تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۱ حمل ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۱۳
کد مطلب : 288552
ضرورت واکاوی و تعمق روی بیانیه‌ اخیر رهبر امارت اسلامی
قاعدتا مواضع و رویکرد‌های زعیم یک حکومت بویژه حکومتی ‌که مبتنی بر احکام شرعی و دینی اساس گذارده شده باشد، پراهمیت‌ترین و راهگشاترین و همچنان مشخص‌ترین تصاویر را از افق و آینده‌ و آرمان آن حکومت و نظام مجسم و معین می‌سازد و حاوی چشم انداز قابل وصفی خواهد بود.
بیانات اخیر صادره از سوی بالاترین مقام حکومتی امارت اسلامی و یا به تعبیر بعضی از کارشناسان فرد اول دولت امارت اسلامی افغانستان از جهات مختلفی حائز اهمیت و قابل بررسی و آنالیز است.
 
البته اگر اندیشکده‌هایی باشند تا بتوانند مبتنی بر این سوپر پارادایم‌ها پی‌ریزی و طرح‌ریزی‌های استراتژیکی، مبتنی بر بیانات راهکارانه و راهنمایانه و شریعت‌مبنای رهبر و فرد اول حکومت امارت اسلامی، برای افق و چشم انداز کلی کشور، نقشه‌های حکومت‌داری و نظام سیاسی اسلامی طراحی و طرح‌ریزی کنند، قطعا در فرایند و بازه زمانی امروزی که شتاب تحولات عصر به گونه‌ای است که اگر طبق چشم انداز روشن و مشخص و معین با داشتن نقشه‌ای مدون و مصور و مجسم برای استمرار و بقاء خود، نظام سیاسی اسلامی را موضوعویت نبخشند، طی حرکت سینوسی جهان در حال توسعه دچار انقراض و اضمحلال خواهند گردید.
 
از این حیث است که پیام رهبر حکومت امارت اسلامی نیازمند بررسی کارشناسانه و تبیین و تفسیر آشکارتر و مبسوط‌تری می باشد.
 
آنگونه که بنظر می‌رسد محوریت کلی پیام رهبر امارت اسلامی بر سه بخش عمده متمرکز است که دو بخش آن مربوط به زیرنظام‌های مدیریتی حکومت می‌گردد و بخش دیگر آن مرتبط با مردم است.
 
دو بخشی ‌که مرتبط با نهاد‌های مدیریتی نظام و مسئولان حکومتی امارت اسلامی است یکی: مواضع دستگاه‌های سیاست خارجی و نهاد‌های دیپلماسی کشور است و دیگری: راهکارهای راهبردی و نقشه‌های راهبردی و کارآمد در تصمیم‌گیری‌های سیاست‌های داخلی کشور.
 
فرد اول حکومت امارت اسلامی در پیام خود چگونگی روابط سیاست خارجی کشور را با محوریت رویکرد اقتصادمدار با همه ممالک دنیا و منطقه موضوعیت بخشیده و در خصوص ایجاد روابط و فضای مطمئن با کشورهای اسلامی، محوریت ارتباطات را مبنای دینی و عقیدتی عنوان نموده و خواستار برقراری روابط دوستانه و برادرانه، توسط وزارت خارجه کشور با همه ممالک اسلامی در منطقه و دنیا گردیده است.
 
اینکه بالاترین مقام نظام کشور افغانستان با ممالک دنیا رویکرد اقتصادمحور و با کشورهای اسلامی رویکرد اعتقاد مبنا را محور سیاست‌های خارجی خویش برای برقراری ارتباطات موضوعیت می‌بخشد و صراحتا اعلام می‌کند، در حقیقت به معنای این است که جهان اسلام و کشورهای اسلامی با داشتن اعتقادات واحد و ارزش‌های مشترک، نیازمند یکپارچگی و وحدت هستند و پر واضح است که اعلام موضع این چنینی به معنی نفی هرگونه داشتن ارتباطات که با رویکرد وحدت مدار رهبریت امارت اسلامی لطمه وارد کند خواهد بود.
 
وحدت ممالک اسلامی مبتنی بر ارزش‌های دینی یعنی مخالفت با دست‌درازی‌های ممالک غربی و شرقی‌که همواره در درازای تاریخ به دنبال ایجاد اختلاف میان امت‌ها و کشورهای اسلامی و مسلمانان هستند، پس با یک نگاه از این زاویه دید تعیین سیاست خارجی امارت اسلامی توسط فرد اول این نظام، دست رد بر سینه‌ی سیاست‌های خارجی ممالک غیر اسلامی به‌صورت شفاف و واضح در خصوص داشتن روابط دوستانه آن‌ها با امارت اسلامی زده شده است.
 
البته شایان ذکر است که قطعه پازل دیگری‌که بر این زاویه دید تصویر کاملتر می‌بخشد موضع شفاف و قطعی و جدی رهبر امارت اسلامی در نسبت با جنایات اسرائیل در غزه است که با تاکید و مخالفت جدی علیه رژیم غاصب صهیونیستی که خط قرمز سیاست‌های ممالک غربی و قدرت‌های استکباری است می باشد و پیام آشکاری را به جهان مخابره می‌کند که رهبریت امارت اسلامی با رویکرد وحدت مدار ممالک اسلامی و نفی داشتن راوبط دوستانه به قیمت زیرپاگذاشتن منافع و ارزش‌های اسلام با  کشورهای غیر اسلامی را اساس و مبنای روابط سیاست خارجی خودش تعیین نموده است.
 
به قطع یقین می‌توان ادعا کرد که چنین رویکردی در مشام تصمیم گیرندگان ممالک غربی خوش نخواهد خورد و البته در حوزه بوجود آمدن اقتدار و عزت کشور افغانستان در صحنه‌ی بین‌المللی ممد واقع خواهد گردید.
 
آنچه‌که پرواضح و مجرب است این است‌که تعیین سیاست‌های خارجی التماسی و یا به قول معروف دیپلماسی التماسی، نه تنها در صحنه بین‌الملل باعث اقتدار کشور نمی‌گردد بلکه به‌صورت تدریجی باعث وابستگی سیاسی و نهایتا باعث فروپاشی سیاسی خواهد گردید، که  این تجربه را طی یکی دو دهه اخیر هم در کشور خود و هم در ممالک دیگری که از روش فرودستانه و ملتمسانه به قدرت‌های استکباری تمنا کردند و تمسک جستند به خوبی نظاره‌کردیم و شاهد بودیم و برای همگان هویدا و آشکارا است و نیازی به مثالی هم نمی بینیم.
 
و اما رویکرد اقتصادمحور در داشتن روابط با ممالک دنیا بنابر داشتن شرایط ضیق اقتصادی کشور امری ستودنی است و البته لازم به تذکر است که ارتباطات در حوزه اقتصادی نیز منوط بر صیانت و حفاظت از اصول‌ شرعی و دینی باشد و طبق چوکات شرع مقدس به چگونگی داشتن روابط اقتصادی با کشورهای غیر اسلامی در دستور کار قرار بگیرد.
 
بخشی دوم‌که با ابتناء بر سازوکار مهندسی شریعت و اصول دینی قواعد نظام را چهارچوب‌گذاری کردند در نسبت به مجموعه زیرنظام های مدیریتی حکومت امارت اسلامی، در واقع مکانیزم و ساختار کلی نظام را مبتنی بر دستورات شرعی موضوعیت دادند که این نیز در وهله‌ی نخست یکی از بنیادی‌ترین مواضع رهبری امارت اسلامی حداقل در چندین دهه اخیر نظام‌های افغانستان کم سابقه و یا بی سابقه به‌شمار می‌رود.
 
این بخش به‌مراتب از بخش نخستین کرده از اهمیت اساسی بیشتری برخوردار است؛ زیرا اتکاء بر مبانی دینی و شریعت ما به ازای مبانی نظری بشر از قوام و استحکام و مانایی و ماندگاری متیقینی برخوردار است و اگر در این حیطه نیز اندیشکده‌های انقلابی و مبارز در صحنه حضور جدی به عمل بیاورند و نگذارند تا توصیه‌های مذبور تنها در حد بیانیه و متون باقی بماند بلکه با ایجاد کرسی‌‌های نظریه‌پردازی و مراکز بررسی دکترینال طی یک بازه زمانی مشخص و معین از دل این‌ پیام‌ها و بیانیه‌های راهگشا برای آحاد ساختار‌های نظام امارت اسلامی مبتنی بر همین راهکار‌ها طراحی استراتژی انجام بدهند و مابه‌ازای سیستم‌های ساختاری مکاتب و چهارچوب نظری‌های جهان غربی و بشری از تصمیم‌سازی های دین‌مدارانه‌ و دین بنیانگرایانه‌ای رهبریت امارت اسلامی مستفید گردند و پی ریزی و پیاده‌سازی و عملیاتی کنند.
 
در این صورت نه تنها حکومت امارت اسلامی از درون هرگز دچار گسست و فروپاشی نخواهد شد بلکه در عرصه‌ حضور بین‌المللی نیز مقتدر و موثر قد عَلم خواهد نمود و حتی افغانستان پتانسیل محوریت جهان اسلام را پیداخواهد نمود و مرکز اتحادیه جهان اسلام قرار خواهد گرفت.
 
اکنون علاوه بر حاکمیت اسلامی و توصیه‌های دینی و تبیین دستورات دین مبین اسلام توسط رهبریت امارت اسلامی، به‌صورت کامل و جامع هیچ یک از مجموعه زیرنظام‌های مدیریتی کشور مبتنی بر سازوکار و مکانیزم اسلامی نیست بلکه همچنان ساختار‌های اداری و سیستم‌های نهاد‌های مدیریتی نظام امارت اسلامی با اتکاء بر همان ساختار‌های اسبق مکاتب غربی موضوعیت دارد و اجرایی و عملیاتی می‌گردد.
 
اما اگر واقعا پیام‌هایی را که در آستانه عید سعید فطر جناب شیخ هیبةالله آخندزاده که فرد اول و رهبر امارت اسلامی افغانستان است اعلام نمود، آحاد مسئولان و ماموران حکومتی نظام امارت اسلامی در عرصه عمل سرلوحه کار خودشان قرار بدهند و آن را اجرا کنند حقیقتا بخش اعظمی از چالش‌هایی که فراروی حکومت امارت اسلامی قابل پیش بینی است حل و پایداری و استحکام و استقامت این نظام مانا و ماندگارتر خواهد شد.
 
بخش سوم که حاوی پیامی برای امت مسلمه افغانستان است این است‌که اگر واقعا مردم افغانستان خواهان یک نظام مبتنی بر دستورات الهی هستند خوب نقشه کلی و چهارچوب تصویری را که رهبریت امارت اسلامی اعلام نموده است کاملا شفاف آشکارا و پرواضح است، نه در گذشته چنین ابرپارادایم کلی برای ساختن یک نظام اسلامی در افغانستان از سوی هیچ ‌یک از برزگان سیاسی و حکمای ماقبل ایراد و اعلام گردیده است و نه در آینده چنین خط مشی روشن و شفافی مبتنی بر دستورات شریعت و اسلام در افغانستان توسط رهبران آینده اعلام خواهد شد، پس حسن نیت این است که با درنظرداشت ادله‌های فوق توده‌های امت مسلمه در حوزه اجرایی شدن و تصمیم سازی پیام‌های فرد اول نظام امارت اسلامی دست به دست هم بدهند و برای داشتن یک کشور اسلامی قدرتمند امیدوارانه به‌صورت خستگی ناپذیر جد و جهد کنند.
https://avapress.com/vdchm6nii23n6md.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما