تاریخ انتشار :شنبه ۸ سنبله ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۱۴
کد مطلب : 97760
روند سیاسی با کدام عیار؟
آنچه در اندرون "انگر" های تفتیش آرا و آمد و شد های دفاتر و خانه های سران تیم ها می گذرد، گویا به دلیل دستیابی به اسناد جدید حاکی از تقلب گسترده و نیز تامین نشدن نقطه نظرات تیم اصلاحات در خصوص نحوه ابطال آرا، روند تفتیش آرا به بن رسیده و ناظران این تیم همکاری با روند بازشماری را از چهارشنبه هفته گذشته رسما متوقف کرده است. درهمین ارتباط یکی از رهبران این تیم اعلام کرد؛ "از نظر ما تفتیش منتفی است و نتیجه تفتیش هم هرچه باشد، مورد قبول ما نیست" اما وی توضیح داد که "با روند سیاسی مخالفت نشده و این روند هنوز سرجایش هست". به رغم این، خبرها حاکی از آن است که روند شمارش آراء از سوی کمیسیون مستقل انتخابات،‌ بدون ناظران تیم ها ادامه دارد!؟ حال این گفته که "پروسه سیاسی" همچنان ادامه دارد، به این معناست که سرنوشت قدرت را تنها و تنها توافقات سیاسی تعیین می کند و آرا و تفتیش آن کلاً از حیز انتفاع خارج است. به عبارت دیگر، از نظر تیم اصلاحات،‌ تفتیش و اعلام نتیجه از سوی کمیسیون مستقل انتخابات شدیداً مسئله دار و یک طرفه به قاضی رفتن است وآن هم قاضیی که خود مدعی علیه است. حال پرسش این است وقتی که پروسه تفتیش و تنزیه آراء به بن بست خورده و این فرایند نمی تواند، سرنوشت قدرت سیاسی کشور را تعیین کند،‌ پروسه سیاسی و تعیین شخص اول با چه عیاری خواهد بود و مشروعیت دموکراتیک را چگونه می توان اصطیاد کرد؟
پرواضح است، ‌وقتی پروسه انتخابات به هردلیلی تعیین کننده نباشد، به معنای عبور از دموکراسی به نظام توافقی توسط جریان های سیاسی است و در چنین نظامی، اینکه تقسیم قدرت واقعاً عادله خواهد بود یا مایه قُوت و قوَّت سیاسی اقویا خواهد شد و دیگران به نام توافق، حاشیه نشین های دلخون و محروم پروسه خواهند بود و نامی برای کام دیگران خواهند شد،‌ داوری در این زمینه زود هنگام خواهد بود. به هر روی، به فرض آنکه گوهر عدالت در صدف پروسه سیاسی تعبیه گردد و واقعاً مشارکت سیاسی همه ی احزاب، اقوام و طیف های سیاسی- اجتماعی به صورت عادلانه تامین شود، فرد اول مملکت را با چه معیاری می توان تعیین نمود؟ آیا همین توافقات تعیین می کند یا نه معیار توافقیی از دل آرا اصطیاد می شود؟ درحالی که مورد اخیر، پس از جلسات و مذاکرات متعدد و آمد و شد چند باره "جان کری" و دیگر مقامات بین المللی، میکانیسمی که چنین اعجازی داشته باشد، شکل نگرفت و برای چندمین بار به بن بست رسید. به فرض توافقات سیاسی مستقل از روند انتخاباتی و تعیین رئیس حکومت از طریق همین توافقها،‌ مشروعیت چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. به بیان دیگر اگر این معیار بازهم بر مبنای توافقات سیاسی باشد، تکلیف انتخابات و دموکراسی چه می شود. اما اگر فرد اول از طریق انتخابات و محتوای جادویی صندوق ها و با داوری کمیسیون مستقل انتخابات تعیین گردد،‌ با کدام شفافیت، اعتماد و میکانیسم مطمئنی که واقعا تبارز دهنده آرای مردم باشد.
به نظر می رسد،‌ وضعیت موجود مجبورمان ساخته تا بار دیگر از نقطه صفر آغاز کنیم و اکنون سنگ بنای نظام مشروع توافقی را بنیان نهیم و تلاش کنیم که عدالت و مشارکت سیاسی همگانی را فراهم آوریم. با آنکه برای ملت ما که برای دموکراسی نوپا و پیمایش ره سیاسی ۱۳ ساله، شخصیت های بزرگ ملی را تقدیم کرده و اکنون دوباره این مسیر را از نو بپیماید، سخت و سنگین است اما هزینه ای است که باید برای رفع بیچارگی و آوارگی مجدد این ملت پرداخت تا امنیت پایدار و حکومت عادلانه سیاسی ولو با فراز و فرودها و تحمل مجدد رنج ها میسور گردد. اما بدانیم که اگر سازوکار عادلانه و مشروعی را نتوانیم سامان دهیم،‌ سنگ بنای بحران مستمر را گذاشته ایم و در هر انتخاباتی باید همین هزینه های سنگین سیاسی و اقتصادی را بپردازیم تا نهایتاً سرنوشت سیاسی کشور را به صورت معیوب و پرسش برانگیزی تعیین کنیم و هر دوره بیش از دوره ی دیگر امید به دموکراسی و شفافیت را کم رنگ سازیم و بد تر از همه مدعی استقلال باشیم اما نخ سرنوشت را به میانجی گری های" کری"،‌"فلدمن" یا "کامرون" گره بزنیم و متوقع باشیم که آنها برای ما حکومت مردمی و متناسب با منافع ملی رقم خواهند زد!؟
تلخ است اما باید اذعان کنیم که نتوانستیم معماران نظام سیاسیی باشیم که قادر به تقدیر عادلانه سرنوشت سیاسی ملت خویش باشد و روی پای خود بایستد و نیازما به بیگانگان، زنجیر دهان و ذولانه رفتار ما نباشد و بتوانیم به مقتضای مصالح ملی خود حرکت کنیم و هر روز ضرب الاجلی از سوی قدرتی را تجربه ننماییم. یک روز جنرال دمپسی تهدید کند که اگردولت بعدی توافقنامه امنیتی را امضا نکند، ظرف ۴ ماه خارج خواهیم شد یا دیگری بگوید؛ کمک اقتصادی را قطع خواهیم کرد!؟ آیا بازهم نمی خواهیم بپذیریم که به قول حافظ شیرازی؛ همه کارم زخود کامی به بدنامی کشید آخر/ کجادانند حال ما سبکبالان ساحل ها" و اکنون باید جبران مافات کنیم؟ آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده که اگر واقعاً فکر و تعهدی در انبان داریم،‌ از منیت ها و محدود اندیشی ها و خامی ها حذر کرد و کمی به مردم بلاهت کشیده این سرزمین بیندیشیم که هم قربانی ترور و انتحار و هم زخمی مدعیان مبارزه با آنهاست و بیگانگان، هزاران طرح و توطئه برای سلطه بر سرنوشت و ثروت شان کشیده تا همچنان فقر سیاسی و اقتصادی را بر آنها تحمیل کنند و موطن شان را با پیمان و پیمانه های سنگین عزت کش، استقلال سوز و وابستگی ساز، هارتلند منافع خود سازند و به مقتضای منافع خود مقدرات این مرز و بوم را رقم زنند. آیا وضعیت رقت بار کنونی مردم نباید حس انسانی ما را تحریک کند که کمی به فراسوی این سرزمین نگاه کنیم و رفاه،‌امنیت و راحتی دیگران را ببینیم و تامل کنیم که معماران آنها چه کرده اند و چگونه جاودانه شده اند و ما چرا این شایستگی و شجاعت و تعهد را نداشته باشیم؟
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد؛ معاون مدیر مسئول روزنامه انصاف
مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdciuya3.t1ayq2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما