خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل: همایش باشکوه «افغانستان و شهادت طلبی؛ بسترها و آثار» به مناسبت گرامیداشت ۹ دلو، سیامین سالگرد شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر مصباح مزاری(ره) و ۸ تن از یارانش به همت دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان افغانستان، بعد از ظهر روز پنجشنبه(۱۱ دلو) با حضور علما، روحانیون، مسئولان نهادهای حامی خبرنگاران، شخصیت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اساتید دانشگاه و حوزه، جمعی کثیری از اقشار مختلف مردم اعم از زنان و مردان و همچنین دهها رسانه ملی و بینالمللی در بیتالشهدای هفتم جدی کابل برگزار شد.
متن کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان افغانستان در این همایش باشکوه به شرح زیر است:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، ثُمَّ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الاطيّبِينَ.
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
أَمَّا بَعْدُ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ الْكَرِيمِ:
وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ - سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ - وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ.
ابتدا، سالروز مبعث پیامبر گرامی اسلام (ص) را به همه شما عزیزان، اعم از خواهران و برادران، تبریک و تهنیت عرض میکنم. همچنین، سیامین سالروز شهادت شهید مصباح عزیز و هشت تن از یاران وفادارش را به تمامی ارادتمندان، دوستان، همفکران و همرزمان ایشان تبریک و تسلیت عرض مینمایم.
در ادامه، لازم میدانم از دستاندرکاران این مراسم باشکوه که با تلاش و زحمت فراوان چنین جلسهای را بهخوبی ترتیب دادهاند، صمیمانه تشکر کنم. همچنین، از حضور شخصیتهای حقیقی و حقوقی، اعم از خواهران و برادران، بهویژه علما، اصحاب رسانه و بهخصوص سروران ارجمند، جناب آقای مجددی و جناب آقای سرپلی، که با حضور خود بر شکوه این محفل افزودند، قدردانی میکنم. اگر نام سایر بزرگان و شخصیتهای محترمی که در این جلسه حضور دارند از قلم افتاده باشد، پیشاپیش پوزش میطلبم.
افغانستان و شهادتطلبی؛ بسترها و آثار
موضوع اصلی این جلسه "افغانستان و شهادتطلبی؛ بسترها و آثار آن" است. لحظاتی از وقت شما عزیزان را به بحث پیرامون این موضوع اختصاص میدهم و سپس به بیان نکاتی درباره شرایط کنونی افغانستان خواهم پرداخت.
شهادتطلبی، مفهومی مقدس است که تمامی جوامع اسلامی، بهویژه مردم افغانستان، با آن آشنایی دارند. در حقیقت، مردم افغانستان، در طول تاریخ، روحیه شهادتطلبی داشتهاند. حال این سؤال مطرح میشود که شهادتطلبی در چه بستری رشد میکند و چه آثار و پیامدهایی از خود بر جای میگذارد؟!
بسترهای رشد شهادتطلبی
بستر رشد شهادتطلبی، معارف دینی است. هر فرد، هر خانواده و هر جامعهای که با معارف دین آشنا باشد و تمام فعالیتهای فردی و اجتماعی خود را بر مبنای احکام دینی بنا کنند، در چنین بستری، روحیه شهادتطلبی رشد پیدا خواهد کرد. هر چقدر جامعه، دینیتر، مذهبیتر و خداباورتر باشد، به همان میزان، روحیه شهادتطلبی در آن جامعه قویتر خواهد بود.
در حقیقت، افراد شهادتطلب، تنها زمانی که کشته میشوند شهید نیستند، بلکه در طول زندگی خود نیز در مسیر شهادت قرار دارند.
هر فردی که در اعمال فردی خود و هر اجتماعی که در فعالیتهای عبادی، اخلاقی، اعتقادی، سیاسی و فرهنگی خود به مبانی دینی توجه داشته باشد، در واقع در زندگی خود شهید محسوب میشوند، حتی اگر در بستر و زیر لحاف از دنیا برود. مهم این نیست که حتماً در میدان نبرد و در برابر دشمن کشته شوند؛ بلکه روحیه شهادتطلبی، فراتر از نحوه مرگ است. برای چنین افرادی، زنده بودن یا شهید شدن تفاوتی ندارد؛ اگر زنده بمانند، تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهداف دینیشان به کار میگیرند، و اگر کشته شوند و به شهادت برسند، باکی ندارند و حتی خوشحال خواهند بود.
آثار شهادتطلبی در افغانستان
همین روحیه بود که مردم افغانستان را قادر ساخت در برابر انگلیس مقاومت کنند و پیروز شوند. همین روحیه بود که باعث شد مردم افغانستان علیه اشغالگران شوروی جهاد کنند، بجنگند و بزرگترین قدرت شرق را با شکست مواجه سازند. همین روحیه در میان مجاهد مردان ما وجود داشت که در طول بیست سال اشغال افغانستان توسط آمریکا، بزرگترین قدرت غرب را به زانو درآوردند و آنان را با شکست روبهرو کردند.
طبیعی است که اگر ملتی دارای این روحیه باشد، آن ملت، ملتی مستقل، قدرتمند و سرافراز خواهد بود و زندگیای پرافتخار و سربلند خواهد داشت.
چرا امروز کشور قدرتمندی نداریم!
حال ممکن است این سؤال مطرح شود که اگر مردم افغانستان چنین روحیه شهادتطلبی داشتند و توانستند سه ابرقدرت جهان را شکست دهند، پس چرا اکنون کشور قدرتمندی نداریم؟! چرا در طول چهلو پنج سال گذشته، با مشکلات جدی، جنگهای داخلی، خرابیها و دشواریهای فراوان مواجه بودهایم؟! چرا امروز نیز با معضلات و مشکلات جدی دست و پنجه نرم میکنیم؟! چرا افغانستان با وجود چنین روحیهای، نتوانست به یک کشور قدرتمند تبدیل شود؟!
پاسخ این سؤال کاملاً روشن است: زیرا همه مردم دارای این روحیه نبودند. در کنار کسانی که در مسیر شهادتطلبی و استقلالخواهی گام برداشتند، عدهای نیز بودند که در برابر این روحیه ایستادند و مانع تحقق آرمانهای ملت شدند.
کسانی که انگلیسیها را به افغانستان آوردند، چه کسانی بودند؟! آیا غیر از هموطنان ما، افراد دیگری نقش داشتند؟! آیا انگلیسیها میتوانستند بهراحتی و بدون همراهی برخی عناصر داخلی، وارد افغانستان شوند؟! خیر! افرادی مانند شاهشجاعها بودند که در برابر ملت ایستادند و مسیر نفوذ استعمار را هموار کردند.
پس از آنکه ملت افغانستان انگلیسیها را شکست داد، این به معنای پایان سیاستهای استعماری بریتانیا در کشور نبود. سالها پس از آن نیز، ما همچنان درگیر سیاستهای استعماری انگلیس بودیم.
یا مثلاً، آیا شوروی بهتنهایی و صرفاً بر اساس سیاستهای خود وارد افغانستان شد؟! خیر! در داخل کشور، گروههایی بودند که زمینه را برای ورود ارتش جماهیر شوروی فراهم کردند، شوروی را فریب دادند و به افغانستان کشاندند. نتیجه چه شد؟! بیش از یک میلیون شهید، بیش از پنج میلیون آواره و دربدر، و مشکلات بیشمار دیگر که تا سالها گریبانگیر مردم افغانستان بود.
آیا امریکاییها خودشان وارد افغانستان شدند؟! آیا این توان را داشتند؟! نخیر! عدهای پیشمرگ امریکاییها بودند، عدهای عوامل مزدور امریکاییها بودند. یک عده قبل از ورود امریکا، زمینه را برای حضور امریکاییها و غربیها فراهم کردند. یک عدهای دیگر هم در زمان حضور امریکاییها دست به همکاری با امریکاییها دادند. نه دهها هزار نفر، بلکه صدها هزار نفر در داخل افغانستان همکار امریکا و غرب بودند و غربیها در طول بیست سال بر تار و پود این مملکت و کشور اشراف داشتند و سوار بودند و حکمرانی میکردند.
بنابراین است که معضلاتی که ما در افغانستان داریم، از ناحیه خود هموطنان ما و نبود گسترهای وسیع و سرتاسری معرفت دینی و تقویت و اقتدار معرفت دینی باعث شده است که ما همواره با چالشهای درونی گرفتار باشیم. و طبیعی است اگر ما بخواهیم افغانستانِ قدرتمندتر از حالا داشته باشیم، افغانستانِ مستقلتر از حالا داشته باشیم، راهش این است که همهی همکاران، همهی مردم، علمای حوزه، علمای دانشگاه، فرهنگیان، اساتید، همه باید دست به دست هم بدهیم و در راستای ترویج و تعمیق معارف دین کار کنیم. و مردم را دینی بار بیاوریم، مردم را الهی بار بیاوریم، مردم را خدایی بار بیاوریم. البته خدایی که روح سیاسی داشته باشد؛ آدمهای مذهبی که روح تحلیل مسائل سیاسی را داشته باشند که باز فریب نخورند. تنها عبادت کارساز نیست، نماز، تنها روزه گرفتن، تنها دادن زکات و خمس و امثال اینها تنها کافی نیست. ما بایستی بلاخره اندیشهای سیاسی والای خود را هم بالا ببریم و تقویت کنیم تا اینکه ما کشور مقتدر و مردم مقتدر شویم.
شهید مصباح: حاصل بستر معرفت دینی و جهاد
شهید مصباح حاصل بستر یک چنین معرفت در خانواده و اجتماع خود بود. شهید مصباح شخصیتی دینی و سیاسی بود؛ شخصیت مطرحی که تحلیلگر، سیاستمدار، مدیر و مدبر در سطح جامعهاش بود. او خدمات بسیار شایسته و ارزشمندی انجام داد که فرصت نیست تا من به تفصیل در رابطه با شخصیت شهید مصباح و کارکردهای ایشان صحبت کنم. بزرگان ما و شخصیتهای مختلف دیگر در سخنان خود به این موضوع اشاره کردهاند. کسانی که بهخصوص با شهید مصباح آشنایی داشتند، اذعان دارند که شهید مصباح بنیانگذار جهاد در افغانستان بود و بهویژه آغازگر نبرد مسلحانه در شمال کشور. پیش از ایشان، هیچ کس در شمال، بهویژه در ولایت بلخ، هیچگونه اقدام نظامی نکرد و هیچکسی در این منطقه کار فرهنگی انجام نداد. شهید مصباح پیشگام و پیشقدم در این زمینهها بود. او موسس یک سازمان و رهبری یک جریان بود و در زمینههای مختلف کارهای خوبی انجام داد.
فضای فعلی افغانستان و تهدیدهای موجود
اما در رابطه با فضای فعلی افغانستان، شرایط فعلی افغانستان شرایط حساسی است. بعد از اینکه امریکاییها شکست خوردند و امارت اسلامی اینجا مستقر شد، غربیها فکر نمیکردند که یک ساختار حاکمیتی پیدا شود، امنیتی برقرار شود، اقتصادی رونما گردد و مردم زندگی عادی خود را روی دست بگیرند. بعد از استقرار امارت اسلامی، دیدند که نخیر؛ بدون اینکه غرب دخالت داشته باشد، بدون اینکه شرق دخالت داشته باشد، بدون کارشناسان نظامی و سیاسی و فرهنگی بیگانهها در کشور، این کشور توسط شخصیتهای مدیر و مدبر خود هموطنان ما خیلی به راحتی دارد مدیریت میشود و حاکمیت آهستهآهسته استحکام پیدا میکند و رو به گسترش میرود. و این برای دشمنان ما ناگوار بود، برای مخالفین ناراحتکننده بود. بنابراین دست به کار شدند، تلاش کردند که ضربات را بر پیکره این ملت و این مملکت و حاکمیت وارد کنند.
تهدیدهای چهارگانه و تلاش دشمن برای تضعیف اراده مردم
خوب بگذریم از اینکه در طی سه سال حاکمیت امارت اسلامی، از طرف غربیها و برخی همسایهها چه اتفاقاتی افتاد و چه مشکلات به وجود آمد و چه پیشرفتهایی در داخل افغانستان و چه دستاوردهای مهم وجود دارد که حالا هم این دستاوردها است و رو به گسترش و پیشرفت است. حالا افغانستان در معرض چهار تهدید قرار دارد. شرایط فعلی شرایطی است که رسانههای دشمن با بوق و کرنا سعی میکنند که مردم را از این تهدیدها بترسانند، مردم را از این چهار تهدید هراسان کنند و از داخل، پایههای حاکمیت را سست بسازند و ارادهی مردم ما را با ناراحتی و استرس و درد و رنج روانی مواجه سازند.
۱. تهدید غرب و آمریکا
اولین تهدید امروز، تهدید غربیها است، در رأس امریکاییها. شما در این شب و روز مرتب از رسانهها میشنوید که آقای ترامپ چهکار کرد، چه تصمیم میگیرد، چه کاری میکند، چه اوضاع و احوال را پیش میآورد، چه مشکلات عدیدهای را در برابر افغانستان بهوجود خواهد آورد. حالا این کار را میکند و فردا این را میکند. یک شرایطی اینچنینی را بهوجود آورده است. اما بهنظر من تهدید غربیها تهدید جدیای نیست. مردم ما همه میفهمند، امارت اسلامی ما و مسئولانش هم میفهمند که اینها جز تهدید آبکی چیزی دیگری نیست. چرا؟! چون همین امریکاییها بیست سال در همین کشور بودند، حضور داشتند، صدها هزار نفر از مردم ما را کشتند، زیرساختهای تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما را منهدم کردند، معضلات جدیای فرهنگی و اعتقادی در کشور بهوجود آوردند. اما شما دیدید که چهکار کردند؟! آخر مگر شکست نخوردند در برابر ارادهی پولادین مردم افغانستان و مجاهدین و در نهایت، بعد از بیست سال، از افغانستان سرافکنده بیرون نرفتند؟!.
امریکا و غرب هیچ کاری نمیتوانند علیه افغانستان بکنند
من مطمئن هستم که اینبار، نه فقط امریکا، بلکه هیچ کشور دیگری یا حتی اگر تمام کشورهای غربی دست به دست هم بدهند، اینها هیچ کاری علیه افغانستان نمی توانند بکنند. خاطر مردم ما کاملاً جمع باشد، خاطر دستاندرکاران حکومت کاملاً جمع باشد که امریکا با تمام هیاهویهایش کاری نمیتواند بکند. اینها یکبار با دست و بازوی قدرتمند مردم افغانستان شکست خوردند و تا ابد یادشان نخواهد رفت و تا ابد دیگر غلطی نخواهند توانست بکنند که اینبار باز بیایند و علیه افغانستان کاری بکنند. بله، کارهای استخباراتی ممکن است بکنند، حرکتها و تبلیغات روانی شاید بکنند، که میکنند. تحریمهایشان از ابتدای امارت وجود داشته، حالا هم ادامه پیدا خواهد کرد. موانع مختلف ایجاد خواهند کرد.
اما اگر مردم ما هوشیار باشند و اگر حاکمیت با تدبیر بیشتر از پیش در صحنه حضور جدی داشته باشند، مطمئناً که این شگردها و ترفندهای دشمن باز بالاخره نقش بر آب خواهد شد. چرا؟! بهخاطر اینکه ما ملت مسلمانیم، ما ملت مجاهدیم، ما ملت در راه خدا هستیم و خداوند پشتیبان ما خواهد بود. آنها تکیهشان بر شیطان است، آنها تکیهشان بر ابلیس است و شما مطمئن باشید که قدرت شیطان و ابلیس در برابر قدرت خداوند چیزی نیست. قدرت عناصری که به ضد خداوند متکی هستند با قدرت مردم ما که متکی به خداوند هستند اصلاً و هرگز برابری نخواهند کرد، چنانچه که در طول دهههای مختلف برابری نتوانستند، شکست خوردند. ما ملتی هستیم که تا هنوز سه تا ابرقدرت را به زانو درآوردیم و با شکست جدی مواجه ساختیم. ما باید این مسیر را بهصورت جدی ادامه بدهیم و با ابتکار.
شکست مهم دیگر امریکا در غزه
شکست مهم دیگری که آمریکاییها اخیراً خوردند که شما پیش چشمان خودتان دیدید، در برابر ارادهی یک ملت بسیار کوچک غزه. ببینید نه فقط امریکایی ها بلکه کل غربیها، در برابر غزه چهکار کردند؟! از چه امکاناتی که اینها داشتند استفاده نکردند؟! از هرگونه امکانات فرهنگی و رسانهای و تسلیحاتی، از بدترین شگردها و توطئهها علیه مردم فلسطین و غزه استفاده کردند، علیه مردم لبنان استفاده کردند، علیه مردم یمن استفاده کردند، علیه مردم عراق استفاده کردند. اینها چه کار کردند؟! مثل سگ شکست خوردند، چقدر اینها سرافکنده شدند. مردم غزه را شما حتماً در این شب و روز از طریق رسانهها میبینید که یک ملت پا برهنهای، شکم گرسنهای، خانه بدوش، خانه ویران چگونه در برابر کل قدرتهای دنیا ایستادند و اینها را شکست دادند. آمریکا دیگر باد به غبغب نیندازد، پوف و چوف علیه ملت ما نکند. ملت ما دیگر به اصطلاح ملت غزه نیست، غزه که بالاخره یک ملت محدود به هر حال محاصره و بیامکانات بود. مردم افغانستان مردم بسیار قدرتمند و توانمند و با ظرفیتهای بالا هستند و قطعاً آمریکا و تمام غرب و تمام شرق هم روی دست آمریکا شوند نمیتوانند بر ملت ما و بر مردم ما چیره شوند.
۲ـ تهدید مخالفینی که در زمان جمهوریت مسئولیت داشتند
تهدید دوم در برابر مردم افغانستان و حاکمیت، مخالفینی هستند که قبلاً در زمان جمهوریت اینجا مسئولیت داشتند. حالا چه مسئولین حکومتی، چه شخصیتها و مسئولان احزابی که در دوران جمهوریت منافع داشتند، اینها از افغانستان رفتند، در کشورهای مختلفی دیگر گاهی اتحادیه تشکیل میدهند، گاهی مجمع تشکیل میدهند، گاهی ائتلافی فلانک و بهمانک تشکیل میدهند. خوب، اینها سه سال است که به داد و هوار و هیاهو افتادند.
به نظر من اینها هم تهدید نیستند. چرا؟! بهخاطر اینکه اینها بیست سال در افغانستان بودند و امتحان خودشان را برای مردم دادند که شما کی هستید، کیها هستید و چهکار کردید برای این ملت و مردم جز اینکه شما خرابی بار آورده باشید؟! جز اینکه شما هم دستی کرده باشید با آمریکاییها و عذاب برای این ملت فرود آوردید و مشکلات بوجود آوردید؟! شما مدیریت نداشتید. شما اگر مدیریت میداشتید دهها کشور شما را به رسمیت میشناخت، صدها میلیارد پول داشتید، دهها هزار سرباز اردوی ملی و امنیت ملی و اربکی و نمیدانم چه و چه داشتید، میلیونها بالاخره کلاشینکف و نمیفهمم توپ و تانک و طیارههای نظامی داشتید. آن زمان که دستتان پر بود نتوانستید خود را نگهدارید. اینجا حاکمیت را نگهدارید و مخالفینتان را به راحتی سرکوب بکنید. حالا که مهاجر شدید، همه امکاناتتان را از دست دادید، امروز دست خالی در کشورهای بیگانه سر میکنید. حالا شما میتوانید کاری بکنید؟!
اولاً اینها جرأت حضور در صحنه را دیگر ندارند. دلایل مختلف دارم که حالا فرصتش نیست، وقت کم است. اینها قدرت و جسارت و جرأت حضور در صحنه را ندارند. و ثانیاً دیگر در بین مردم جایگاهی ندارند. مردم حرف اینها را قبول نمیکنند. در طول بیست سال مردم به دنبال شما بودند. شما برای مردم چهکار کردید؟! دهها و صدها هزار از این مردم بهره کشیدید، کشته گرفتید، معلول گرفتید، فقر را برای این مردم آوردید. کاری نکردید. حالا باز میخواهید مردم به حرف شما قبول بکند و به دستور شما در گوشه و کنار وطن ایجاد ناامنی بکنند؟! نخیر!
بنابراین مردم ما خاطرشان جمع باشند، اینها جز هیاهوی رسانهای کاری دیگری ندارند، جز ایجاد مزاحمتهای خیلی کوچک کوچک و موانع کوچک کاری ندارند، به شرط اینکه مردم ما هوشیار باشند. مردم ما در صحنه باشند، حاکمیت هم حاکمیت کاملاً جدی و هوشیار باشد. همانطوری که طی این سه سال کارهای مثبت و اثرگذاری انجام داده است، باز هم در صحنه به صورت جدی ایستاد باشد. اینها کاری نمیتوانند بکنند، کاری از دستشان ساخته نیست.
۳ـ تهدید پاکستان
تهدید سوم هم پاکستان است که پاکستان در طول دهههای مختلف علیه مردم ما اقداماتی داشته. پاکستانیها متاسفانه فکر میکنند که شرایط حالا هم مثل شرایط سالهای قبل است که میتوانند از پروژه افغانستان برای خودشان از دنیا پول کمایی بکنند. بحث تروریسم در افغانستان را مطرح بکنند، بحث القاعده و داعش و فلان و بهمان و باز دنیا را بسیج بکنند علیه مردم افغانستان، علیه حاکمیت و بعد یک پولی را بگیرند و علیه مردم ما باز کاری بکنند. نخیر! شرایط فعلی دنیا آن شرایط سالها قبل نیست که همه بیایند پشت پاکستان و پاکستان را هم نایب خود انتخاب بکنند تا پاکستان نسبت به افغانستان اقداماتی را انجام بدهد. به نظر من پاکستان اشتباه میکند. پاکستانیها باید سیاست خودشان را نسبت به افغانستان تغییر بدهند. راهحل اقتصادی پاکستان پروژه جور کردن در رابطه با افغانستان نیست، چون اولا آن شرایط نیست، دوما دیگر زمینه پروژه گرفتن نیست، سوما مردم افغانستان و حاکمیت، حاکمیت مستقلی است از منافع ملی و از تمامیت ارضی خودشان با جدیت دفاع میکنند و کارشان کاری اصولی است.
لذا چه پاکستان و چه جناب تاجیکستان در شمال کشور که ایشان هم یکسری مسائلی را علیه افغانستان دارند، اینها بهتر است که سیاستهای خودشان را متعادل بکنند نسبت به افغانستان. از راه رفاقت بهتر میتوانند منافع خود را در افغانستان تامین بکنند. از راه دوستی و کنار هم آمدن با دولت و ملت افغانستان راحتتر میتوانند مشکلاتشان را حل بکنند و پاکستانیها، پاکستانیهایی است که ما علاقه نداریم با اینها بجنگیم. ما علاقه نداریم اصلا از بینی یک پاکستانی خون بیاید. همسایه ما است، همسایه مسلمان ما است. هیچ وقت ما به دنبال تحریک کسی، تحریک جمعیتی، تحریک کشوری علیه پاکستان نیستیم و نخواهیم بود و نمیخواهیم علیه پاکستان اقداماتی صورت بگیرد، ولی اگر پاکستان یا هر کشوری دیگری در برابر ملت ما و منافع ملی ما و منافع اسلامی ما بیایستد، خوب معلوم است که ما با قاطعیت در صحنه خواهیم بود و در کنار حاکمیت از منافع افغانستان دفاع خواهیم کرد.
۴ـ تهدیدهای داخلی
تهدید چهارم، که تهدید اصلی است، تهدیدهای داخلی است. عوامل تهدید داخلی هم عواملی نیستند که در زمان حاکمیت امارت اسلامی بهوجود آمده باشند. این عوامل میراث شوم زمان جمهوریت هستند.
بحث فساد
بحث فساد، فساد با همه قد و قیافه و اشکال، همانطور که در گذشته وجود داشت، هنوز هم وجود دارد. اگرچه امارت اسلامی سعی کرده است در طول این سه سال با جدیت و بهطرق مختلف با فساد مبارزه کند، این مبارزه خوب بوده و پیشرفت هم داشته است. ما نه تنها انتقادی نسبت به این روند نداریم بلکه خوشحالیم که امارت اسلامی در برابر فساد ریشهدار، عمیق و سابقهدار مبارزه کرده و جنگیده است، اما متاسفانه مطمئن هستم که کار بیشتری لازم است. فساد مالی است، فساد اداری است، فساد اخلاقی است، فساد اعتقادی است، فساد فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در همه زمینهها.
این فساد آثار شوم زمان جمهوریت و استراتژی آمریکاییها در افغانستان همچنان وجود دارد. اینجاست که ما نسبت به وجود این فساد و گسترش و رشد آن نگران هستیم. این نهضت ملی را میطلبد. همه مردم افغانستان باید در برابر این فساد مبارزه کنند. همه دولت باید با تمام توان در برابر این فساد مبارزه کند. یکی از عوامل مهم و عمدهای که ضربهای مهلک به پیکره جمهوریت وارد کرد، بحث فساد بود. فساد از راس ریاست جمهوری بگیرید تا قاعده حاکمیت و مردم. این فساد وجود داشت و این فساد دمار از روزگار مردم افغانستان درآورد. امروز هم این فساد وجود دارد و از این بستر فساد دشمنان ما سوء استفاده میکنند. امروز اگر برخی گروههای تروریستی گاهی جرأت میکنند در گوشه و کنار وطن مزاحمت ایجاد کنند، ترورهایی را بهوجود بیاورند، انفجاراتی را به هر حال شکل بدهند، اینها با استفاده از همان بستر فساد است که به هر حال در جامعه وجود دارد. اگر این بستر رفع شود و ریشهکن گردد، ما دیگر مشکلی از ناامنی نخواهیم داشت.
بحث اقتصاد
حاکمیت باید در رابطه با بحث اقتصاد جدیتر از گذشته عمل کند. بحث بیکاری باید برچیده شود. در بحث بهکارگیری عناصر از اقوام و ملیتهای مختلف در بدنه حاکمیت باید بهرهبرداری شود. این عناصر باید با سواد و با تجربه باشند تا بتوانند زمینههای رضایت مردم را فراهم کنند.
برچیدن نارضایتی از سطح مردم
رگههای نارضایتی از سطح مردم باید برچیده شود. در برابر عناصری که در جهت ایجاد اختلاف عمل میکنند و بین جامعه و مردم شکاف ایجاد میکنند، باید برخورد جدی صورت گیرد. این عناصر میتوانند با هر عنوانی باشند، چه آیتالله، حجتالاسلام، مولوی، مولانا، دکتر، پروفسور، مهندس یا تکنسین. این عوامل باید در برابر اقداماتشان با جدیت مواجه شوند تا از ایجاد اختلاف در درون جامعه جلوگیری گردد.
شدت عمل در برابر عناصر تروریستی
از سوی دیگر، در برابر عناصر تروریستی باید با شدت بیشتری اقدامات صورت گیرد. در این صورت است که میتوانیم در برابر تهدید اصلی که در داخل افغانستان است، موضعگیری کنیم. حاکمیت باید در عرصه سیاست داخلی جدیتر از گذشته عمل کند. اگر در داخل افغانستان موانع مختلف نداشته باشیم، اگر فساد وجود نداشته باشد و نارضایتیها رفع شوند، پایههای حاکمیت در سطوح مختلف گسترده خواهد شد و حاکمیت، حاکمیت بر قلوب مردم خواهد بود.
شما مطمئن باشید که حتی اگر همه کشورهای دنیا دست به دست هم دهند و علیه ما توطئه کنند، کاری از پیش نخواهند برد. ما باید از درون تقویت شویم. ما باید از درون مقتدر و قدرتمند شویم.
ضرورت توجه جدی حاکمیت در رابطه با کشورهای منطقه
از طرف دیگر، حاکمیت بایستی در رابطه با کشورهای منطقه توجه جدی بکند، به فکر آمریکا نباشد، از سیاستهای تهدیدآمیز آمریکا نترسد، از کل غربیها نترسد، از شرقیها هم اگر علیه امارت اسلامی است نترسد. بلکه اول ما بایستی به اصطلاح بر بدنه و پایههای گسترده مردمی در داخل تکیه بکنیم و سپس کشورهای همسایه خود را داشته باشیم.
مشکل پاکستان باید حل شود، مشکل با تاجیکستان باید حل شود. کشورهای همسایه که با ما همسو هستند حتماً باید مورد تعامل بیشتر قرار بگیرند.
اخیراً مراوده بین جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی بیشتر شده است و وزیر خارجه جمهوری اسلامی وارد افغانستان شد و پروتکلهای مختلفی عقد شد و امضا شد. این کاری خیلی خوبی است. افغانستان بایستی از ظرفیتهای ایران بهرهبرداری بکند. ایران یکی از همسایههای بسیار مفیدی است که چه در زمان جهاد، چه در زمان بیست سال گذشته، چه در زمان این سه سال اخیر با ما خیلی رفتار مناسب داشته، خیلی رفتار مفید داشته برای مردم افغانستان در داخل و برای مهاجرین ما مفید است و مثبت است.
در مورد دیگر کشورهای منطقه نیز باید گفت که رابطه با چین باید جدی شود، رابطه با روسیه باید جدی شود، رابطه با هندیها و ایرانیها بایستی جدی شود. البته رابطه با هندیها نه به خاطر ایجاد به اصطلاح حساسیت علیه پاکستان. نخیر، پاکستانیها همسایه ما هستند. اگر اینها منافع دینی و ملی ما را رعایت بکنند، قطعا نسبت به هر کشوری دیگری بر ما اولویت دارند. حق دارند و ما هم حق آنها را به رسمیت خواهیم شناخت و آنها هم بالاخره به رسمیت بشناسند. اما رابطه با هند هیچ ربطی به موضوع پاکستان ندارد.
بالاخره افغانستان بایستی روابط خود را با کشورهای همسایه و منطقه استوار بسازد. اگر ما در این سطوح فعال باشیم و قوی باشیم، آمریکا هیچ کاری نخواهد توانست بکند، مخالفین هیچ کاری نخواهند توانست بکنند.
ضرورت برقراری رابطه امارت اسلامی با مخالفین
البته در رابطه با بحث مخالفین هم یک نکته را اضافه بکنم که همهی کسانی که رفتند به خارج و عنوان مخالف را دارند، قطعاً بسیاری از اینها بحث ریشهای با امارت اسلامی و افغانستان ندارند. کافیست که امارت اسلامی با اینها رابطه بگیرد و اینها را دلجویی بکند و دعوت بکند؛ زمینهی کار و فعالیت در داخل افغانستان برایشان فراهم بکند. اینها اکثراً برمیگردند. کسانی که بغض دارند، کسانی که کینه دارند، کسانی که به هرحال علیه افغانستان طرح و برنامه دارند، و آنها یا مطیع و عوامل مزدور امریکا و غرب و برخی کشورها هستند، یا منافع مادی داشتند که در زمان جمهوریت جیبشان پر میشد، حالا نمیشود. و اینها طبیعی است که بلاخره با امارت و با افغانستان کنار آمدنی نیستند. ولی اکثریت کسانی که خارج رفتند ممکن است بر اساس یک سوء تفاهم بوده باشد. احساس میکنند که ما اگر افغانستان باشیم، ما را امارت اسلامی مورد آزار و اذیت قرار میدهد. باید این سوء تفاهم از دل اینها برداشته شود و رفع شود و دعوت شوند به افغانستان.
ضرورت توجه امارت اسلامی به حامیان خود در داخل
نکته بعدی این که امارت اسلامی بایستی توجه داشته باشد به حامیان خود در داخل افغانستان. افراد و جریانهایی که نگاه مثبت دارند، افراد و جریانهایی که در کنار امارت اسلامی هستند و از این امارت حمایت میکنند. باید حواسشان جمع باشد. در راستای حمایت اینها، در راستای تشویق اینها و ترغیب اینها گامهای عملی بردارند و دست اینها را بیشتر باز بگذارند و تریبون بیشتر در اختیار اینها قرار بدهند که اینها کار بکنند، کار فرهنگی بکنند، رسانهای بکنند.
ضرورت کار فرهنگی برای جهتدهی مردم
کار مهمی که امارت اسلامی برای جهتدهی مردم و رهبری مردم نیاز دارد، بحث کار فرهنگی است. کار فرهنگی به شدت در این کشور لازم است. کار رسانهای به شدت در این کشور لازم است. رسانهها باید تقویت شوند. رسانهها باید مورد بههرحال محبت و عطوفت امارت اسلامی قرار بگیرند. عزیزان ما، مسئولین ما، و عناصر رسانهای ما در این جا هستند.
بایستی به اینها بها داده شود و برای اینها زمینههای ظهور و بروز بیشتر داده شود تا این که اینها از امنیت ملی ما دفاع بکنند، اینها از منافع ملی دفاع بکنند، اینها مردم را روشن بسازند، اینها مردم را جهتدهی کنند، رابطه بین ملت و حاکمیت را بیشتر بکنند، و وحدت ملی را در سطح جامعه به وجود بیاورند.
این جا است که برادران و خواهران، اگر مردم افغانستان تمام این فعالیتها که گفتم مبتنی بر دین و مذهب و مکتب الهی باشد، ما مردم شهادتطلب خواهیم بود و این ملت شهادتطلب در سطح منطقه و دنیا به عنوان عناصر و اجتماع و کشور و ملت مقتدر مطرح خواهند شد و کسی دیگر نخواهند توانست به سمت اینها چپ نگاه بکنند. ما صاحب تمام هست و بود خود خواهیم شد.
بیش از این وقت عزیزان را نمیگیرم، با پوزش که صحبت طولانیتر شد. برای شادی ارواح طیبه پیامبران الهی و ائمه معصومین علیهم الصلوات و السلام، شهدا و صلحا و فقها، تعجیل در ظهور حضرت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتی ایشان و شادی ارواح طیبه شهدای اسلام، شهدای افغانستان و شهدایی که در این مکان شهید شدند، شهدای ۲۰ حوت مزارشریف و شهدای ۹ دلو مزارشریف، شهید سید علی اکبر مصباح و هشت تن از یارانش، و شادی ارواح طاهره درگذشتگان این جمع حاضر، سلامتی این جمع، رفع گرفتاری این جمع و همهی مؤمنین و مؤمنات، رحمه الله من یقرأ الفاتحة مع الإخلاص و الصلوات.