جهل مرکب عبارت است از اینکه کسی چیزی را نداند و یا خلاف واقع بداند و اینگونه گمان کند که حقیقت را دریافته است. چنین شخصی نمیداند، و نمیداند که نمیداند. جهل مرکب از بدترینِ رذائل بوده و دفع این رذیله نیز بسیار مشکل اما الزامی است.
بر هر کسی لازم است که مقداری از اوقات خود را صرف شناختن غایت نفس و کمالات آن و طریقۀ معالجۀ بیماری آن با رجوع به کتب اخلاق و حدیث یا گوش دادن به سخنان بزرگان این علم و رفتار مطابق با رفتار آنان نماید و از بعضی بدعتها که طایفهای از اهل بدعت و هواهای نفس، اختراع میکنند دوری کند.
يكى از مباحث مهم اسلام كه قرآن مجيد بر آن تکیۀ بسیاری كرده و آيات فراوانی دربارۀ آن نازل شده، بحث اخلاق است.
يک انسان كامل کسی است كه همۀ جهاتِ وجودى او كامل باشد. چون انسان از سه بخشِ عقل و تفكر؛ قلب و عواطف و احساسات؛ و جسم و پيكر مادى ساخته شده، پس كمال او در تكامل در اين هر سه قسمت است.
آنچه فكر انسان را تكامل مىبخشد و مى...
یکی از الطاف حضرت پروردگار به انسان این است که در ابتدای سنِ رشد او در کودکی، دلش را بی هیچ دلیل و برهانی محلِ ورودِ ایمان میکند. البته این اعتقاد در ابتدا خالی از وهن و ضعف نیست و ممکن است به سبب شبهات از بین برود. لذا باید آن را در دل اطفال به نحوی راسخ و مستحکم نمود که متزلزل نشود.
درخششِ بصیرت و نور یقین، نه با دلیل و برهان، بلکه با رعایت تقوی و بازداشتن نفس از هوی و هوس و پاک نمودنِ آن از صفات ناپسند و قطع علایق دنیوی و اشتغال به ریاضتها و مجاهدتهای سخت و تضرع و زاری به درگاه حضرت حقتعالی حاصل میشود. در این حالت نور الهی بر روزنهی دل میتابد و حجاب از پیش دیدگان برداشته میشود.
احتیاجِ مخلوق به خالق امری فطری است هرچند انسان هنوز به مرتبهی ادراک و تمییز امور نرسیده باشد. چنانچه مشاهده میکنیم که اگر سیبی را نزد طفل خردسالی بگذاریم و کسی آن را بردارد، کودک وقتی فهمید میپرسد که سیب را چه کسی برداشت؟ پس به فطرتِ خود حکم میکند که نبودنِ سیب به خودیِ خود امکانپذیر نیست بلکه احتیاج به کسی دارد که آن را برداشته باشد.
حقیقتِ تلخ این است که اگر کسی اندک آشنایی نسبت به مردمِ این زمان داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که آداب تعلیم و تعلّم در جهان امروز مانند سایر صفات کمالی، مهجور و مظلوم مانده و اکثر معلمین و متعلمین آداب و شرایط این مسئله را در نظر نمیگیرند. بازارِ هدایتگری و ارشاد ساکت و خلوت شده است. نیت معلمان و شاگردان خالص نیست. نه انگیزهی استاد صحیح است و نه ...
شدیدترین مردم از جهت حسرت و پشیمانی، کسی است که دیگران را به خدا خوانده باشد و آنان دعوتِ او را قبول نموده و به سبب آن داخل بهشت شوند، ولی خودِ آن شخص، به جهت ترکِ عمل به آنچه دانسته بود وارد جهنم شود.
به راستی که به وسیلهی علم، دلها از نادانی رها میشود و چشمهای بصیرت روشن میگردد. علم، بنده را در دنیا و آخرت به جایگاه بزرگان و مجالس نیکان و درجات بلند و مراتب ارزشمند میرساند. ثواب ذکر علم، معادل ثواب روزه داشتن و درسدادنِ آن همسان با عبادتِ شبانه است. اطاعت و عبادت پروردگار به وسیلهی علم است. علم پیشرو و امام و عَمل تابعِ آن است.
پیامبر (ص) به ابوذر فرمودند که ای اباذر، ساعتی نشستن در مجلسی که در آن گفتگوی علمی باشد نزد خدا بهتر و محبوبتر است از بیداریِ هزار شب که در هر شبی هزار رکعت نماز خوانده شود و محبوبتر است از هزار جهاد در راه خدا و از دوازده هزار مرتبه ختم قرآن و بهتر است از عبادت یک سال که روزهای آن را روزه بگیرند و شبهای آن را احیا بدارند.
رذیلهی جهل عبارت است از خالیبودن نفس از علم و اتصاف آن به نادانی. در ابتدای امر، این صفت مذموم نبوده و بلکه ممدوح است. زیرا تا انسان به جهل خود برنخورَد و نداند که نمیداند، درصدد تحصیل علم برنمیآید. اما باقی بودن بر این مقام و ماندن بر جهل از رذائل عظیمه است که دفع آن لازم و دوامِ آن از عوامل اصلی هلاکت انسان است. کسی که متصف به صفت جهل است، باید ...
در هر مملکتی، با ستم سلطان و ظلم حاکمان، احوالِ مردم مختل و اوضاع آنان پریشان میشود. از هر طرفی فتنه و آشوب برخواهد خاست و از هر جانبی اندوه و غم خواهد بارید. دلها مرده و خاطرها افسرده میشود. در کل، تحصیل کمالات و وصول به مراتب سعادات و کسب معارف و علوم و نشر احکام، به عدالتِ سلطان و توجه او به اعتلای کلمهی دین و سعی او در ترویج شریعت محمدی منوط ...
در روایات آمده که از هفتاد لغزشِ شخص جاهل چشم پوشیده میشود، قبل از اینکه از یکی از خطاهای شخص عالم بگذرند. لذا علم بدون عمل، وبال گردن و موجبب خسران است.
در حدیث نبوی آمده است که "برادران مومن بر یکدیگر سی حق دارند که انسان بریءالذمه نمیشود مگر اینکه آنها را به جای آورَد و یا در صورت قصور در انجام این حقوق، از برادران خود طلب عفو و بخشش کند."
حق -سبحانه و تعالی- بخشندهی حیات و عطاکنندهی جمیع کمالات است، آنچه که هر موجود زندهای به آن محتاج است آماده میکند و سفرهی نعمت و احسان و روزی برای همه میگستراند. زبانها از شمارش تعداد آنچه از نعمتهای بیکرانِ او به بندگان میرسد عاجزند.
عطاهای بیپایانش که هر لحظه برای مخلوقات حاصل میشود، از حد و اندازه و بیان تجاوز میکنند. مثل آنچه را ...
جمیع اخلاق فاضله و صفات کامله بر عدالت مترتب میشوند. به همین سبب است که افلاطون گفته است: "هنگامی که صفت عدالت برای انسان حاصل شد، به واسطهی آن جمیع اجزای نفس او روشن و نورانی میشود و هر جزئی از جزءِ دیگر کسب روشنایی و تلألو میکند و دیدههای نفس باز میشود. پس صاحبی آن نفس سزاوارِ بساط قرب الهی شده و نهایت نزدیکی در نزد پادشاه پادشاهان برای او ...
هرگاه سایر قوا در مرتبهی کمال باشند، عدالت حاصل خواهد بود و هرگاه ناقص باشند عدالت منتفی خواهد بود. بنابراین تحقق و یا عدم تحقق عدالت تابعِ کمال و نقص سایرِ قوا است.
گاهی باید شخصِ مبتلا به یک صفتِ رذیله، بدیها و ناخوشیهای آن صفت را در دل خود بگذراند و تصور کند و به زبان نیز بیاورد و با خود عتاب کند و بگوید که ای نفسِ امّاره و مکّاره، مرا و خود را هلاک کردی و در معرض خشم پروردگار درآوردی، خود را و مرا از پادشاهیِ بیزوال محروم ساختی و تا چشم بر هم میزنی زمانِ رفتن و مُردن فرا میرسد، و باید در آتش جهنم با مار ...
افراط در قوهی شهویه، مانند اینکه انسان زیادتر از حد ضرورت جماع و همبستری کند و یا بدون اینکه رغبت به طعامخوردن داشته باشد غذا بخورد.
تفریط در قوهی شهویه، مانند اینکه انسان کمتر از حد ضرورت جماع نماید و نیازهای همسرش را پاسخ ندهد و یا حتی ازدواج نکند و نسل خود را از بین ببرد.
نابودی و فسادِ قوهی شهویه، مانند اینکه انسان به ارتباط جنسی با ...