تاریخ انتشار :شنبه ۲۸ عقرب ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۰۹
کد مطلب : 32891
از پیمان های مبهم با دیگران تا ابهامات پیمان با آمریکا
طرح یکجانبه خواست های افغانستان از آمریکا در پیمان استراتژیک و پرهیز آمریکایی ها از در اختیار گذاردن خواست های خود به جرگه سنتی، رسانه ها و مردم افغانستان، میزان شک و پرسش ها در خصوص صداقت آمریکا و نیات مشکوک دولتمردان افغانستان را افزایش داده است.
دولت افغانستان و حکومتی که قرار بود در یک چارچوب کاملا باز و روشن در قبال مردم افغانستان، با جامعه جهانی وارد تعامل شود، اکنون خواسته یا ناخواسته در همسویی با جامعه جهانی در برابر مردم خویش قرار گرفته است.
قانون گریزی، قبیله گرایی‌، شیوع روزافزون فساد اداری، حکومت داری ناکارآمد، حذف تدریجی نهادهای انتخابی با ایجاد اختلال در مشارکت آگاهانه مردم در همه صحنه های سیاسی مربوط به حیات جمعی مردم افغانستان، مدارا و مماشات بیش از حد با دشمنان قسم خورده مردم افغانستان ذیل عنوان مصالحه با شورشیان، حذف سیستماتیک و سازمان یافته سران و رهبران جهادی افغانستان و... بخشی از اقداماتی بوده که یا حکومت و حلقه قدرت، مستقیما در آن نقش داشته و یا اینکه به نحوی با سکوت از آن حمایت کرده و به آن دامن زده است.
اینک با برنامه ریزی های هدفمند و ضد مردمی‌ در تلاش است تا بنیادهای اعتقادی و ارزشی مردم افغانستان را در هم پیمانی با نیروهای بیگانه مورد هدف قرار دهد.
امضا یا تلاش برای امضای پیمان های استراتژیک با هند، انگلیس، فرانسه، اتحادیه اروپا و ناتو از یکسو و زمینه سازی و مبارزه گسترده و وقفه ناپذیر به منظور فراهم آوری حضور غیرقانونمند، همیشگی و نامحدود نیروهای نظامی و جنگی آمریکایی در خاک افغانستان از سوی دیگر، اینک به گونه بی سابقه ای دولت موجود را در تقابل با خواست های عام مردم افغانستان قرار داده است.
طرح یکجانبه خواست های افغانستان از آمریکا در پیمان استراتژیک و پرهیز آمریکایی ها از در اختیار گذاردن خواست های خود به جرگه سنتی، رسانه ها و مردم افغانستان، میزان شک و پرسش ها در خصوص صداقت آمریکا و نیات مشکوک دولتمردان افغانستان را افزایش داده است.
با این وصف، متنی که به عنوان خواست های دولت افغانستان از آمریکا و پیمانی که قرار است منعقد شود در اختیار خبرگزاری صدای افغان(آوا) قرار گرفته، کاملا یکجانبه و صرفا مبین خواست های افغانستان است؛ اما با این وجود، همین متن نیز نواقص و نکته های فراوانی مبنی بر ضد مردمی بودن و عدم همخوانی آن با ارزش های اجتماعی، اعتقادات مذهبی و منافع ملی افغانستان را در خود جای داده است.
به عنوان نمونه در بخشی از آن آمده است:" با توجه به روند انتقال و مسئولیت گیری افغان ها و همچنین ایجابات کاهش چشمگیر نیروهای امریکایی در افغانستان، موضوع و دورنمای همکاری میان دو کشور در صدر گفتگو های دو جانبه قرار گرفت:
1- باید دستاوردهای ده سال گذشته افغانستان برگشت ناپذیر شوند.
2- افغانستان نباید یک بار دیگر به کانون تروریزم، افراطیت و مداخله علیه امنیت و رفاه کشورهای دیگر تبدیل شود.
3- افغانستان باید به مرکز و گرهگاه مبادلات اقتصادی، تجارت، ترانزیت و همیاری منطقه ای مبدل شود.
4- افغانستان باید دارای چنان نیروها ونهادهای ملی گردد که بتواند از امنیت، رفاه و نظام سیاسی مبتنی بر اراده مردم که در آن تمام باشندگان این کشور دارای حقوق برابر و صاحب یک زندگی صلح آمیز گردند، دفاع کند.
5- تا رسیدن به این اهداف و تحقق صلح، امنیت و رفاه، افغانستان به همکاری با ایالات متحده امریکا نیاز دارد.
6- این همکاری باید، همکاریی باشد میان دو کشور دارای حق حاکمیت ملی عام و تام که در آن چارچوب همکاری های متقابل بر اساس منشور سازمان ملل متحد، قوانین بین المللی و موازین حقوقی داخلی آنها روشن شده باشند. تحقق حق حاکمیت ملی ایجاب می کند تا در قدم اول حضور کشورهای دیگر در افغانستان بر پایه توافقات دو جانبه تنظیم و تدوین گردد. طوری که افغانستان بتواند از حق حاکمیتش بر فضا و زمینش دفاع کرده و حضور و حرکت خارجیان در قلمرو افغانستان نیز با اجازه و توافق این کشور صورت بگیرد."
حتا اگر بپذیریم که همه این خواست ها معقول، مشروع و مبتنی بر منافع ملی افغانستان است؛ اما آیا واقعا صادقانه، دارای پشتوانه های مستحکم عملی و برآمده از درد و دغدغه دینی و ملی دولتمردان افغانستان است؟ آیا آمریکا به عنوان طرف امضای این پیمان در برابر این خواست ها، متعهد و پاسخگو و مکلف است؟ و اگر چنین است چه تضمینی وجود دارد که به تعهدات خود عمل کند؟ و تازه آیا روشن هست که آمریکا حتا اگر به این خواست و نیز آنچه در ادامه این متن آمده است، ملزم و متعهد شود، در برابر آن از افغانستان چه می خواهد؟ آیا پنهانکاری و محرمانه نگهداشتن خواسته های‌ آمریکا در این جرگه، به معنای استعماری و اشغالگرانه و زورگویانه بودن خواست های آمریکا نیست؟
از سوی دیگر، چه نشانه روشنی وجود دارد که نشان دهد دولت افغانستان نسبت به آنچه عنوان می کند در برابر مردم و رسانه های افغانستان، صادق است؟ آیا تشکیل یک جرگه نامشروع،‌ غیر مردمی و غیر دموکراتیک و انتصابی بیانگر، غل و غش های آشکار در کار دولتمردان افغانستان نیست؟ دولت اگر مردمی و دموکراتیک و ملی نگر و صادق است؛ چرا به صدای مخالفان سیاسی خود گوش فرانمی دهد؟ چرا از مخالفان سیاسی حکومت و همه طیف های سیاسی جامعه افغانستان، در جرگه کسی حضور نداشت؟
دلیل سانسورهای سازمان یافته رسانه های داخلی از سوی کارمندان اداره امور و ماموران امنیت ملی و دیگر گماشتگان حاکمیت، چه بود؟
دولت چرا از اطلاع رسانی آزاد، شفاف، بی طرفانه و بدون سانسور و محدودیت رسانه ها از آنچه در داخل جرگه گذشت، هراسان بود؟
تبعیض قایل شدن میان رسانه های حکومتی و غیرحکومتی در حضور در جرگه به چه معناست؟
با این حساب دولت از کدام دستاورد در طی ده سال گذشته سخن می گوید؟ اگر نهادهای انتخابی و دموکراتیک نظیر پارلمان بود با این جرگه زیر سوال رفت. اگر آزادی های رسانه ای بود با این جرگه زیر سوال رفت و اگر پاسخ دهی به مردم بود با این جرگه زیر سوال رفت و... پس از کدام دستاورد سخن می گویند؟ و آمریکا برای حفظ چه چیزی در این کشور حضور خواهد یافت؟ برای حفظ جان و مال و آزادی و حاکمیت مردم افغانستان؟ اگر اینگونه هست پس چرا آن را پنهان می کند؟!
منبع : vخبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل - سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.com/vdccs4q1.2bqio8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما