تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۳ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۲۲
کد مطلب : 38901
سید فاضل محجوب
سید فاضل محجوب
در دنیای سیاست، دل هیچ دولتی بحال دولت و ملتی دیگر نمی سوزد و اگر هم گاهی در دفاع از دولت و ملتی حرفی می زنند و یا اقدامی می کنند، بدون شک پای منافع دولت و کشور خود آنان در میان است.
حادثه 11 سبتامبر 2001 که به باور بسیاری از آگاهان ساخته و پرداخته دولت وقت ایالات متحده بود، باعث شد تا پای امریکا و شرکای غربی آن به منطقه باز شود. صد البته که غرب و امریکا با کمک عوامل منطقه ای و دول طرفدار خویش، توانستند در دهلیز مشترک کشورهای منطقه، حضور پیدا کنند.

می توان گفت دولت های منطقه به دو دستهِ خواهان حضور امریکا و غرب و مخالف این حضور تقسیم شده بودند. بطور مشخص دولت هایی چون اسرائیل، عربستان، مصر، قطر، امارات متحده عربی، کویت، و بسیاری از کشورهای ریز و درشت عربی، موافق حضور ناتو در منطقه بودند و هستند.

در این میان دولت پاکستان علاوه بر آنکه طرفدار حضور غرب و ایالات متحده امریکا در منطقه بود، به یگانه عنصر کمک کننده امریکا و غرب نیز تبدیل شده بود که این کمک و همکاری تا هنوز نیز ادامه پیدا کرده است.

در سوی دیگر، کشورهایی قرار دارند که از حضور نیروهای ناتو در منطقه ناخشنود و ناراضی اند و صد البته که این ناخشنودی تنها در مرحله حرف و نظر نبوده و دولت های مخالف حضور، به هر اقدامی که به خروج امریکا و غرب از منطقه کمک کند، متوسل خواهند شد.

کشورهای قوی و قدرتنمدی چون جمهوری خلق چین، جمهوری فدراتیو روسیه، جمهوری اسلامی ایران، هندوستان، سوریه، عراق و بسیاری از کشورهای دیگر منطقه، از مخالفان سرسخت حضور ناتو در منطقه به شمار می آیند.
بدیهی است موضع گیری های سیاسی و دیپلوماتیک کشورهای منطقه با توجه به رضایتمندی و ناخشنودی آنان از حضور و عدم حضور امریکا و غرب در منطقه، با یکدیگر تفاوت بنیادین و اساسی دارد.

به عنوان مثال سوریه و تحولات آن به میدان رقابتی و محل زورآزمایی قدرت هایی چون امریکا و غرب از یک طرف و چین و روسیه از سوی دیگر تبدیل شده است.
می دانیم که در دنیای سیاست، دل هیچ دولتی بحال دولت و ملتی دیگر نمی سوزد و اگر هم گاهی در دفاع از دولت و ملتی حرفی می زنند و یا اقدامی می کنند، بدون شک پای منافع دولت و کشور خود آنان در میان است. دقیقاً شبیه دفاعی که روسیه و چین از دولت و ملت سوریه می کنند و در این راستا تا استفاده از حق وتوی شان در شورای امنیت پیش رفتند. این درست همان واقعیتی است که اخیراً معاون اسبق وزیر خارجه مصر آقای عبدالله الاشعل در مصاحبه با شبکه خبری العالم مطرح کرده است.

به باور الاشعل اوضاع جاری در منطقه حکایت از وقوع جنگ پنهانی جهانی میان امریکا از یک سو و چین و روسیه از سوی دیگر دارد. به باور معاون اسبق وزیر خارجه مصر، امریکا و اسرائیل توجه ویژه ای به خیزشهای بیداری اسلامی در منطقه دارند و کشورهایی که خاستگاه این قیامها هستند.

واضح است که توجه ویژه امریکا و اسرائیل به کشورهای گرفتارقیام بیداری اسلامی، دارای پیامدها و آثار نادلخواه برای دولت های مخالف حضور آنان در منطقه می باشد. یکی از آن پیامدها چنانچه آقای الاشعل نیز بدان توجه داده است، بهره برداری و مصادره بیداری اسلامی به نفع امریکایی ها است؛ کاری که مقامات امریکایی و اسرائیلی شدیداً در تلاش آنند.

جنگ پنهان جهانی چیز تازه ای نیست که معاون اسبق وزیر خارجه مصر بدان اشاره کرده است؛ بلکه این جنگ از بدو شکل گیری بلوک شرق و غرب، همواره وجود داشته و پس از این نیز وجود خواهد داشت. چیزی که در اظهارات آقای عبدالله الاشعل تازگی دارد، ارائه مصداق و مثالی برای این جنگ پنهانی است.

سوریه همچنانکه معاون اسبق وزیر خارجه مصر یادآور شده است پس از سازش دولت مصر با اسرائیل در سال1979 و سقوط حیثیتی و اعتباری آن در انظار مسلمانان، به یگانه مدافع آرمان ملت فلسطین در میان کشورهای عربی مطرح شد. دقیقاً پس از همین تاریخ است که دولت و ملت سوریه مغضوب مقامات امریکایی و اسرائیلی قرار گرفتند.
اما این سال 1979 میلادی نبود که سوریه را در جبهه مخالف اهداف امریکا و اسرائیل قرار داد؛ بلکه رابطه همواره نزدیک سوریه با اتحاد جماهیر شوروی سابق و قراردادهای بزرگ خرید تسلیحاتی از آن کشور، سوریه را در تیر رس دشمنی مستقیم امریکا و اسرائیل قرار داده بود.

جنگ پنهانی جهانی امریکا، غرب و اسرائیل با چین و روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر، بر می گردد به زمان انعقاد دو پیمان بزرگ "ناتو" و "ورشو" و حتی پیش از آن، که در آن زمان، از آن به عنوان جنگ سرد یاد می شد. با گذشت زمان و فروپاشی شوروی سابق و بدنبال آن انحلال پیمان ورشو، جنگ سرد و یا به تعبیر نوین آن جنگ پنهانی جهانی، منحصر شد به طرف های در گیری چون امریکا و اسرائیل و تا حدودی برخی از دولت های غربی در یک سوی و کشورهایی چون چین و روسیه و دولت های طرفدار آنان در سوی دیگر.

در این میان نقش بسیاری از دولت و کشورهای اسلامی در منطقه تاسفبار است. امریکا و اسرائیل بدلیل ایجاد تفرقه و نفاق میان دولت های اسلامی در منطقه، نگرانی چندانی از ناحیه آنان ندارند! در اثر نقشه ها و طرحهای تفرقه برانگیز دشمنان اسلام، کشورهای اسلامی آنقدر درگیر اختلافات و کشمکش های واهی و دشمن پسند شده اند، که بطور خودکار از گردونه رقابت های جهانی کنار گذاشته شده اند.

اظهارات هر از گاه مقامات امریکایی و اروپایی مبنی بر مشکل نداشتن با مسلمانان و اینکه با اسلام جنگ ندارند، از یک سو اگر چه تاکتیکی است که از سوی آنان دنبال می شود؛ اما با نگاهی به وضعیت اسفبار کشورهای اسلامی، در خواهیم یافت که از جهتی نیز مقامات امریکایی خیلی هم بی راه نمی گویند! چرا که اگر یکی دو کشور اسلامی را کنار بگذاریم، مابقی همه به یک نوعی با امریکا، غرب و اسرائیل مشکل چندانی ندارند.

صد البته که حساب ملتها از دولتها جداست و دولتهای امریکا و اسرائیل و اروپایی شاید با بسیاری از دولتهای دست نشانده و وابسته اسلامی مشکل نداشته باشند، اما با ملتهای بپاخاسته آنان قطعاً مشکلات فراوانی دارند و خواهند داشت. نمونه این ناسازگاری و مشکل را در خیزشهای وسیع و گسترده مردمی در سرزمینهای اسلامی ای شاهدیم که دولتهای آنان یک عمر، وابسته به قدرتهای استعماری بوده اند.

به هر حال، این ملتهای بیدار و بپاخاسته سرزمین های اسلامی است که بررغم خواست دولت های شان، چند سر و گردن بالاتر از دیگران در جایگاه حق و عدالت طلبی ایستاده اند.

نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا - کابل
https://avapress.com/vdca6one.49naw15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما