تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۵ حمل ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۵۶
کد مطلب : 61889
راه راست رسیدن به صلح در افغانستان کجاست؟
رئیس جمهور کرزی با توسعه زمینه های همکاری نزدیک با هند، ایران و روسیه می خواهد خلا ناشی از خروج نیروهای خارجی از افغانستان در سال ۲۰۱۴ را پر کند که این هر روز بیش از پیش پاکستان را  می آزارد.
افغان ها با آب شدن برف کوه های هندوکش خودشان را برای فصل جدیدی از جنگ که در ۳۴ سال گذشته کشورشان را به ویرانی کشانده است، آماده می کنند و همزمان با آن گفت وگوهای صلح بین دولت کرزی و طالبان نیز روند صعودی به خود می گیرد.
اما گفت وگوهای صلح بین دولت و طالبان در سال روان به دو دلیل نسبت به سال های گذشته از اهمیت بیشتر ی برخوردار است.
اولین دلیل گرمتر بودن این گفت و گو ها در سال جدید افتتاح دفتر سیاسی طالبان در دوحه قطر به پیشنهاد امریکا و همراهی کرزی می باشد.
دومین دلیل اهمیت بیشتر پروسه صلح درسال جدید، انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ماه آپریل می باشد. در صورتیکه کرزی در مدت زمان باقی مانده بتواند از طریق پروسه صلح با طالبان کنار بیایید می تواند به جلب اعتماد اذهان عمومی افغانستانیها برای انتخاب مجدد وی در آینده امیدوار باشد در غیر اینصورت مجبور است در قاموس یک رئیس جمهور شکست خورده با قدرت وداع کند.

این در حالی است که می توان گفت اقدامات اخیر امریکایی ها در زمینه پروسه صلح بیشتر سرپوش گذاشتن روی اشتباهات سیاسی گذشته اوباما می باشد تا یافتن راهی برای رسیدن به صلح در افغانستان اما دولت کرزی می تواند از این اشتباهات اوباما نهایت استفاده را ببرد و از آن پل پیروزی برای خود بسازد.
به باور بسیاری از کارشناسان امر به نظر می رسد حتی مذاکره با طالبان هم نتواند به جنگ با تروریسم پایان دهد زیرا پاکستان هنوز از ایجاد و تقویت گروههایی با ماهیت تروریستی حمایت می کند. به عنوان مثال بسیاری طالبان را یک محصول پاکستانی می دانند که از بدو پیدایش در سال ۱۹۹۰ میلادی تاکنون زیر چتر حمایت پاکستان قرار دارد.
نگاهی به تاریخ نشان می دهد گروههای شبه نظامی مانند طالبان برای بقاء و موفقیت به ۳ چیز نیاز دارند.
اولین چیزی که یک گروه تروریستی به آن نیاز مبرم دارد یافتن یک پایگاه مردمی است؛ همان چیزی که طالبان در سال ۱۹۹۰ برای رسیدن به آن و گسترش تسلط خود بر کل افغانستان از هر روشی استفاده کرد از رشوه دادن گرفته تا حملات مرگبار و پس از گذشت سالها موفق شد در مناطق پشتون نشین نوار مرزی پاکستان و افغانستان چندین پایگاه برای خود ایجاد کند و از آن برای حمله به نیروهای خارجی مستقر در افغانستان و در خوشبینانه ترین حالت ایجاد یک ملت خود مختار متعصب پشتون استفاده کند.

پول کلان دومین چیزی است که به بقای گروههای شبه نظامی نظیر طالبان کمک می کند. اما در این زمینه به نظر می رسد طالبان هرگز با کسری بودجه مواجه نشده باشند چون آنها علاوه بر کنترل بیشتر تجارت هروئین افغانستان با بسیاری از سرمایه داران پاکستانی و عرب نیز در ارتباط هستند و به تازگی این گروه شورشی منبع درامد دیگری هم یافته است که آن غارت کمک های انسان دوستانه و فروختن آن در بازار سیاه می باشد.

و بالاخره سومین چیزی که گروههای شورشی برای نیل به اهدافشان به آن نیاز دارد پناهگاهی امن در کشور همجوار با اهدافشان است تا از آن برای آموزش، استراحت، سازماندهی عملیاتها و مخفی شدن بهره گیرد که در این راستا دولت پاکستان هرگز از هیچ کمکی به طالبان دریغ نکرده است.
گزارشات نشان می دهد که بیشتر تماس هایی که توسط مقامات طالبان گرفته شده است با افراد پاکستانی است و دفاتر طالبان در شهرهای پیشاور و کویته فعال است و استقرار رهبران ارشد طالبان از جمله ملا محمد عمر در کویته پاکستان نشان می دهد که دولت پاکستان حامی طالبان است.
بنابراین می توان به این نتیجه رسید که گفت وگو با طالبان تاثیر چندانی در پروسه صلح افغانستان نداشته باشد بلکه بهترین راه برای ایجاد صلح در افغانستان گفت وگو با پاکستان است.
اما آنچه درصد موفقیت گفت و گو های افغانستان و پاکستان را دشوار می کند مخالفت پاکستان با به نتیجه رساندن پروسه صلح در افغانستان است؛ براساس منابع غیر رسمی رهبران میانه روی طالبان که خواهان مذاکره با دولت افغانستان بودند توسط عوامل نزدیک به پاکستان به قتل رسیده اند و از طرفی عدم صداقت پاکستان در امور افغانستان باعث شده است افغانستان تمایل بیشتری به هند پیدا کند که این خود موجبات خشم بیشتر اسلام آباد را برانگیخته است.

هند بر سرمساله تجزیه طلبی پاکستان در سال ۱۹۴۷ با این کشور مشکل دارد و افغانستان هم بر سر مساله خط دیورند با پاکستان به نزاع خورده است. در صورتیکه ولایت مرزی شمال غربی مورد بحث در خط دیورند به نفع افغانستان حل و فصل شود با احتساب دیگر ولایات پشتون نشین جمعیت پشتون های افغانستان به ۵۰ میلیون نفر می رسد که در این صورت زمینه ایجاد یک دولت مستقل پشتون به وجود می آید.

ریچارد هولبروک، نماینده امریکا در امور پاکستان و افغانستان بر اساس یافته هایش به اوباما توصیه کرد کلید حل معمای جنگ افغانستان در دستان پاکستان است و امنیت در افغانستان زمانی برقرار می شود که پاکستان بخواهد اما اوبا ما مانند امروز هرگز سخن آن روز هالبروک را جدی نگرفت. را برای تحقیق در زمینه وابستگی افغانستان و پاکستان برگزید. پس از بررسی متعدد متوجه شد که امنیت پاکستان به افغانستان بستگی دارد ولی اوباما با این نظریه مخالف بود.

کرزی با توسعه زمینه های همکاری نزدیک با هند، ایران و روسیه می خواهد خلا ناشی از خروج نیروهای خارجی از افغانستان در سال ۲۰۱۴ را پر کند که این هر روز بیش از پیش پاکستان را قل قلک می دهد.
از طرفی از آنجاییکه به دنبال انتخابات کلی در ۱۱ می در پاکستان یک دولت جدید به وجود خواهد آمد این احتمال وجود دارد که پاکستان در سیاست حمایت از طالبان خود تجدید نظر کند و زمینه همکاری واقعی افغانستان و پاکستان به وجود بیاید و پاکستان این بار صادقانه وارد گود شود. 
اگر چه بعضی از کارشناسان به نقش پر رنگ کشورهای چین، عربستان سعودی و انگلیس مبنی بر ایجاد فشار بر پاکستان برای دست برداشتن از حمایت از طالبان اذعان می کنند ولی بیشتر کارشناسان بر نقش پررنگ تر امریکا در این زمینه تاکید می کنند و معتقد اند در مقایسه با این کشورها امریکا بر روی پاکستان نفوذ بیشتری دارد.

منبع: نیویورک پست
https://avapress.com/vdcb9wb0.rhb8wpiuur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

امریکا فقط بلد است با وعده وعیدهای تو خالی دل خوش کند وجا پای خود رامحکم کند با همین خالی بندی ها
خدا کند بارفتن نیروهای خارجی افغانستان در امیت به سر ببرد
طالبان با همکاری پاکستانیهای نجس میخواهند کشور را نابود کنند. برای ظهور امام زمان (عج) دعا کنید که با ظهورش همه جا صلح و ارامش برپا خواهدشد انشاالله
همه ی مشکلات افغانستان زیر سر امریکا است
پاکستان هم یکی از جیره خوراران امریکا هست.اگر امریکا دنبال حل مشکل طالبان بود به پاکستان و عربستان باید فشار می اورد. ی که امریکا به افغانستان امد به خاطر جنگ با طالبان یا تروریسم نبود برای کنترل یا حذف ایران بود.