تاریخ انتشار :شنبه ۲۰ عقرب ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۳۱
کد مطلب : 280165
شخصیت‌های درگیر در جنگ‌های داخلی با اقدامات خود، بر صفحه زرین جهاد شیعه لکه و ابهام ایجاد کردند
حسینی مزاری در مشروح سخنان خود در نشست با مدیران و مسئولان مرکز تبیان و خبرگزاری آوا در کابل به این نکته اشاره کرد که شخصیت‌های درگیر در جنگ‌های داخلی با اقدامات خود، بر صفحه زرین جهاد شیعه لکه و ابهام ایجاد کردند. وی گفت: آنان چون در عرصه فردی افراد سالم و مهذب و متخلق نبودند و تزکیه نداشتند، به راحتی مرتکب قتل می‌شدند و‌ وقتی به این نتیجه می‌رسیدند که فلان آقا و فلان جریان مخالف‌شان است، نه با تبلیغات و کارهای فکری و فرهنگی بلکه با اسلحه و توطئه از سر راه برمی‌داشتند. این افراد ریشه کارهای دینی در جامعه را زدند و فکر مردم را از مباحث دینی و فرهنگی و‌ اخلاقی منحرف کردند.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) –کابل: جلسه‌ جمعی از مسئولین و مدیران دفاتر مرکزی مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان آوا با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری، رئیس عمومی این تشکیلات در کابل برگزار شد.

رئیس مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در این جلسه به موضوعاتی از جمله لزوم بهره‌گیری انسان مبارز مسلمان از دنیا برای کسب رضای خدا و آخرت، کار در عرصه فردی اجتماعی و آسیب‌های عدم توجه به هر یک از این دو عرصه، ریشه‌یابی جنایات رخ‌داده در طول جنگ‌های داخلی و لزوم همراه بودن مردم با حکومت و توجه حکومت به اقشار مختلف مردم و اقوام و مذاهب مختلف کشور پرداخت.

متن کامل سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در دیدار با مدیران و مسئولان دفتر مرکزی مرکز تبیان و خبرگزاری آوا به شرح ذیل است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و به نستعین. و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. اما بعد قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ»
سپاسگزاریم از این که دوستان سر وقت تشریف آوردید و خوشحالیم که یک بار دیگر در محضر شما هستیم. جلسه امروز را هم با ذکر مطالبی شروع می‌کنیم و بعد از صحبت‌های من اگر دوستان حرفی یا پیشنهاد و انتقادی داشتند، در خدمت‌شان هستیم.

زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی نیست، سرای اصلی ما آخرت است
آیه مبارکه به صراحت می‌گوید که زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت برای آنان که پرهیزگار‌ند بهتر است. طبیعتا بررسی‌ها و مطالعات چه از نظر خود قرآن و چه صحبت‌ها و گفتار و رفتار ائمه معصومین(ع) و سایر بزرگان دینی این نتیجه را به طور قطع می‌گوید که جای اصلی و کار اصلی ما دنیا نیست. بنابراین است که هر فرد مسلمانِ عاقلِ هوشیار، تمام هم‌ و غم خود را برای صرف این دنیا نمی‌کند، چون اصل کار ما آخرت است.

بهره بردن از دنیا در صورتی مفید است که برای آخرت باشد
استفاده از دنیا در صورتی مفید است که برای رسیدن به آخرت و درست کردن آن باشد. در این دنیا تنها کسانی فایده می‌کنند و سود می‌برند که تمام هم‌ و غم‌ شان بهره‌ برداری از دنیا برای آخرت باشد و نه برای زندگی این دنیا. اما ما چگونه می‌توانیم از این دنیا استفاده نماییم که استفاده‌ای سودمند و تاثیرگذار و ماندگار باشد؟ در صورتی است که تمام کار و تمام توجه و تمرکز ما برای خدا باشد. یعنی ما هر کاری که انجام می‌دهیم برای خدا باشد. ما باید قبل از انجام هر کاری این تمرکز و توجه را داشته باشیم.
کار در هر دو عرصه فردی و اجتماعی مهم است
ما زمانی می‌توانیم از دنیا برای رضای خداوند بهره ببریم که در هر دو عرصه فردی و اجتماعی به صورت جدی کار صورت بگیرد. امکان ندارد که آدم برای خدا تنها در عرصه فردی کار بکند و بگوید دیگران به من ربطی ندارند و اگر دنیا است مال خودم است و اگر آخرت است هم مال خودم است! نخیر! چنین آدمی نمی‌تواند به صورت تمام و کمال از این دنیا برای آخرت بهره ببرد.

کسی که به فکر اجتماع مسلمین نباشد مسلمان نیست
آدم‌هایی که تنها به حوزه فردی توجه دارند شاید خود را به بهشت برسانند اما طبعاً آن بهشت با تمام درجات نخواهد بود. شاید یک گوشه‌ای از بهشت به چنین افرادی برسد آن هم اگر برسد، چون حتمی نیست که افراد غافل از اجتماع به بهشت برسند. پیامبر اسلام (ص) به صراحت فرموده است که «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» کسی که تنها در حوزه فردی می‌اندیشد و به فکر اجتماع نیست و نسبت به سرنوشت سایر مسلمین اهتمام ندارد اصلا مسلمان نیست، وقتی مسلمان نباشد چطور می‌تواند به بهشت برود؟ بنابراین است که ما باید در هر دو عرصه کار بکنیم چون انسان تنها در عرصه فردی به آن نتیجه کامل نمی‌رسد.

کار برای اجتماع بدون توجه به کار فردی فاجعه می‌آفریند
از آن سو هم انسان اگر تنها در عرصه اجتماعی ورود بکند و به فکر کار فردی نباشد، به فکر عبادت و اخلاق خود و به فکر خانواده و زن و بچه خود نباشد و وارد اجتماع شود و برای بالا بردن فرهنگ و اجتماع و اقتصاد مردم فعالیت کند، این نوع حرکت هم فاجعه می‌آفریند. چرا در گذشته و یا در حال حاضر که عده‌ای از افراد در مباحث اجتماعی به شدت فعال‌اند اما سخت دچار اشتباهات جدی می‌شوند؟ به خاطر اینکه این افراد در عرصه فردی کاری نکرده‌اند و نه خودشان و نه خانواده و فامیل‌شان ساخته‌شده نیستند.

چرایی وقوع جنایات و جنگ‌های داخلی را باید در زندگی فردی برخی از شخصیت‌های جهادی یافت
چرا قتل و قتال و جنگ‌های داخلی در دوران جهاد افغانستان زیاد شد؟ چون آدم‌ها خیلی انقلابی و زحمت‌کش بودند و مباحث اجتماعی را رعایت می‌کردند، مثلا شاید در عرصه مالی دزد نبودند که اگر اموال و خانه‌های شخصیت‌های حاضر در عرصه مبارزه را که اکنون فوت کرده‌اند بررسی بکنید ممکن است خانه‌ای جای‌شان نمانده باشد و شاید پولی در بانک نداشته باشند، شاید خیلی رفیق‌دوست بودند و هرچه گیرشان می‌آمد به رفیق‌ها و دوستان‌شان می‌دادند و همچنین خیلی از شاخص‌های مثبت اجتماعی دیگر، اما وقتی که شما به زندگی فردی‌شان ورود می‌کنید می‌بینید که صفر است و در حوزه فردی و خانوادگی‌شان به هیچ وجه یک آدم معتقدِ مخلصِ خداترسِ خداشناس نبودند.

شخصیت‌های درگیر در جنگ‌های داخلی با اقدامات خود، بر صفحه زرین جهاد شیعه لکه و ابهام ایجاد کردند
به همین خاطر آنان به راحتی مرتکب قتل می‌شدند و‌ وقتی به این نتیجه می‌رسیدند که فلان آقا و فلان جریان مخالف‌شان است، نه با تبلیغات و کارهای فکری و فرهنگی بلکه با اسلحه و توطئه از سر راه برمی‌داشتند. به خاطر عملکرد همین افراد جنگ‌های خطرناکی اتفاق افتاد و باعث شد که امروز سرنوشت شیعه دچار یک ابهام جدی شود. این افراد یک لکه‌ سیاه و ننگین بر صفحات زرین مبارزات شیعه گذاشتند چون آدم‌های سالم و مهذب و متخلق نبودند و تزکیه نداشتند و لذا ریشه کارهای دینی در جامعه را زدند و فکر مردم را از مباحث دینی و فرهنگی و‌ اخلاقی منحرف کردند.

شخصیت‌های جهادی ما کارهای تربیتی سازنده انجام ندادند
لذا است که شما می‌بینید پیروان برخی از این شخصیت‌ها حاضر‌ند نعوذبالله به خداوند و ائمه معصومین(ع) و سایر مقدسات توهین بکنند، اما نسبت به آن شخصیت خیلی وفادار و خیلی معتقد‌ند. این ناشی از ضعف‌ها و اشتباهات آن شخصیت‌ها می‌شود که نه تنها در عرصه مبارزاتی کارهای تربیتی سازنده در سطح اجتماع نکردند و بنیان‌گذار یک حرکت فرهنگی و دینی نشدند، بلکه اعتقاد و دیانت و فرهنگ مردم را از ریشه زدند.

این شخصیت‌ها بستر سوءاستفاده دشمنان را فراهم کردند
از طرف دیگر این‌ شخصیت‌ها برای دشمن سوژه شدند. برخی از کسانی که مثلا فلان آقا را به جای پیامبر(ص) و یا امام حسین(ع) و یا گاهی به عنوان خدای قوم خود معرفی می‌کنند، ممکن است هیچ دلسوز به این قوم نباشند و حتی شاید مرتبط با شبکه‌های دشمن باشند. ولی چون شخصیتِ مورد بحث ناساخته و نامهذب و بدون تزکیه بود، این بستر را فراهم کرد تا در راستای تضعیف ساختارها و بافت‌های اجتماعی و زندگی مردم و ضربه زدن به تمامیت یک ملت و یک جبهه بزرگ فکری مورد سوء‌استفاده و بهره‌ برداری دشمن قرار بگیرند.
کسب تعهد دینی، اقدام اول در عرصه فردی
اینجاست که من معتقدم اگر کسی قرار است برای خدا کار بکند و بهره اعظمی بگیرد ابتدا باید به حوزه فردی توجه نماید و بعد از آن حوزه اجتماعی است. ما در حوزه فردی باید دو تا کار را انجام بدهیم. این خطاب من بیشتر شما(کارمندان دفتر مرکزی مرکز تبیان و کل اعضای این تشکیلات) هستید و وقتی انعکاس پیدا کرد کل مردم هستند. اگر قرار است که ما در عرصه مبارزات خود موفق و جدی باشیم دو تا کار را حتماً بایستی انجام بدهیم.
اول؛ تعهد دینی است. در عرصه تعهد دینی ما باید خود را بشناسیم و بعد خدا را بشناسیم و در عرصه عبادات و اعتقادات و‌ اخلاقیات که سه رکن اساسی اسلام‌اند، باید فوق‌العاده متعهد و قوی شویم.

عالم دینی شدن به تنهایی فایده‌‌ای ندارد، باید عامل به دین شوید
ما باید پس از متبحر شدن در عرصه معارف دینی، با تهذیب و تزکیه در مسیر عمل قرار بگیریم. این طوری نیست که شما فقط عالم دین شوید، عالم دین شدن به تنهایی به درد نمی‌خورد. به گفته حضرت امام خمینی(ره) شما شاید خیلی متخصصِ امور دین شوید، ولی چون مهذب نیستید و‌ تزکیه ندارید نه تنها کاری در این عرصه نمی‌توانید بلکه بالاتر از شیطان ممکن است که در برابر اصل دین کار بکنید. خیلی آدم‌ ها عالم بودند که لرزیدند، خیلی آدم‌ها برجسته علمی بودند که لرزیدند و در برابر دین ایستادند.

عامل به دین شدن پس از کسب علوم دینی بر اساس تهذیب و تزکیه
ما با مطالعه تاریخ می‌بینیم که خیلی از کسانی که در برابر دین ایستادند و به دین ضربه زدند علما بودند. علما در امور دینی و توحیدی وارد بودند اما چون مهذب نبودند و تزکیه نداشتند خودشان عالم به دین بودند اما عامل به دین نبودند، ضربات زیادی به دین زدند. عامل به دین باید بر اساس تهذب و تزکیه باشد در غیر آن قصه همگی مفت است. بنابرین این بخش اول کار فردی همه ما و شما که موظف هستیم خود را در این عرصه تقویت بکنیم. باید عالم به دین شویم و سپس به علمی که بر اساس تهذیب و تزکیه می‌آموزیم عامل شویم.

کسب تخصص، دومین اقدام در عرصه فردی
شاخصه و اقدام دوم در حوزه فردی بحث تخصص است. شما اگر قرار باشد که در حوزه فردی کار برای خدا بکنید، تنها با نماز خواندن و روزه گرفتن و در کل عبادات و داشتن اعتقاد به خدا و متخلق بودن که نمی‌شود. ما نیاز به روش‌های کار داریم. ما باید روش کار را بلد شویم. مثلا ما می‌خواهیم در یک ساحه از دشت برچی یک مجتمع فرهنگی بسازیم. خوب یک آیت‌الله داریم مثلا چی کار می‌توانیم بکنیم؟ برای بهره‌برداری از این زمین اول ما زمین‌شناس کار داریم که ببیند آیا این زمین توان برداشتن ۱۰ طبقه یا ۲۰ طبقه را دارد یا ندارد، برای ساخت آن نیاز به یک مهندس عمران داریم و همچنین ده‌ها متخصص دیگر در عرصه‌های مختلف.

در هر وظیفه‌ای که هستیم باید متخصص شویم
بنابراین است که ما در بحث دوم بایستی هر وظیفه‌ای که داریم در آن وظیفه تخصص پیدا کنیم. بر فرض ممکن است برای برخی‌ها فرصت تحصیل آکادمیک نباشد اما می‌توانند مطالعه بکنند. مثلا بخش روابط عمومی هستید باید تمام فرصت‌هایتان را برای مطالعه اختصاص بدهید که یک مسئول روابط عمومی چگونه موفقیت حاصل می‌کند و اساسا وظایف روابط عمومی چیست و در چه عرصه‌هایی باید کار بکند. یا کسی که مسئول بخش علما است باید چه کاری بکند، بخش‌های دیگر نیز همینطور. نشود که هر روز مدام جلسه کنیم و هی تذکر بدهیم که چرا این کار نشد و آن کار نشد.

انجام تفکیک بین کار شخصی و کار مبارزاتی غلط است
نکته دیگر اینکه هر زمانی که یک مبارز بین کار شخصی خود و بین کار مبارزاتی خود تقسیمات ایجاد کرد و هر زمان که اولویت را به منافع و کار شخصی خود داد و کار تشکیلات و مردم و اجتماع در مرحله دوم قرار گرفت، شما بدانید که او آدمی ناموفق است و در یک محیط هم سازگاری نخواهد داشت و هر جایی که احساس کرد منافع شخصی‌اش تامین است همانجا خواهد بود و بعد از شش ماه یا یک سال دیگر باز به جای دیکر می‌رود. چنین فردی هم خود را رسوا می‌کند و آسیب می‌بیند و هم دستاورد یک تشکیلات را تضعیف می‌کند.

