تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۵ حوت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲۷
کد مطلب : 37381
جامعه شیعی در عربستان سعودی(قسمت اول)
افزون بر این وهابیون توانسته اند، در كنار تشكیلات مذهبی حكومتی ووزارتخانه هایی چون وزارت شئون اسلامی، اوقاف، دعوت و ارشاد، سازمان های عریض و طویل دیگری را در رابطه با امور مذهبی وگسترش آیین وهابیت تشكیل دهند
عربستان سعودی به دلیل قرارگرفتن در منطقه استراتژیك خلیج فارس و دارا بودن بزرگ ترین ذخایر نفتی جهان، از نگاه بین المللی ارزش بسیار زیادی دارد. در جهان اسلام نیز، این كشور با داشتن پیشنیه تاریخی بسیار كهن و استقرار خانه خدا در آن، نقش بسیار مهمی ایفامی كند.
عربستان سرزمینی است كه حضرت ابراهیم در آنجا به فرمان خدا، جایگاه و مأمن اصلی یكتاپرستی را بنیان نهاد و با بعثت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) حیات جدیدی را تجربه كرد. عربستان كشوری مذهبی است كه قوانین آن برپایه اسلام وهابی است. مذهب وهابی در عربستان نقش بسیار مهمی را ایفا می كند و هیچ عملی خلاف آیین آن تحمل نمی شودو عملا تمامی سیاست كشور بر پایه این آیین رسمی پایه ریزی شده است

درهم تنیدگی وهابیت با قومیت سعودی، به ایجاد پادشاهی ای انجامیده كه در آن مذاهب دیگر اسلامی - چه سنی و چه شیعه - جایی برای تنفس، رشد و نمو ندارند؛ به خصوص شیعیان به خاطر ضدیت خاص وهابیت با آنها، در شرایط ناگواری، مملو از تبعیض و ستم به سرمی برند.

مقاله حاضر می كوشد تا تصویری از وضعیت جامعه شیعیان درعربستان سعودی ارائه دهد و اقدامات ضدشیعی رژیم سعودی را بررسی كند، در این ارتباط، پس از ارائه تاریخچه مختصری از حكومت سعودی و وهابیت و جایگاه آن در ساختار سیاسی عربستان، پیشینه تشیع درعربستان، ظهور شیعه سیاسی، ساختارهای سیاسی شیعیان و سیاست كنونی آنها، بحث و بررسی می شود. و در ادامه به سیاست شیعه زدایی رژیم سعودی و نمونه های عینی چنین سیاستی توجه می شود

وهابیت و حکومت سعودی

عربستان در زمان های قدیم و پس از ظهور اسلام، همواره میان دولت های محلی و منطقه ای تقسیم شده بود و به صورت ملوك الطوایفی اداره می شد. با ظهور اسلام و استقرار آن در سراسر شبه جزیره، این منطقه برای اولین و آخرین بار، تحت لوای اسلام، به وحدت دست یافت و به نحو چشمگیری از دیدگاه سیاسی و فرهنگی دگرگون گشت تاجایی كه با گذشت چند دهه، عرب ها به چنین قدرتی دست یافتند كه دوقدرت بزرگ شرق و غرب آن روزگار را از پا در آوردند.

در زمان امویان، قسمت اعظم عربستان جزو قلمرو آنان بود و سپس آل عباس بر آن مسلط شدند. در اواخر قرن دوم هجری قمری، علویان در عربستان قیام كردند؛ اما كاری از پیش نبردند، پس از مرگ متوكل عباسی، قدرت عباسیان روبه زوال نهاد و عربستان هم به دنبال آن، باردیگر دارای حكومت های محلی ضعیف و كوتاه مدتی شد كه جز چندین قرن اغتشاش و درهم ریختگی، چیز دیگری را برای آن به همراه نیاوردند. (1(

در قرن 16 میلادی (دهم هجری قمری)، پرتغالی ها حمله به مكه راقصد كردند كه این فكر عملی نگردید. در همان قرن خلفای عثمانی كه متوجه عربستان شده بودند، به تدریج سواحل غربی و سپس تمامی عربستان را زیر سلطه خود در آوردند. در این زمان یعنی قرن 18میلادی، محمد بن عبدالوهاب در نجد قیام كرد. وی خود را مصلح مذهبی دانسته و مذهب خاص خود را تبلیغ می كرد. آیین و فرقه جدیدبه وجود آمده توسط محمد بن عبدالوهاب، در آغاز با مشكلات فراوانی مواجه گردید، چرا كه مخالفان افكار و عقاید وی علیه او قیام كردند وتعرضاتی انجام دادند كه در نتیجه آنها، وی در صدد به دست آوردن حامیانی از حاكم شهر نجد برآمد؛ اما آنها هیچ یك از ترس ایجاد آشوب و بلوا، حاضر به انجام و قبول چنین كمكی نشدند.

تا سرانجام، محمد بن سعود حاكم شهر (درعیه) را با خود همداستان كرد. محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود با یكدیگر عهد و پیمان بستند كه در این راه، از هیچ كوشش دریغ نورزند و برمبنای این قرارداد، عبدالوهاب بر نفوذ مذهبی خویش و محمد بن سعود نیز بر قدرت خود افزودند

با درگذشت محمد بن سعود در سال 1765 میلادی، عبدالعزیز به جانشینی پدر منصوب گردید. وی كه ادامه دهنده راه پدر و طرفدارمذهب عبدالوهاب بود، در سال 1773 میلادی، شهر ریاض را به تصرف در آورد و توانست قلمرو حكومتی خویش را گشترش دهد. وی به دنبال آن قصیم و الاحساء را نیز زیر سلطه خود در آورد. در این زمان روابط نجدو حجاز تیره گردید و در شهر مكه از ورود طرفداران مذهب وهابی جلوگیری كردند.

وهابی ها نیز در مقابل از عبور حجاج عراقی و ایرانی ازسرزمین نجد ممانعت ورزیدند كه در نهایت شریف مكه در رفتار خود باوهابی ها تجدید نظر كرد و این مشكل برطرف گردید.

به دنبال تجاوزات و دستبردهای پیروان وهابی به قبایل عراقی درسال 1797 میلادی، عاقبت از طرف سلطان عثمانی به پادشاه بغداد، دستور رسید كه از این كار جلوگیری كند كه این شخص نتوانست كاری ازپیش ببرد.

در سال 1798 نیروهای بغداد برای مبارزه با وهابی ها به نجدرفتند كه كارشان بی فایده بود ویكسال بعد قراردادی بین دو طرف دربغداد به امضاء رسید. در سال 1801 بار دیگر كربلا مورد تهاجم آل سعودقرار گرفت و مقبره امام حسین (علیه السّلام) تخریب شد.

با مرگ عبدالوهاب دیری نگذشت كه عبدالعزیز بن محمد نیز در سال 1803 به قتل رسید وسعود بن عبدالعزیز به جای پدر بر تخت حكومت نشست. وی یكسال بعد توانست مدینه را تصرف كند و در سال 1805 نجف، سپس مكه وجده را نیز به زیر سلطه خویش درآورد.

با قدرت گرفتن سعود بن عبدالعزیز، محمد علی پاشا والی مصر، از جانب سلطان عثمانی مأمورسركوب وهابی ها گردید. وی پسرش را به حجاز فرستاد و او توانست مدینه را در سال 1812 و مكه را یكسال بعد به تصرف خود درآورد؛ اما دراین سال محمد علی پاشا كه خود فرماندهی قوا را بر عهده گرفت، ازسعود بن عبدالعزیز شكست خورد.

پس از مرگ سعود در سال 1814پسرش عبدالله به قدرت رسید و چون قدرت پدر را نداشت، با والی مصرقراردادی منعقد كرد و به اینگونه حاكمیت سلطان عثمانی را گردن گرفت؛ اما در سال 1816 میلادی این قرارداد از سوی ابراهیم پاشا والی مصر نقض شد و وی به سركوب وهابیان پرداخته و عاقبت در سال 1818توانست با تصرف درعیه، عبدالله را دستگیر و به قتل برساند

در سال 1824، تركی بن عبدالله از عموزادگان سعود، در ریاض حكومت خود را بر اساس حمایت از جنبش وهابی پایه گذاری كرد وتوانست تا سال 1833، تمام سواحل خلیج فارس و منطقه مركزی نجدرا تصرف كند و بدین ترتیب آیین وهابی را در سراسر نجد توسعه دهد؛ ازاین پس، اختلافات میان آل سعود به اوج خود رسید و این اختلافات می رفت كه آن را به اضمحلال بكشاند؛ اما در اوایل قرن بیستم میلادی، عبدالعزیز بن عبدالرحمن، ریاض را از دست خانواده آل رشید خارج وحكومت خویش را بر آن ثبت كرد و سپس شورش قبایل مختلف ونزاع های خارجی را مرتفع ساخت. عبدالعزیز پس از تصرف ریاض، مكه را زیر سلطه خود درآورد و به كشورگشایی پرداخت.

در نتیجه شكستی كه توسط نیروهای انگلیسی بر وهابیون وارد آمد، بالاجبار، با تشكیل كنفرانس عقیر، پیمانی بین دو گروه سعودی و انگلیسی بسته شد و به موجب آن، خط مرزی عراق و كویت و نجد تعیین گردید.

در ژانویه 1926سرانجام سران حجاز، با عبدالعزیز بیعت كردند و او پادشاه حجاز خوانده شد و در 18 دسامبر 1939 فرمان یكپارچه كردن پاره های كشور عربی داده شد و از این پس سرزمین مذكور عربستان سعودی خوانده شد (2).بنابراین، عربستان امروزی نتیجه پیوند قدرت سیاسی و نظامی خاندان سعودی و محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار فرقه وهابیت است.

عبدالوهاب از افراد قبیله بنی سنان و عشیره تمیم است كه در سال 1703 میلادی در ناحیه عینیه به دنیا آمد و در جوانی به مدینه رفته و درمكتب استادانی چون سلیمان بن كردی و محمد السندی به تحصیل مشغول گشت و سپس به بصره و بغداد رفت و در آنجا ازدواج كرد.

وی پس از مرگ همسرش به ایران آمد و به كردستان و همدان مسافرت كردو سپس در اصفهان به تحصیل فلسفه اشراق و تصوف پرداخت، سپس به قم رفته و در آنجا از پیروان مذهب ابن حنین شد و در سال 1741میلادی به عینیه، زادگاه خویش بازگشت و در آنجا به تبلیغ عقایدمذهبی خویش پرداخت و كتاب (التوحید) را كه بیان كننده عقایدمذهبی اش بود، به رشته تحریر درآورد.

عبدالوهاب در سال 1792میلادی درگذشت (3).وهابیت نهضتی واحدساز بود و توانست نقش حساسی را در تكامل جغرافیای سیاسی عربستان ایفا كند. از بعد سیاسی، اتحاد بین وهابیت وقومیت سعودی موجب شد تا قدرت سیاسی و مذهبی این دو در فراسوی پایگاه و هسته قبیله و عشیره، در سراسر شبه جزیره عربستان گسترش یابد و آنها بتوانند، تسلط خود را بر سایر مناطق و قبایل استحكام بخشند. در حال حاضر نفوذ وهابیت به دلیل ایفای این نقش تاریخی وحیاتی، فراتر از نقش رسمی یك نهاد دینی است و از زمان تأسیس رژیم سعودی، وهابیت فرهنگ، آموزش و پرورش و سیستم قضایی آن را شكل داده و در نهایت بر همه تمایلات و گرایش های اسلام گرایی سنی عربستان تأثیر گذاشته است. در عربستان كنونی، مفتی های وهابی، در اوضاع سیاسی جامعه نقش برجسته ای دارند و وزرای دادگستری، حج و شئون اسلامی، اوقاف، و دعوت و ارشاد با مشاورت آنهاانتخاب می شوند. (4(

افزون بر این وهابیون توانسته اند، در كنار تشكیلات مذهبی حكومتی ووزارتخانه هایی چون وزارت شئون اسلامی، اوقاف، دعوت و ارشاد، سازمان های عریض و طویل دیگری را در رابطه با امور مذهبی وگسترش آیین وهابیت تشكیل دهند كه سازمان رابط عالم اسلامی، سازمان علمای بزرگ و سازمان امر به معروف و نهی از منكر، از جمله آنهاست. سازمان علمای بزرگ یا (كبار العلما)، مركب از 21 تن ازعلمای طراز اول وهابی است كه بیشتر فعالیت اعضای آن صدور فتوا وایفای نقش مهم و اساسی در مسائل سیاسی و مذهبی عربستان است (5).از نگاه وهابیون، جماعت زیادی از مسلمانان موحد نیستند، چرا كه می كوشند تا عنایت خدا را با زیارت قبول اولیا به دست آورند، پس مشركند.

آنها هر كس را كه برای روا شدن حاجات خود، از غیرخدا یاری بخواهد، كافر می دانند، تفسیر قرآن بر پایه تأویل را كفر می شناسند، شفاعت جستن از غیرخدا را كفر می نامند، ذكر نام پیامبر، ولی یا فرشته را در نماز شرك می دانند و بر اساس این آموزه ها، تشیع و شیعیان را كافرو مشرك دانسته و مقابله با آنان را وظیفه دینی خود می دانند. در رساله عبدالوهاب به نام (كشف اشبهات) بیش از 24 بار افراد غیر وهابی كافردانسته شده اند.

شخصیت ها و علمای تندرو وهابی علاوه بر جنایات خودعلیه شیعیان و اماكن مقدس آنها در سه قرن اخیر، در شرایط كنونی، بارها خواستار شدت عمل علیه پیروان اهل بیت شده و اقدامات بسیاری را در این زمینه به انجام رسانده اند كه در ادامه به آنها پرداخته می شود

پی نوشت ها
1. برآوردهای استراتژیك عربستان سعودی ( سرزمینی - سیاسی)، نجف زراعت پیشه، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، تهران 1384، صص 14 - 13.
2. عربستان سعودی، رقیه سادات عظیمی، موسسه چاپ و انتشاروزارت امور خارجه، تهران، 1375، صص 87 ـ 82.
3. برآورد استراتژیك عربستان سعودی (سرزمینی ـ سیاسی)، همان، ص 17.
4. عربستان سعودی، همان، ص 14.
5. همان، صص 16 ـ 15.
منبع: بنیاد فرهنگی حضرت موعود(عج)
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- مشهد مقدس
https://avapress.com/vdcb8fbf.rhbzwpiuur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما