هرچند متاسفانه در مورد پیدایش سینمای افغانستان اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما از معلوماتی که در این باره موجود است، برمیآید که جرقه های ابتدایی شکل گیری این هنر در زمان حبیب الله خان و پس از آن توسط پسرش امان الله خان(۱۹۲۸) در کشور رقم خورده است.
بر اساس گزارشها، اولین فلم افغانستانی «عشق و دوستی» (١٩۴٩م) توسط رشید لطیفی در هندوستان ساخته شد؛ این فلم با آنکه از ناحیه مهارتهای تکنیکی ضعیف بود؛ اما با توجه به نوپا بودن سینما این امر طبیعی بود.
با تشکیل دولت اسلامی مجاهدین سینما نیز همانند تلویزیون به حالت نیمه تعطیل درآمد. کمک شوروی به زیرساخت های سینمای افغانستان نیز تازه در حال شکل گیری بود که به دلیل ازدیاد جنگ به سرانجام نرسید.
اما با آمدن طالبان سینما به کلی تعطیل و از نظرها محو شد؛ به طوری که افراد را به بهانه کافر شدن و کافر بودن از رفتن به سینما و کار در صنعت سینما منع می کردند. دوران انحطاط و سقوط سینما نیز از همین زمان آغاز شد.
پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ م سینمای افغانستان با تلاش های فردی، بدون پشتوانه و برنامه ریزی، به صورت خودجوش به وجود آمد و این در حالی بود که دیگر سالون سینمایی برای نمایش نمانده بود و این صنعت به دلیل حاکم بودن بازار آزاد از حمایت دولت نیز برخوردار نبود.
در چنین شرایطی، هرچند شماری از سینماگران تلاشهای زیادی به خاطر احیای سینما به خرج دادند و آثار خوبی آفریدند؛ اما حاکم بودن اقتصاد بازار و آزادی بیان زمینه خلق فلمهای مبتذل و تجارتی را نیز فراهم ساخت.
طی یک دهه گذشته، سینمای کشور، فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است.
در تمام اين سالها، سينمای کشور، در هر دوره و زمانهای گاه هنر ناب بوده، گاه وسيلهٔ تبليغ، گاه، اسباب تفريح و سرگرمى و زمانی هم زمينهاى براى انتقال پيام؛ ولی در حال حاضر دوربين و سينما که آن را صنعت تصوير نيز گفتهاند، ابزارى توانمند در دست هنرمندانى است که مىکوشند به نگريستن، معناى تازهاى ببخشند و از سوی دیگر در دستان افرادی که به کمک آن سینما را به بازی میگیرند.
اما با همه اینها در یک دهه پسین سینمای کشور با رشد کمی و کیفی روبرو بوده است. از راه یافتن فلم "بچههای بزکشی" در اسکار گرفته؛ تا کسب بهترین جایزههای هنری دنیا توسط هنرپیشههای افغان از رخدادهای بزرگ سینماست که در سالهای پسین اتفاق افتاده است.
در ۱۰ عقرب سال جاری در جشنواره دوشنبه، فلم " سنگ صبور" ساخته عتیق رحیمی توانست جایزه بهترین فلم بلند سینمایی را به دست آورد و نیز فلم "نسیمه، خاطرات روزانه دختری مهاجر" ساخته صحرا کریمی جایزه بهترین فلم منتخب تماشاگران شهر دوشنبه را به دست آورد.
در رویداد مشابه دیگر، وژمه بهار؛ بازیگر تئاتر و سینما، جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره بینالمللی فلمهای عاشقانه بلژیک را از آن خود ساخت. این جایزه به خاطر بازی در فیلم 'وژمه، غزلنامه عشق افغانی' به او داده شد.
برگزاری شماری از جشنوارهها و دستآوردهای خارجی از دیگر نقاط قوت این مدت به حساب میآید. با آن که مسؤولان ریاست افغان فلم، از شمار فلمهای تولیدشده آماری به دست نمیدهند؛ اما میگویند که در یک دهه گذشته دهها فلم با موضوعهای اجتماعی و فرهنگی و گاهی هم مناسبتی از سوی این نهاد و سایر مؤسسههای فلم سازی خصوصی ساخته شده است.
با همه اینها اما افزایش چالشها علیه هنرپیشهها و عدم حمایت مالی سینماگران از سوی دولت از چالشهایی است که سینماگران را با مشکل روبرو ساخته است. سینمای کشور در سالهای گذشته چندین تن از هنرپیشههای خود را از دست داده و در مواردی هم، هنرپیشهها مورد ضرب و شتم و تهدید قرار گرفته اند.
از جمله این تهدیدها می توان به قتل ظاهر آرمانی؛ هنرپیشه ولایت ننگرهار اشاره کرد. آقای آرمانی در ۲۸ قوس سال گذشته ناپدید شد و چندی بعد جسد وی توسط پولیس کشف شد.
افزایش این قتلها و تهدیدها یک نوع هراس در میان سینماگران ایجاد کرده و بسیاری از آنها را از ادامه کار در این مسلک بازداشته است.
برخی از این هنرپیشه ها گفته اند کسانی هستند که نمی خواهند دختران در اجتماع کار کنند. می خواهند ما گوشه نشین باشیم. مشکل عمده شان این است که نمی خواهند زنان فعال باشند و تهدیدها میتواند هنرپیشهها را خانهنشین سازد.
اما با توجه به حوادث مشابهی که در سالهای گذشته رخ داده، انتظار نمی رود پولیس کابل به زودی بتواند پرده از اسرار چنین قتلهایی بردارد؛ چون سوالهایی که در قبال قتلهایی مشابه در گذشته وجود داشته است با گذشت سالها، هنوز بی پاسخ مانده اند.
با همه این ها با آن که مسؤولان افغان فلم، وجود برخی از چالش های این عرصه را میپذیرند؛ اما میگویند، در کنار این چالشها افغان فلم دستاوردهای خوبی نیز داشته اند.
به گفته ابراهیم عارفی؛ رییس افغان فلم، آنها توانسته اند با کمک دیگر سینماگران در یک دهه گذشته چهره تازه سینمای کشور را به جهان معرفی کنند و فلم های تازه تولید شده افغانی را در سینمای جهان به نمایش درآورند.
او میافزاید که سریال "کوچه ما" که توسط میرویس رکاب کارگردانی شد، به کمک تخنیکی افغان فلم تهیه شده است. فلمهای کوتاه دیگر درباره فرهنگ استالیف و فلم های مناسبتی دیگر از دیگر فرآوردهای سینمایی است که در سال های پسین آفریده شده است.
اما شماری از سینماگران این کارها را بسنده نداسته میگویند که دولت باید به خاطر رشد سینما، سینماگران را نیز مورد حمایت قرار دهند.
با اینهمه، به نظر میرسد، هرچند از یکسو دولت بنابر اقتصاد بازار ملزم به حمایت از صنعت سینما در کشور نمیباشد و از سوی دیگر سینماگران نیز با مشکل مالی دست و پنجه نرم میکنند، پس در آن صورت سرنوشت نامعلوم سینما چه خواهد شد، پرسشی که گذر زمان به آن پاسخ خواهد داد.
بر اساس گزارشها، اولین فلم افغانستانی «عشق و دوستی» (١٩۴٩م) توسط رشید لطیفی در هندوستان ساخته شد؛ این فلم با آنکه از ناحیه مهارتهای تکنیکی ضعیف بود؛ اما با توجه به نوپا بودن سینما این امر طبیعی بود.
با تشکیل دولت اسلامی مجاهدین سینما نیز همانند تلویزیون به حالت نیمه تعطیل درآمد. کمک شوروی به زیرساخت های سینمای افغانستان نیز تازه در حال شکل گیری بود که به دلیل ازدیاد جنگ به سرانجام نرسید.
اما با آمدن طالبان سینما به کلی تعطیل و از نظرها محو شد؛ به طوری که افراد را به بهانه کافر شدن و کافر بودن از رفتن به سینما و کار در صنعت سینما منع می کردند. دوران انحطاط و سقوط سینما نیز از همین زمان آغاز شد.
پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ م سینمای افغانستان با تلاش های فردی، بدون پشتوانه و برنامه ریزی، به صورت خودجوش به وجود آمد و این در حالی بود که دیگر سالون سینمایی برای نمایش نمانده بود و این صنعت به دلیل حاکم بودن بازار آزاد از حمایت دولت نیز برخوردار نبود.
در چنین شرایطی، هرچند شماری از سینماگران تلاشهای زیادی به خاطر احیای سینما به خرج دادند و آثار خوبی آفریدند؛ اما حاکم بودن اقتصاد بازار و آزادی بیان زمینه خلق فلمهای مبتذل و تجارتی را نیز فراهم ساخت.
طی یک دهه گذشته، سینمای کشور، فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است.
در تمام اين سالها، سينمای کشور، در هر دوره و زمانهای گاه هنر ناب بوده، گاه وسيلهٔ تبليغ، گاه، اسباب تفريح و سرگرمى و زمانی هم زمينهاى براى انتقال پيام؛ ولی در حال حاضر دوربين و سينما که آن را صنعت تصوير نيز گفتهاند، ابزارى توانمند در دست هنرمندانى است که مىکوشند به نگريستن، معناى تازهاى ببخشند و از سوی دیگر در دستان افرادی که به کمک آن سینما را به بازی میگیرند.
اما با همه اینها در یک دهه پسین سینمای کشور با رشد کمی و کیفی روبرو بوده است. از راه یافتن فلم "بچههای بزکشی" در اسکار گرفته؛ تا کسب بهترین جایزههای هنری دنیا توسط هنرپیشههای افغان از رخدادهای بزرگ سینماست که در سالهای پسین اتفاق افتاده است.
در ۱۰ عقرب سال جاری در جشنواره دوشنبه، فلم " سنگ صبور" ساخته عتیق رحیمی توانست جایزه بهترین فلم بلند سینمایی را به دست آورد و نیز فلم "نسیمه، خاطرات روزانه دختری مهاجر" ساخته صحرا کریمی جایزه بهترین فلم منتخب تماشاگران شهر دوشنبه را به دست آورد.
در رویداد مشابه دیگر، وژمه بهار؛ بازیگر تئاتر و سینما، جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره بینالمللی فلمهای عاشقانه بلژیک را از آن خود ساخت. این جایزه به خاطر بازی در فیلم 'وژمه، غزلنامه عشق افغانی' به او داده شد.
برگزاری شماری از جشنوارهها و دستآوردهای خارجی از دیگر نقاط قوت این مدت به حساب میآید. با آن که مسؤولان ریاست افغان فلم، از شمار فلمهای تولیدشده آماری به دست نمیدهند؛ اما میگویند که در یک دهه گذشته دهها فلم با موضوعهای اجتماعی و فرهنگی و گاهی هم مناسبتی از سوی این نهاد و سایر مؤسسههای فلم سازی خصوصی ساخته شده است.
با همه اینها اما افزایش چالشها علیه هنرپیشهها و عدم حمایت مالی سینماگران از سوی دولت از چالشهایی است که سینماگران را با مشکل روبرو ساخته است. سینمای کشور در سالهای گذشته چندین تن از هنرپیشههای خود را از دست داده و در مواردی هم، هنرپیشهها مورد ضرب و شتم و تهدید قرار گرفته اند.
از جمله این تهدیدها می توان به قتل ظاهر آرمانی؛ هنرپیشه ولایت ننگرهار اشاره کرد. آقای آرمانی در ۲۸ قوس سال گذشته ناپدید شد و چندی بعد جسد وی توسط پولیس کشف شد.
افزایش این قتلها و تهدیدها یک نوع هراس در میان سینماگران ایجاد کرده و بسیاری از آنها را از ادامه کار در این مسلک بازداشته است.
برخی از این هنرپیشه ها گفته اند کسانی هستند که نمی خواهند دختران در اجتماع کار کنند. می خواهند ما گوشه نشین باشیم. مشکل عمده شان این است که نمی خواهند زنان فعال باشند و تهدیدها میتواند هنرپیشهها را خانهنشین سازد.
اما با توجه به حوادث مشابهی که در سالهای گذشته رخ داده، انتظار نمی رود پولیس کابل به زودی بتواند پرده از اسرار چنین قتلهایی بردارد؛ چون سوالهایی که در قبال قتلهایی مشابه در گذشته وجود داشته است با گذشت سالها، هنوز بی پاسخ مانده اند.
با همه این ها با آن که مسؤولان افغان فلم، وجود برخی از چالش های این عرصه را میپذیرند؛ اما میگویند، در کنار این چالشها افغان فلم دستاوردهای خوبی نیز داشته اند.
به گفته ابراهیم عارفی؛ رییس افغان فلم، آنها توانسته اند با کمک دیگر سینماگران در یک دهه گذشته چهره تازه سینمای کشور را به جهان معرفی کنند و فلم های تازه تولید شده افغانی را در سینمای جهان به نمایش درآورند.
او میافزاید که سریال "کوچه ما" که توسط میرویس رکاب کارگردانی شد، به کمک تخنیکی افغان فلم تهیه شده است. فلمهای کوتاه دیگر درباره فرهنگ استالیف و فلم های مناسبتی دیگر از دیگر فرآوردهای سینمایی است که در سال های پسین آفریده شده است.
اما شماری از سینماگران این کارها را بسنده نداسته میگویند که دولت باید به خاطر رشد سینما، سینماگران را نیز مورد حمایت قرار دهند.
با اینهمه، به نظر میرسد، هرچند از یکسو دولت بنابر اقتصاد بازار ملزم به حمایت از صنعت سینما در کشور نمیباشد و از سوی دیگر سینماگران نیز با مشکل مالی دست و پنجه نرم میکنند، پس در آن صورت سرنوشت نامعلوم سینما چه خواهد شد، پرسشی که گذر زمان به آن پاسخ خواهد داد.