به فکر تعمیق و گسترده‌ شدن کیفی و کمّی کار‌ها باشید
حالا ممکن است یک آدمی مدتی را جای مناسبی پیدا نتوانسته و رفته با چند نفر تماس گرفته و جای مناسبی که بتواند با ثبات فعالیت کند پیدا نکرده است و حالا آمده مرکز تبیان. خوب بهتر از این چوکات و بهتر از این محیط که دیگر نیست. آقایان و خانم‌ها باید متمرکز شوند و سازمان‌یافته و هدفمند عمل بکنند و شکل و عمق و گستردگی و کمیت و کیفیت کار باید در لابه‌لای وجود فکری و ذهنی و جسمی‌شان به اصطلاح ورود بکند و عجین شود. همکاران باید همیشه به فکر بهتر شدن و توسعه و تعمیق کار باشند و از همه فرصت‌ها و لحظات زندگی‌ خود بهره ببرند.
خداوند به آدم‌ های سست‌عنصر و بی‌توجه کمک نمی‌کند
اینجاست که ما به عنوان یک مبارز می‌توانیم تبارز بکنیم و کار درست و اصلی را انجام بدهیم تا هم خودمان بهره ببریم و هم تشکیلات بهره ببرد. اگر چنین نگاهی وجود داشته باشد آن زمان خداوند متعال به ما کمک می‌رساند در غیر این صورت هرگز و ابدا، چون اخلاصی وجود ندارد، چون تمرکزی وجود ندارد و چون توجه جدی به یک مبحث و به یک هدف وجود ندارد. لذا سنت الهی نیست که به آدم‌های سست‌عنصرِ بی‌توجهِ بی‌تمرکز کمک برساند. این دو تا کار در حوزه فردی بود.

پس از حوزه فردی، نوبت به اقدام در عرصه اجتماع می‌رسد
خوب حالا وقتی ما در حوزه فردی قوی شدیم باید بپردازیم به کار اجتماعی. چون اگر قرار بر این است که ما به عنوان افراد متدینِ مسلمان وارد عرصه مبارزه شویم، اصل کار ما در عرصه اجتماعی است، به خاطر اینکه اینجا دیگر ما نیاز داریم به تحقق اوامر الهی. ما به عنوان سربازان قوی آماده کار هستیم، مبنای زندگی خود را درست کردیم، خانواده و زن و بچه و اقوام و خویشاوندان نزدیک خود را از نظر اعتقادی و اخلاقی و عبادی و عمل به اینها با محوریت تهذیب و تزکیه درست کردیم، پس بنابراین حالا آمادگی داریم که در راستای تحقق امر الهی کار بکنیم.

رمز کار اجتماعی، هماهنگی و تشکیلاتی عمل کردن است
اما آیا در عرصه اجتماعی می‌توانیم به تنهایی فعالیت کنیم؟ نخیر! راهش چیست؟ راهش وحدت، هماهنگی، انسجام و تشکیلاتی عمل کردن است. متاسفانه گاهی ما در عرصه فردی قوی هستیم ولی وقتی در عرصه اجتماعی وارد می‌شویم مثلا در یک اتاق دو نفر می‌نشینند می‌بینیم که بین این دو نفر تصادم است و هر کدام می‌گویند که مثلا من فلان تشکیلات استم. مثلا هر دو می‌گویند هدف ما خدا و ولایت‌مداری است ولی با یکدیگر همکاری ندارند و تزاحم و اصطکاک وجود دارد.

کسی که با کار جمعی مشکل دارد، قطعا در زندگی فردی خود هم مشکل دارد
برخی از ما سعی می‌کنیم که زیر پای همدیگر را خالی بکنیم. سعی می‌کنیم که همدیگر را به استهزا بگیریم و مورد تمسخر قرار بدهیم. سعی می‌کنیم که همدیگر را تخریب نماییم. بابا این راهش نیست برادر من! معنایش این است که ما خود را در حوزه فردی نساختیم و در حوزه فردی وضع ما خراب است، ما نه اخلاق داریم، نه اعتقاد داریم، نه در عرصه عبادت آدم درستی هستیم، اصلا آدم مزخرفی هستیم. کسانی  که کمیت‌شان در عرصه کار جمعی می‌لنگد و حاضر نیستند که همدیگرپذیری داشته باشند و در کنار هم باشند خوب معلوم است که در حوزه فردی آدم‌های متخلقی نیستند.

ما نیاز به وحدت و هماهنگی داریم. ما به حرکت همگانی نیاز داریم و برای اینکه حرکت جمعی داشته باشیم نیاز به وحدت و انسجام و رعایت اصول تشکیلاتی داریم. تشکیلات یک نفر مسئول دارد که بایستی همگی از مسئول خود حرف بشنود. در مرحله اجرا فقط چشم گفتن است، حالا ممکن است همکاران در جلسه بنشینند تبادل نظر بکنند، گپ بزنند و پایین بکنند و بالا بکنند و انتقاد بکنند و حتی به جنگ هم کشیده شود ولیکن در مرحله اجرا وقتی به شما زنگ زده شود که خانم و یا آقا فلان کار را بکن بگو چشم. دیگر برنگرد که اگر آنطوری شود چطور می‌شود اگر اینطوری نشود چطور می‌شود! آقا نخیر! در مرحله اجرا فرصت برای چون و چرا نیست، فقط باید چشم گفت و عمل کرد. بنابراین ما در عرصه کاری مرکز تبیان نیاز به این ویژگی‌ها و خصایص و شاخصه‌ها داریم. کل اجتماع ما هم نیاز به این شاخصه‌ها دارند.

دستاورد فراز و نشیب‌های ۴۵ سال گذشته در کشور چیست؟
سایر شخصیت‌ها و سایر مجموعه‌ها و در کل تمام مردم ما اگر علاقه دارند که از دنیا برای آخرت خود بهره بگیرند باید این سیکل و این سِیر را رعایت و طی بکنند. در غیر این صورت ما گرفتار مشکلات و سختی‌ها می‌شویم. نمونه‌اش ۴۵ سال گذشته است. ما در طول این ۴۵ سال چه فراز و نشیب‌های خطرناکی را طی کردیم اما کو دستاورد این‌ها؟ ما امروز گرفتار چالش‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی هستیم.

حاکمیت جدید در کشور تلاش‌ می‌کند به درستی عمل نماید
باز خدا را شکر که حالا دو سال است که یک ساختار جدید به وجود آمده و سعی دارد که درست عمل بکند. اگرچه مشکلات و معضلاتی دارد اما با آن هم نسبت به ۲۰ سال قبل خیلی بهتر است. ما هم سعی بکنیم که در کنار این ساختار و در کنار این حکومت وارد عرصه باشیم و کار بکنیم و کار ما هم تاثیرگذار باشد.

تنها راه اقتدار کشور، ایجاد یگانگی میان حکومت و مردم است
اگر ما فقط به حکومت چشم بدوزیم که همه‌ کار‌های ما را حکومت درست بکند، نخیر آقا! شما صد سال دیگر هم منتظر بنشینید و حکومت را تنها بگذارید، این حکومت هیچ وقت به تنهایی بدون مردم و بریده از مردم و بریده از اقوام و بریده از پیروان سایر مذاهب هیچ کاری نمی‌تواند انجام بدهد. تنها راه اقتدار این جامعه و کشور این است که بین حکومت و مردم یگانگی وجود داشته باشد. حکومت پیش‌قراولِ مردم و مردم در کنار حکومت باشند و آن را تقویت بکنند و حکومت نیز به اجتماع و مردم و اقوام و پیروان مذاهب توجه داشته باشد و در راستای اجرای عدالت واقعی در همه‌ زمینه‌ها تلاش نماید. اینها نکاتی بود که خواستم خدمت دوستان یادآوری بکنم.
والسلام وعلیکم و رحمت الله و برکاته!
https://avapress.com/vdcjmye8iuqeovz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما