روایت هایی که در تبیین عظمت و مقام والا و معنوی حضرت زهرا (س) درمتون روایی اهل سنت، به ثبت رسیده در اندیشه پژوهشگران اهل سنت آنگونه تأثیر گذاشته که آنان در برابر عظمت و معنویت آنحضرت خود را هیچ انگاشته و از کمالات او با شگفتی سخن گفته اند.
محمد عبده یمانی، در رابطه با نقش فاطمه زهرا (س) در تاریخ سازی امت اسلامی میگوید:
«فاطمه آن بزرگ زنی است که سیره و تاریخ زندگی او به عنوان بخش مهم و اساسی از سیره پیامبر و حقیقت اسلام به شمار می رود. هنگامی که ازتاریخ زندگی این بانوی بزرگوار سخن میگوییم، در واقع به بخش اساسی از تاریخ امت اسلامی می پردازیم» (انها فاطمه الزهراء، محمد عبده، ص10)
قدریه حسین می نویسد:
«سرور زنان (فاطمه) صفحه ای پاک و روشن را درتاریخ به خود اختصاص داده است که با وجود آن رویدادهای دردناک هرگز از برابر دیدگان محو نمی شود. دوران زندگی فاطمه که سرشار از پاکی و صفا بود، سخت ما را به خود جذب می کند. این صفا و خلوص که نمودار یک شخصیت والا است، باعث جذب دلها و توجه افکار میگردد. او در طول زندگی به مرتبه ای بلند دست یافت، تمامی لحظات عمرش را وقف رشد و تعالی کرد. فاطمه برای ما الگویی شایسته است و رفتارش درس اخلاق» (شهیرات النساء فی العالم، قدریه حسین، ج2، ص11)
شیخ بدرالدین الحسون با الهام از روایات نبوی در تبیین عظمت فاطمه زهرا (س) می گوید:
«آنگاه که در حدیثی صحیح خواندم که روز رستاخیز زهرا به پا می خیزد و منادی ندا میکند: ای اهل محشر چشمانتان را بپوشانید تا فاطمه و فرزندانش عبور کنند؛ پنداشتم که خاک کفِ پای فاطمه به شمار میروم اکنون میگویم: ای مادر من در سایه کفش تو قرار دارم و به این افتخار میکنم» (احمد بدرالدین الحسون، درمصاحبه با مجله کویتی المنار، شماره 11، سال1422)
محمد شبلی می نگارد:
«چگونه می توانم به ساحت قدس کسی نزدیک شوم که محبوب ترین افراد نزد پیامبر و پاره تن او بود، وسرور زنان دنیا و آخرت» (حیات فاطمه، محمود شبلی)
عباس محمود عقاد می نویسد:
«درهر مکتبی چهره بانوی مقدسی که نشانه ای از آیات الهی است جلوه می کند، و پیروان آن مکتب به او احترام می گذارند. اگر در مسیحیت چهره مریم پاک جلوه کرد، دراسلام نیز چهره فاطمه با قداستی ویژه می درخشد» (فاطمه الزهراء و فاطمیون، عباس محمود عقاد، ص69)
فضائل و کمالات و ارزشهای فوق العاده فاطمه (س) موجب شد که او بیش از هر کس وهرچیز درکانون توجه پیامبر (ص) قرارد گیرد. تاریخ گواه این حقیقت است که رسول خدا درمیان نزدیک ترین افراد به خود هیچ کس را به اندازه دخترش فاطمه دوست نداشت.
حاکم نیشابوری، حدیثی را از حضرت عایشه نقل کرده و می نویسد:
«حضرت عایشه گفت: هیچ کس را در سخن گفتن شبیه تر به رسول خدا از فاطمه ندیدم، هنگامیکه بر او وارد می شد به او خوش آمد میگفت و در برابر دخترش بر می خواست دست او را میگرفت و می بوسید و اورا درجای خود می نشاند» (المستدرک علی الصحیحن، حاکم نیشابوری، ج3، ص154)
به گفته اکثریت قریب به اتفاق محدثان اهل سنت، هرگاه رسول خدا (ص) به سفر میرفت، با آخرین کسی که خداحافظی می کرد دخترش فاطمه (س) بود و هنگامی که از سفر باز می گشت، از نخستین کسی که دیدار می کرد نیز فاطمه بود، چنانکه ابی داوود در صحیح خود نوشته است:
«هرگاه رسول خدا به سفر می رفت، آخرین کسی را که با او خداحافظی می کرد، فاطمه بود و هرگاه از سفر باز می گشت اولین کسی را که به دیدارش می رفت نیز فاطمه بود» (صحیح ابی داوود، باب ما جاء فی الانتفاع بالعاج)
حاکم نیشابوری، ابن حجر و ابن اثیر روایتی را از رسول خدا با بیان زیر نقل کرده اند که آن حضرت به دخترش فاطمه فرمود:
«ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ خداوند با خشم تو خشمگین می شود و با خشنودی ات خشنود» (مستدرک علی الصحیحن، ج3، ص153)
در صحیح بخاری آمده است که پیامبر اکرم فرمود:
«فاطمه بضعه منی فمن اغضبها فقد اغضبنی؛ فاطمه پاره تن من است، هرکس اورا به خشم آورد مرا به خشم آورده است» (صحیح بخاری، کتاب بدا الخلق، باب مناقب قرابه رسول الله)
ترمذی روایت دیگری را از پیامبر خدا(ص) با بیان زیر نقل می کند:
«فاطمه پاره تن من است آنچه اورا آزار دهد مرا آزاد می دهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت افکنده است» (سنن ترمذی، ج2، ص319)
آنچه یادشد وصدها روایت دیگر، ارزش معنوی و احترام فوق العاده ای را برای دختر رسول خدا ترسیم می کند.
اما آیا این سفارش ها رعایت شد یا خیر؟ مطلبی است که «این زمان بگذار تا وقت دگر»!!!
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - سرویس آیین واندیشه