تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۵ سنبله ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۸
کد مطلب : 170194
فرامرز تمنا: آقای غنی! نیمی از وقت خود برای مسایل قومی را به کشور «دوم» تان اختصاص دهید
شما در قبال اعتماد این مردم ساده و صادق مدیون هستید. افراد پیرامون خود را از میان آنانی انتخاب کنید که «مهارت» دارند، نه «ارادت» به شما.
فرامرز تمنا؛ فعال سیاسی، استاد دانشگاه و از کارمندان دستگاه دیپلماسی کشور، در واکنش به حمله های انتحاری روز گذشته کابل، با انتشار یادداشتی، خطاب به رییس جمهور اشرف‌غنی گفته است که حداقل نیمی از وقتی را که صرف مسایل قومی و زبانی و محدود کردن رقبایش صرف می‌کند به کشور «دوم» خود افغانستان اختصاص دهد.

به گزارش آوا، آقای تمنا در ابتدای این یادداشت، تصریح کرده است که «حالا که کشتار فرزندان این سرزمین، داستان هرروزه ما شده است، این متن را می نویسم تا اگر من نیز روزی، چه زود و چه دیر، یکی از قربانیان این فضای وحشت بار شدم، برخی از گپ‌های دلم به مردم و دولت‌ام ناگفته نمانده باشد.»

او در ادامه نوشته است: به عنوان کسی که سی و دو سال درس خوانده و ده سال تدریس کرده و هفده سال نیز عملأ در حکومت افغانستان کار کرده و آموخته و آموزش داده است، بسیار کوتاه و اما از عمق قلب و عقل خود برخی مطالب را می نویسم تا وقتی به صفحه فیسبوکم مراجعه می کنید از من برای کشور و مردمم یادگار مانده باشد:

- بسیاری از نخبگان اجرایی و سیاسی دولت فعلی افغانستان هیچ عزم و اراده راسخی برای بیرون کردن افغانستان از بحران‌ها و مشکلات جاری کشور ندارند. نه مهارت ماندن دارند و نه شهامت رفتن.

- برای بسیاری از مقاماتی که تابعیت دوگانه دارند، افغانستان از یک تفریح و تفرج و یا یک محفل مهمانی بیش‌تر اهمیت ندارد. معاش های بلند تا سی هزار دالر در ماه، بزرگ‌ترین دلیل آنها برای بودن در افغانستان است. بیش‌تر اینان که افغانستان را حتی شایسته فرزندان و خانواده خود نمی بینند، از طالب و داعش بیشتر به ما خیانت کرده و می کنند.

-  حمایت از تروریسم ابزار سیاست خارجی پاکستان است و در کشور ما ابزار سیاست داخلی برای تسویه حساب‌های سیاسی، اقتصادی و قومی.

- طالب یک واقعیت در کشور ما است، چه برای عده ای تلخ باشد و چه برای تعدادی شیرین، فرقی نمی کند، اینها فرزندان این سرزمین هستند، حتی اگر ناخلف باشند. ما نمی توانیم این واقعیت را نادیده بگیریم و تا ابد قربانی بدهیم. بیاییم خود را لحظه ای به جای خانواده یک قربانی قرار دهیم. لذا بهتر است دیر یا زود از ذهن خود تاریخ زدایی و حماسه زدایی کنیم و این واقعیت را اگر تلخ هم باشد بپذیریم. چه خوب است بدون پرداخت هزینه های سنگین تر، برخی از مناطق افغانستان را که بیش‌ترین شباهت فرهنگی و ایدیولوژیک با طالبان دارند را در یک مکانیزم مبتنی بر حفظ تمامیت ارضی و زیر نظر ارگان‌های بین المللی به طالبان بسپاریم تا بخش عمده ای از خواسته های آنها برآورده شود.

- تفرقه قومی و مذهبی باعث بقای بسیاری از رهبران قومی در قدرت می شود، مار در آستین خود ما است. ‌چهل نفری که چهل سال است سی میلیون جمعیت ما را به گروگان گرفته اند باید به هر طریقی حذف کامل شوند.
 
- کشور ما هیچ کمبود جدی ندارد، مشکل ما بحران مدیریت است و وجود نخبگانی که برای منافع خود حاضرند تمام کشور را به بیگانه بفروشند.

و چند صحبت با:
- آقای غنی! لطفا حد اقل نیمی از وقت و توانی که برای مدیریت مسایل قومی و زبانی و محدود کردن سایر اقوام رقیب خود اختصاص می دهید را از عمق قلب برای کشور «دوم» خود افغانستان اختصاص دهید. شما در قبال اعتماد این مردم ساده و صادق مدیون هستید. افراد پیرامون خود را از میان آنانی انتخاب کنید که «مهارت» دارند، نه «ارادت» به شما.
 
- آقای عبدالله! به مردم بازگردید. شما که از همین خاک بودید، حال به افلاکید. بپذیرید که تمام برنامه های شما صرفا تا رسیدن به قدرت بوده و هیچ برنامه و طرحی برای بعد از رسیدن به قدرت نداشتید. حیف شد.

- مردم خوب من! تا ساکت باشیم و کماکان پیرو بزرگان پوشالی و مشران کوته نظر و رهبران منحط قومی باشیم، شایستگی ما همین است.  تا نظام مریدی و مرادی در افغانستان از بین نرود، هیچ تغییری در اوضاع رخ نمی دهد و کماکان باید فرزندان خود را قربانی بدهیم. بزرگ‌ترین دشمنان ما خاینین داخلی ما هستند. باید همه در هر مقامی که هستند تشخیص و اعدام شوند.

- به نیروهای امنیتی! پاهای شما را می بوسم. شجاعت و شهامت شما قابل قدر است؛ اما من شخصأ به این یقین رسیده ام که شما ابزار به قدرت رسیدن و در قدرت ماندن چند رهبر کم شعور هستید.

کشتن یک افغان توسط افغان، بزدلانه ترین کاری است که می توان برای کشور خود کرد. یاد تان باشد دشمن شما هم همانند شما اگر کشته شود خود را شهید می خواند. من جنگ فعلی را عاقلانه، درست و به منافع ملی کشورم نمی دانم. حتی یک لحظه نمی توانم تصور کنم که فرزندم در ظاهر به عنوان یک میهن دوست شجاع و در باطن به عنوان ابزار بقای قدرت چند رهبر خودخواه و خائن قومی و پروژه گیران کلان اقتصادی جان خود را از دست بدهد.

این ناگفته ها را نوشتم تا اگر روزی در حادثه ای، به مفت و به خاطر هیچ، کشته شدم و فرزندانم سیاوش و افراسیاب یتیم شدند و از محبت پدر محروم، بخوانید و از سرنوشت من پند گیرید. می دانم که چند روزی عکسم در تلویزیون و فیسبوک نشر و چند مرثیه برای من سروده خواهد شد و بس. مردن برای هیچ، نباید سرنوشت محتوم ما باشد.

سخن آخر اینکه:
در هر ثانیه از عمرم، وطنم افغانستان و مردمان پاک و نجیب و دردکشیده آن را عاشقانه دوست داشته و دارم.

مردم خوب و شریف من، شما شایسته یک زندگی بسیار بهتر هستید، با درایت و تدبیر به آن دست خواهید یافت، چه من در کنار تان باشم و چه نباشم.
https://avapress.com/vdcjhyevxuqeavz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما