۷
کد مطلب : 60385
پیامبر بی جبرئیل، خدایِ بدون پیامبر هم شده می تواند!
مردم افغانستان این روزها از مجاهدمردی تجلیل و تکریم می کند که در تمام عمر و زندگی اش، از مردم، جدا و متفاوت زندگی نکرد. شهید مزاری در طول حیات مبارزاتی و جهادش ثابت کرد که یک رهبر می تواند حرف و عملش یکسان بوده و آنچه را که بر زبان می راند، در رفتار و عملکرد او نیز پدیدار باشد.
همه می دانیم که شهید مزاری رهبری بود صادق؛ صداقتی که هر نوع شک و شائبه ای از دورویی و نفاق و تزویر را از ساحت شخصیت متفاوت او با رهبران موجود را دور می کند؛ رهبرانی که هیچ گونه رنگ و بویی از مزاری بزرگ به ارث نبرده و اینک صرفاً با هدف بهره وری از نام و شخصیت منحصر به فرد آن شهید بزرگ، ضعفها و ناتوانایی های سیاسی و مردمی خویش را در پشت او پنهان کرده و با برگزاری مراسم و محافل برای آن مجاهد نستوه، علایق مردم را به نفع خویش، سمت و سو می دهند.
تفاوت عمده شهید مزاری با مدعیان زعامت و رهبری امروزی، صرف نظر از بسیاری از شایستگی های دیگر آن شهید، در دو چیز خلاصه می شود که یکی از آن دو ساده زیستی آن فقید و دیگری مردمی بودن او بود؛ دو شاخصه ای که با صراحت و جرئت می توان گفت که در هیچ یک از مدعیان رهبری در سطح افغانستان وجود خارجی و حتی ذهنی ندارد!.
در تکریم و پاسداشت از شخصیت استاد شهید، سخن بسیار می توان گفت و چه بسا زوایایی از لایه های شخصیت و هویت انسانی ایشان، بر رغم تجلیلها و تکریمهای بسیار، هنوز نامکشوف و ناگفته مانده باشد.
اگر بخواهیم در یک جمله از استاد مزاری، تجلیل و تکریم داشته باشیم، باید بگوییم که حتی مرده او بر بسیاری از مدعیان زعامت و رهبری در افغانستان، ارجحیت و اولویت دارد تا چه رسد به زمانی که ایشان در قید حیات بودند و بسیاری از کسانی که امروز و در غیاب ایشان، داعیه زعامت و رهبری شیعیان افغانستان را دارند و ده ها نوع القاب و سمتها را با خود یدک می کشند، در حضور آن شهید والامقام، جرئت شاگردی را هم نداشتند.
با تمام این شایستگی ها و فضایلی که در استاد شهید سراغ داشتیم و داریم، اما یک نکته را هیچگاهی نباید از یاد ببریم و آن اینکه استاد شهید چنانچه بارها خودش اظهار داشته بود، ابداً متعلق به نژاد و قوم خاصی نبود و از آن هم مهمتر، ایشان در تمام دوره های عمر بابرکتش، آنی از اسلام و قرآن جدا نشد و تمام افتخارش این بود که مجاهدی است که در راه رضای خداوند متعال، به ادای تکلیف جهاد برخاسته و از دین، خاک و ملتش دفاع می کند.
با تاسف این روزها و به بهانه تجلیل از سالروز شهادت مظلومانه آن استاد و روحانی دینی، شعارهایی دیده و شنیده می شود که به هیچ عنوان با دین اسلام، مذهب تشیع و مرام و مقصد استاد بزرگ، همخوانی و هماهنگی ندارد و بلکه در جهت عکسِ اهداف و آرمانهای آن شهید راه حق و عدالت قرار دارد.
یکی از آن شعارهایی که با تاسف بر روی بعضی از پوسترهای استاد مزاری-ره- زیرنویس شده این جمله ی پرسش برانگیز و گمراه کننده است:"مزاری، پیامبر بدون جبرئیل". در قدم اول باید گفت، کسانی که مبادرت به نوشتن چنین شعارهایی می کنند، یا آدمهای ساده و خوشبینی هستند که نسبت به دین و مذهب خویش اطلاع و معلومات کافی و مناسبی ندارند و نمی دانند که بسیاری از واژه ها، بار معنایی خاص خود شان را دارند و نیز نمی دانند که در شریعت اسلام، بعضی از کلمات، القاب و اسامی، توقیفی هستند و با توجه به ویژگیها و شاخصه های خاصی، برای اشخاص یا اشیایی داده می شوند.
اگر چنین باشد که این شعاردهندگان، از سر نادانی و سهل انگاری، به نوشتن یک چنین شعارهایی روی می آورند، که باید به آنان تذکر داد و با دلیل و منطق، از خطا و اشتباه، بیرون شان آورد.
امکان و احتمال دوم آنست که این گونه افراد، آگاهانه و عامدانه دست به نوشتن و گفتن یک چنین شعارهای بدعت زا و کفرآمیزی می زنند. به خوبی می دانیم که در جامعه فعلی کشور و به خصوص در پرتو حضور نیروهای خارجی در افغانستان و گرد و خاکی که مفاهیم وارداتی غربی چون دموکراسی، آزادی اندیشه و بیان و...، بپا کرده است، تعدادی از عناصر گریزان از دین و اخلاق، ذوق زده شده و سعی دارند از هر واقعه و حادثه ای در کشور، به سود اندیشه و عمل خویش استفاده کنند.
با تاسف، این قشر گریزان از دین و آموزه های آن، در میان همه ی اقوام و نژادهای ساکن در افغانستان هستند و همینها نیز بذر تفرقه و دوئیت را در میان قومیت های موجود در کشور، پخش و نشر می کنند. این تعداد با این گونه عملکردهای مغرضانه، به چند هدف نظر دارند: نخست آنکه با این گونه دهن کجی ها، دین و مذهب را به استهزا می گیرند و سعی در ترور معنایی کلمات توقیفی و قدسی ای چون نبوت و رسالت و امثال آن دارند؛ تا با تهی ساختن این واژگان از معانی بلند و ملکوتی آن و پایین آوردن آن در حد کلمات معمولی و ساده، هر شخصی را بتوانند با آن مخاطب قرار دهند!.
دوم آنکه بتوانند استاد شهید و آرمانهای بلند اسلامی ایشان را به سود تفکر منحط و الحادی خویش، مصادره کنند؛ تا ادعا کنند که استاد از آنان بوده و چون آنان، در جهت رشد و تقویت توتم و تابوی قوم و نژادپرستی، مبارزه می کرده است!.
سوم آنکه اساساً با این گونه شعارها و نمادها، باور و ایمان اسلامی جمعیت شیعه در افغانستان را نشانه گرفته اند که بدترین پیامد آن، تخریب چهره درخشان مذهب شیعه در انظار مسلمانان جهان و به خصوص برادران اهل سنت و جماعت در کشور است.
امید آن می رود تا علما و روحانیون مطلع کشور، در برابر این گونه تقصیرات و خبطهای آگاهانه و غیر آگاهانه، موضع لازم و مناسب اتخاذ کرده و از مخدوش شدن بیشتر چهره تشیع در کشور، جلوگیری کنند.

مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcbsfb0.rhbgwpiuur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

دشمن دانا که غم جان بود بهتر از آن دوست که نادان بود
یک ضرب ا لمثل قدیمی می گوید آدم از بی کسی به ا ندازه بد کسی ضربه نمی خورد.
من با نویسنده موافقم. بسیاری از کسانی که امروز در مزاسم بابه حرف می زنند در ناز و نعمت غرق هستند و حتی شکر یک درصد از مال و اموالی را که به خاطر آبروی بابه به دست اورده اند را نیز به جا نمی آورند.
در زمان قیام مختار کسانی بودند که بعدا لقب توابین به خود گرفتند. توابین کسانی بودند که همیشه از زمان عقب بودند. زمانیکه مسلم نماینده امام حسین (ع) به کوفه آمد همین آدمها در نهایت مسلم راتنها گذاشتند و بعد از واقعه کربلا همین آدمها غسل شهادت کردند و عده زیادی از شیعیان را به دم تیغ دادند.
بابه یک بابه بود دیگر کسی مثل بابه نمی آید. آقایانی که دم از حمایت از بابه می زنند بیایند وسط نشان دهند به چند درضد از جوانان این مرز و بوم خدمت کرده اند. همین آقایان بیایند بگویند اگر یک روز می توانند لحاف و تشک و صندلی های نرم دسته دار ساخت دولت های خارجی را رها کنند.
تجمل آفت روح های بلند است . بابه مزاری اگر غم ملت را می خورد هیچ گاه دچار تجمل نشد. وی خواسته هایی را مطرح کرد که در طول تاریخ ملت افغانستان به ویژه شیعیان از آن محروم بودند. بابه کجا و این آقایان کجا!
جناب آقای محجوب بهتر است رویداد های چند سال قبل را مطالعه بفرماید تا اینگونه از این به قول شما استاد مزاری دفاع بیخودی نکند. این هم خواست خدا بوده که طرفدارن این آقا چنین شعار های بی معنی بنویسند تا مردم بیشتر حزب وحدت و مردم هزاره را بشناسند.
رقص مرده،سینه بریدن زن مسلمان،ولادت سر سرک،میخ کردن در سر، و دیگر جرایم را از قران آموخته بود؟؟؟ ما که چنین چیزی را در قرآن سراغ نداریم
در پاسخ به سید اجمل آقا باید گفت که این سخنان درست نیست همانهایی که امروز با تملق بیش از حد به استاد مزاری ضربه می زنند همین ها در دوران جنگ کارهایی می کردند که در شان یک انسان نبود که این کارها به گوش استاد نمی رسید و نیز این تکته را باید به عرض برسانم که در دوران جنگ های داخلی مردم همدیگر را می دریدند و این کار همه اقوام بود. این اندیشه مزاری نبود بلکه کار یک عده تندرو بود.
سیداجمل، نه شهید بابه مزاری نه هیچ کس دیگر چنین چیزی نیاموخته و نخواهد آموخت. این اعمالی که شما ذکر کرده اید کمی تاریخ گذشته افغانستان را بخوان که چی کسانی این اعمال را بلد هستند و در سرشت شان هست و تا امروز فقط کافی هست به جنوب افغانستان نگاه کنی هنوز هم همین جنایات هست و هر روز ادامه دارد. در جواب همین برادر بامیانی هم عرض کنم که اصلا تندروانی که شما می گویید هم مدافع بودند نه متجاوز. برادر بامیانی تو وقتی ناله خواهر و برادر زخمی و آواره خود را هر روز بشنوی میتوانی راحت بخوابی؟
شاید در گذشته مردم این تعریف و تمجید ها را در مورد رهبران جهادی باور میکردن ولی امروز چهره این ها برای مردم آشکار شده.
اول ما افغانستانی هستیم اززمین پر از افتخارات از زمین مولا نا واززمین بوعلی سینا وسنای غزنوی ا وصد ها افتخارات دیگر بعدا شما قضاوت کنید اگر مزاری هشت حزب شیعه را در یک حزب وحدت جمع نمود مبنایش اسلام بود درکدام سخنرانی اش اقوام افغانستان رابد گفته نگفته وگفته برادر ماست وفرموده دشمن ملیت ها درافغانستان یک فاجعه هست ولی وهابیت مزاری راشهید نمود نه پشتون نه تاجیک وقتی که مزاری شهید شد روز نامه عربستان نویشته بود با خط درشت رهبر رافظی کشته شد وتبریگ گفته بود وبه شهید نه توهین جایز هست ونه اینکه تهمت بزنیم ومزاری یک شیعه علی وپیرو علی بود
خدا با محمد وآلش محشور فرماید اویک انسان به تمام معنی بود نه پییامبر اوپیرو رهبرش حسین بود که رهبرش میگفت هبهات من الذله
وحق خواستن به معنای دشمنی باکسی نیست که شهید مزاری میگفت
این چرت وپرتها بدرد لای درز دیوار هم نمی خورد اگر مزاری زنده بود یکی مثل دزدان کنو نی مجا هد نماها اضا فه شده بود مگر خلیلی ومحقق شاگردان وهمسنگران او نبودند که امروز گرگ در لباس میش بر سر مردم اقفغا نستان خصوصا بامیان اورده اند اینها همه شان از یک قماش هستند وهیچ برتری بر یکی دیگر ندارند چون مکتب وهدف شان نا پاک بود واست نمی تواند مزاری هم ازینها جدا باشد مزاری هم یک جنگ طلب بود وبس
خدایت تورانصرت کند خدا از تو رازی باشد من یکی از کسانی هستم از نزدیک سالیا ن درازی استاد شهید را دیدم باایشان مآنوس بودم با اخلاق دینی کنشهای اجتماعی مردمیش ملاحظه کردم نه ایشان نژاد پرست بود نه قوم پرست نه سمت گرا فقط فقط برای رضای خدا جهاد مبارزه میکرد ایشان متعلق به تمام افغانستان بتمام اقوام سرافراز آن کشور میباشد جناب آغای محجوب صد درصد صحیح دقیق وبحق فرموده است
مردم هزاره را عده ای از کمونیستها که در دوره جهاد هم به انحراف عملی کشیده بودند هم اکنون متولیان فکری هزاره هستند که باید مکتب اهل بیت چنین شخص پرستی و ملی گرایی را از بین ببرد که به این زودی ها میسرنیست مگر جهل و نادانی از بین مردم برود تا شاید کمی مردم ما به سوی دین باز گردند
واقعا همانگونه که در این نوشته تذکر رفته است، بسیار جهالت است بازای با آرمان مزاری. او هیچوقت با این القاب بی محتوا و بدون مفهوم موافق نبوده است. این رهروان جاهل به او و آرمانش خیانت می کنند.
من نمي دانم حمايت احمقانه به چه مي گويند؟ مزاري يك انسان غيرمعصوم بودوهرانساني غيرمعصومي اشتباه دارد، منتهي يكي كم‌ترويكي بيشتر. ومزاري هم ازاين قاعده مستثني نيست.
ولي من ازدوستان جاهل مزاري مي پرسم:
1. لقب مقدس سالارشهيدان مگرمختص به حضرت امام حسين(ع) نيست ؟ چگونه جاهلان ومعاندان قرن اين لقب مقدس رابه مزاري اطلاق مي كنند؟ كه يكي ازين جاهلان درمراسم بزرگداشت مزاري درجامعة المصطفاي مشهدبه نام مناقبي اين حرف ازدهن نحسش بيرون آمده وازمزاري باعنوان سالارشهيدان يادكرده وبايدگفت دين فروشي تاكجا؟
2. همين دوستان مزاري بودندكه بجاي مراسم عزاداري براي پيامبراسلام(ص) امام حسن مجتبي(ع) امام رضا(ع) وامام حسين(ع) براي مزاري عزاداري مي كردندوتاصبح مزاري مزاري گفته آرامش راازمردم سلب مي كردند.
امروزهم خيليها بجاي يادبودازحضرات معصومين(ع) مراسم گرمي داشت براي مزاري برگزارنموده واورادرجايگاه پيامبروامام معصوم قرارميدهند.
به يكي ازپيروان مزاري گفتم: شماكاري كرده‌ايدكه من مي ترسم مقام خداراازخدابگيريدوبه بابه‌ي تان بدهيد؛ چون بغيرازخداكسي ديگرباقي نمانده كه شمامقامش رابه مزاري نداده باشيدبجزخداكه خيلي بايدمواظب مقامش باشدتافزندان خلف بابه آن راهم مصادره نكند!!!
كه الآن باتوجه به نوشته فوق اين اتفاق هم افتاده كه گفته‌اند: مزاري خداي بدون پيغمبراست!!!
نستجيرباالله.
مشفق و هر متعصب دیگر که مثل خوارج دین را شناخته و قبول دارند. اولاً سیدالشهداء یک کلمه عربی هست به معنی آقای شهداء که بیشتر هم به سیدالشهداء کربلای افغانستان اشاره می شود و هیچ کسی جایگاه سروری و سیدالشهداء بودن امام حسین(ع) را نمی گیرد و عوض نمی کند، فقط کسانیکه از دین نمیداند چنین فکر می کند. دوماً مردم قهرمان و آزادی خواه هزاره قرنها صادقانه و خالصانه اعتقاد به ائمه را به اثبات رسانده است، شاید مشفق ها اگر باشد روز ده بار مذهب و دین عوض می کرد ولی مردم ما هست که قرنها قیمت های گزافی برای مذهب و آزادی خود پرداخته است.
گیردادن تو به کلمه سیدالشهداء مثل گیردادن به امام خمینی گفتن هست که می گویند شیعه صاحب سیزده امام شده یعنی یک عده جاهل فکر می کنند هرکس امام گفته شد یعنی به ائمه معصوم اضافه می شود. نه خیر کمی دین را عمیق بشناس مشکلت حل می شود و دیگر بنام دینداری به مردم فحاشی نخواهی کرد. میگویی من به کی فحاشی کرده ام، همین که گفتی از دهن نحسش یعنی فحاشی و...
برای اینکه عقیده واندیشه رافضی بر اساس وبنیاد غلط توسط صفوی نهاده شده بیاد داشته باش اگر روزی نرسید که مزاری از معصو مین به اصطلاح نگشت در بین انسا نها معصوم معنی ندارد هر انسان ممکن اشتباهی مر تکب شود حضرت ادم علی نبینا که پدر انسان وپیا مبر اول العزم خدا بود مرتکب اشتباه نشد معصو میت در اندیشه رافضی وجود دارد که یک شخص را که اگر بزرگترین جا نی تاریخ هم باشد را چنان مقدس میکنند که تا اخر به پرستش ان روی می اورند این بت مزاری هم از همان جمله خوا هد شد میگو یید نه این خط واین هم نشان
مبارز گلرانی اولا من شما را مشناسم شما و این صفت مبارز اصلا قابل جمع نیست شما اولا سالها است که چشم بی پروا به ناموس مردم داری دقیق بگویم رابطه. نامشروع ..... بقیه باشد دوماپیش کشیدن بحث مذهب نشان ازنفوذ قوی وهابیت درافکارشما است ابن تیمیه وفرزندان نامشروعش آرام نمیگرد تادربین مسلمانان اختلاف نیدازد لزا من بشما توصیه میکنم شما وامثال شما مدعی دین اخلاق نشوید چون مجبوراچیزهای که نباید گفته بشود میشود
سلام به همه دوستان،
امام علی (ع) می فرماید لعنت به کسی که مرا از آن چیزی که هستم بالاتر بداند و لعنت بر کسی که مرا از آن چیزی که هستم پایین تر شمارد
صرف میخواهم بنویسیم که نویسنده این مطلب وجدان دارد یا خیر ؟
برادران که نظر داده است اکثراً بر مبنی تعصب خشک استوار است اگر از حقیقت نگذریم لقب سید الشهدا دادن به شهید مزاری غلو است زیرا بد از شهادت حضرت امام حسین(ع) به امامان معصوم(ع) وامام زاده ها وشهدای بلند مرتبه دیگر لقب سید الشهدا داده نشده است بنا بر این خواهش ما این است کار نکنید که مکتب شیعه را در انظار جهانیان یک مکتب غلو معرفی کنید
تمام بدخواهان بابه بدانند، بابه مزاری به همراه شهید هوگو چاوز روزی بازخواهد گشت و دمار از روزگارتان در می آورد
محمود خان این زاغ را که بجای کبوتر رنگ کرده ای ارزانی خودت باشد شما همان منافقین هستین که خودتان را بجای طرفدار شهید مزاری قرار میدهید تا آن شهید مظلوم رابرچسب وتهمتهای ناروا بزنید درواقع شما همان ستمی های تربیت یافته شعله ای که دربازار پاکستان بعنوان ذسته بنجول سیاسی بهراج یافت میشوید آغای شهید مزاری مرحوم درزندان شاه ایران بااحسان طبری وکیا نوری ازرهبران کمونست هم کاسه نشد شاهید این مدعا حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه ای وحضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی میباشد که این یکی از خاطرات آن مرحوم قبل از شهادت ایشان بیان شده ودرخاطرات آقای هاشمی آمده است هگوچاوز کافر کمونست لائیق خودت وامثال خودت باشد