تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۹ جوزا ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۵۴
کد مطلب : 271999
زندگینامه امام نهم/ ایشان به دلیل کثرت احسان ملقب به جواد‌الائمه بود
محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم شیعیان اثناعشری است. کنیه او ابوجعفر ثانی است و ملقب به جواد و ابن‌الرضا بود. ملقب شدن او به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان ایشان دانسته‌اند. در منابع شیعی،‌ کراماتی همچون سخن گفتن هنگام تولد، طی‌ُالارض، شفادادن بیماران و استجابت دعا، برای حضرت جواد (ع) نقل شده است. عالمان اهل‌سنت نیز شخصیت علمی و معنوی امام جواد (ع) را ستوده و برای او احترام قائلند.
خبرگزاری صدای افغان (آوا)- سرویس آیین و اندیشه: محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم شیعیان اثناعشری است. کنیه او ابوجعفر ثانی است و ملقب به جواد و ابن‌الرضا بود. ملقب شدن او به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او دانسته‌اند.
 
امام جواد ۱۷ سال امامت کرد که با حکومت مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذی‌القعده سال ۲۲۰ ق در ۲۵ سالگی مسموم و به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، وی جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بوده است. او در کنار جدش موسی بن جعفر (ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپرده شد.
 
سنّ کمِ امام جواد (هشت سالگی) در هنگام امامت، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا (ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی عبدالله بن موسی و عده‌ای احمد بن موسی شاهچراغ را امام خواندند و گروهی به واقفیه پیوستند؛ اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
 
ارتباط امام جواد (ع) با شیعیان، بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامه‌نگاری انجام می‌شد. در دوره امامت او فرقه‌های اهل‌حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع)، شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌نمود.
 
مناظرات علمی امام جواد (ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین (عُمر و ابوبکر) و مسائل فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج را از مناظرات معروف امامان شیعه می‌دانند.
 
از امام جواد، تنها حدود ۲۵۰ حدیث نقل شده است این را به دلیل عمر کوتاه و نیز تحت کنترل بودن او می‌دانند. راویان و اصحاب او را نیز از ۱۱۵ تا ۱۹۳ تن شماره کرده‌اند. احمد بن ابی‌نصر بزنطی، صفوان بن یحیی و عبدالعظیم حسنی از جمله اصحاب امام بودند.
 
در منابع شیعی،‌ کراماتی همچون سخن گفتن هنگام تولد، طی‌ُالارض، شفادادن بیماران و استجابت دعا، برای حضرت جواد (ع) نقل شده است. عالمان اهل‌سنت نیز شخصیت علمی و معنوی امام جواد (ع) را ستوده و برای او احترام قائلند.
 
بیش از ۶۰۰ اثر علمی درباره امام نهم به زبان‌های مختلف منتشر شده است. وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیه‌السلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد و حیاة‌ الامام محمد الجواد از جمله این آثار هستند.
 
نسب، کنیه و لقب‌ها
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به امام علی (ع) نخستین امام شیعیان، می‌رسد. پدرش امام رضا (ع)، امام هفتم شیعیان، است. مادرش کنیز بود و سَبیکه نوبیه نام داشت. کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است. در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود تا با ابوجعفر اول (امام باقر(ع)) اشتباه نشود. از القاب مشهور امام نهم، جواد و ابن‌الرضا است. تَقی، زَکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی و مُنتَجَب را نیز از القاب او شمرده‌اند.
 
زندگی‌نامه
امام جواد (ع) سال ۱۹۵ قمری در مدینه به دنیا آمد. درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع، تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند. برخی روز آن را ۱۵ رمضان و برخی دیگر ۱۹ رمضان گفته‌اند. شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، ولادت او را در ۱۰ رجب ذکر کرده است.
 
بنا بر روایتی که در الکافی نقل شده است، قبل از تولد جوادالائمه، برخی از واقفیان به دلیل فرزند نداشتن امام رضا(ع)، در امامت آن حضرت تردید می‌کردند. از این‌رو وقتی که جوادالاَئمه به دنیا آمد، امام رضا (ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد. با این حال پس از تولد حضرت جواد نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا (ع) را منکر شدند. آنان می‌گفتند جوادالاَئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافه‌شناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد (ع) را فرزند امام رضا(ع) دانستند.
 
درباره زندگی حضرت جواد (ع)، اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیت‌های سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه او دانسته‌اند. او در مدینه زندگی می‌کرد. بنا بر گزارش ابن‌بیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد. پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.
 
ازدواج
مأمون عباسی در سال ۲۰۲ هجری یا ۲۱۵ ق دختر خود اُم‌ُّالفَضل را به عقد امام جواد (ع) در آورد. برخی گفته‌اند: احتمالاً در دیداری که جوادالأئمه با پدرش در طوس داشته، مأمون، ام‌الفضل را به عقد او درآورده است. به گفته ابن‌کثیر (۷۰۱-۷۷۴ق) تاریخ‌نگار اهل‌سنت، خطبه عقد امام با دختر مأمون در زمان حیات امام رضا خوانده شد، اما مراسم ازدواج آنها در سال ۲۱۵ ق در شهر تکریت عراق انجام شده است.
 
به گزارش منابع تاریخی، ازدواج جوادالاَئمه با ام‌الفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت. هدف مأمون از این درخواست این بود که پدربزرگِ فرزندی از نسل پیامبر (ص) و امام علی(ع) باشد. به گزارش شیخ مفید در کتاب الارشاد، مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی(ع) و نیز فضل، دانش، حکمت، ادب و کمال عقل بی‌نظیری که با وجود سن کم در امام مشاهده کرد، دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد؛ اما رسول جعفریان (زاده ۱۳۴۳ش) تاریخ‌پژوه بر این است که این ازدواج با انگیزه سیاسی انجام شده است؛ از جمله اینکه مأمون می‌خواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند یا خود را به علویان علاقمند نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد. به گزارش شیخ مفید، این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت؛ زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود. امام جواد (ع)، مهریه ام‌الفضل را معادل مهریه حضرت فاطمه (س) (۵۰۰ درهم) تعیین کرد. امام، از ام‌الفضل صاحب فرزندی نشد.
 
همسر دیگر جوادالائمه، سَمانه مغربیه است که کنیز بود و به دستور خودش خریداری شد. همه فرزندان امام جواد از سمانه بودند.
 
شهادت
امام محمد تقی (ع) در حکومت عباسی دو بار به بغداد احضار شد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود. بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ ق، به دستور مُعتصم عباسی وارد بغداد شد و در ذی‌القعده یا ذی‌الحجه همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذی‌القعده است؛ اما در برخی منابع تاریخ شهادت او، ۵ ذی‌الحجه یا ۶ ذی‌الحجه ذکر شده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند. سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفته‌اند. از این ‌رو، جوان‌ترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
 
برخی علت شهادت وی را سعایت ابن‌ابی‌دواد قاضی وقت بغداد در نزد معتصم دانسته‌اند. دلیل آن هم پذیرفته‌شدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابن‌ابی‌دؤاد و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.
 
درباره چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان نظرات مختلفی وجود دارد. در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند. برخی معتقدند که معتصم به وسیله اُم‌الفَضل ایشان را مسموم کرد. به گزارش مسعودی، تاریخ‌نگار قرن سوم قمری، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی (ع) بودند. چون جوادالائمه از ام‌الفضل فرزندی نداشت، پس از مرگ مأمون، جعفر خواهرش (ام‌الفضل) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو (با هم‌دستی معتصم) انگوری را به سم آغشته کردند و به امام خوراندند. ام‌الفضل پس از آن که امام را مسموم کرد، پشیمان شد اما امام به او خبر داد که به بلایی دچار می‌شود که قابل درمان نباشد. درباره چگونگی شهادت حضرت جواد به دست ام‌الفضل گزارش‌های دیگری نیز وجود دارد.
 
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت کردند، او طی نامه‌ای از عبدالملک زیات، والی مدینه، خواست محمد بن علی(ع) را همراه با ام‌الفضل به بغداد بفرستد. وقتی امام جواد (ع) وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام کرد و تحفه‌هایی برای او و ام‌الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اَشناس برای او فرستاد. اَشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود: «آن را در شب می‌نوشم»؛ اما اشناس اصرار کرد که باید خنک نوشیده شود. سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.
 
دوران امامت
امام جواد (ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ ق به امامت رسید. مدت امامت او هفده سال بود که با خلافت دو تن از خلفای عباسی، مأمون و معتصم همزمان بود. حدود ۱۵ سال آن در خلافت مأمون (۱۹۸-۲۱۸ق) و دو سال در خلافت معتصم (۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد. با شهادت او در سال ۲۲۰ ق، امامت به فرزندش امام هادی (ع) منتقل شد.
 
فضائل و کرامات
در منابع روایی فضايل و کراماتی برای امام جواد(ع) نقل شده است.
 
جود و بخشش زیاد به دیگران
ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند. بر پایه نامه‌ای که امام رضا (ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌های اولیه زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، ایشان را از درب فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا (ع) نامه‌ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا (ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ‌کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. امام رضا(ع) همچنین سفارش بستگان نزدیک را به او کرده بود.

عبادت زیاد
باقر شریف قرشی، تاریخ‌پژوه اهل عراق، جوادالائمه را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده و از کثرت نافله‌های وی سخن گفته است. به گفته وی، حضرت جواد(ع) در هر رکعت از نافله‌های خود، سوره حمد و توحید را ۷۰ بار می‌خواند. همچنین بر پایه روایتی که سید ابن‌ طاووس نقل کرده هنگامی که ماه قمری فرا می‌رسید، محمد بن علی دو رکعت نماز می‌گذارد که در رکعت اول پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه سوره قدر را می‌خواند و سپس صدقه می‌داد.
 
همنشینی با همه اقشار جامعه
امام جواد (ع)، برتری انسان‌ها را به واسطه علم آنان می‌دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که «الشَّریفُ کلُّ الشَّریفِ مَن شَرّفَه عِلْمُه؛‌ با شرافت‌ترین از همه شریف‌ها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد». ازاین‌رو، به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست می‌کرد. برخی از نویسندگان حدود ۱۰ تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمرده‌اند. نقش انگشتری او، «حَسْبِی اللَّهُ حَافِظِی» به معنای «بس است مرا خدایی که حافظ من است» بوده است.
 
کرامات
در منابع شیعی، کراماتی به امام جواد (ع) نسبت داده شده است از جمله سخن گفتن هنگام ولادت، طی‌ُالارض از مدینه به خراسان برای مراسم تجهیز پدرش امام رضا (ع)، شفا دادن بیماران، استجابت دعا، خبر دادن از باطن افراد و رویدادهای آینده.
 
محدث قمی از قطب راوندی از محمد بن میمون نقل کرده است: زمانی که امام رضا (ع) به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم، نامه‌ای برای محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق، خادم حضرت، امام جواد (ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت. من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌: ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن‌رسول‌الله چشمم بینائی‌اش از دست رفته است. حضرت دست به چشمان من کشید و از برکت دست آن حضرت، چشمانم شفا یافت و بینا شدم.
 
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالائم ه(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد (ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.
منبع : ویکی شیعه
https://avapress.com/vdceoz8wojh8foi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما