تاریخ انتشار :جمعه ۱ حوت ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۲۰
کد مطلب : 107222
فاصله ارگ و مسجد چقدر است؟
رییس جمهور غنی بار دیگر تاکید کرده است که فاصله میان ارگ و مسجد را از میان برمی دارد.
آقای غنی در ادامه نشست های مشورتی خود در رابطه با چگونگی تامین صلح در کشور، روز پنجشنبه هفته پیش با رئیس و اعضای شورای سرتاسری علمای افغانستان، دیدار کرد.
در این جلسه مشورتی رئیس جمهور گفت: یکی از نکات عمده‌ تعهد ما این بود که فاصله میان ارگ و مسجد را از میان برداریم و با علمای کرام در مسایل ملی کشور به خصوص چگونگی برقراری صلح در افغانستان، مشورت های لازم را انجام دهیم.
وی تاکید کرد: در راستای تامین صلح در کشور تغییرات کیفی رونما شده و ان شاءالله شرایط برای برقراری صلح در کشور به کمک و همکاری مردم، آماده خواهد شد.
علما هم ضمن قدردانی از آغاز جلسات مشورتی رئیس جمهور و اقدامات وی در راستای تامین صلح، اظهار داشتند که از طریق منابر مساجد، صدای صلح را که خواست دین مقدس اسلام است، بلند خواهند کرد.
برداشتن فاصله میان ارگ و مسجد از وعده های اولیه رییس جمهور بود. او اما در توضیح این سخن، چیز زیادی نگفته است. با این حال، صرف طرح این مساله، به حدس و گمان ها در این خصوص دامن زد و سبب شد؛ تا توجه تحلیلگران و ناظران به این نکته جلب شود.
به راستی فاصله میان ارگ و مسجد چقدر است؟
این فاصله چگونه و چرا ایجاد شده است؟
از میان برداشتن آن چگونه امکان پذیر است؟
ارگ نشین ها و مسجدنشین ها چه کسانی هستند؟
آشتی میان آنها چگونه ممکن است؟
چه ضرورتی از میان برداشته شدن این فاصله را ایجاب می کند؟
همه این پرسش ها، پیرامون همین جمله کوتاه رییس جمهور، شکل می گیرند.
برای درک فاصله میان ارگ و مسجد، نیاز به یک جستار ریشه دار و عمیق تاریخی است. اینکه نگاه حکومت ها و دستگاه های سیاسی به علما و کانون های دینی چگونه بوده و نقش علما در جا به جایی ها و تغییرات معادلات قدرت چه بوده است.
در این فرصت اندک اما ارزیابی این مهم، ممکن نیست.
با این وصف، نباید از یاد برد که مردم افغانستان هنوز نسبت به علما و رهبران مذهبی بیشتر از رهبران احزاب و حاکمان سیاسی، باور دارند، به آنها احترام دارند و از آنها تأسی و تبعیت می کنند.
این موضوع را زمانی می توان بهتر درک کرد که بدانیم قیام های ضد حکومتی در تاریخ صد سال اخیر افغانستان، غالبا با پیشاهنگی علما شکل گرفته و اغلب رهبران جهادی در برابر رژیم کمونیستی نیز در ابتدای امر، پیشگامان مذهبی بودند.
حامد کرزی به عنوان کسی که پس از یک تاریخ کشمکش، جنگ، خشونت و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی، زمام امور جامعه ای وارفته و ازهم گسیخته را بر عهده گرفت به خوبی، این مهم را درک می کرد و به همین دلیل، از همان ابتدا در صدد تعریف یک آدرس مشخص برای علمای دینی شد؛ تا از مسیر آن، بتواند به عملکردها و اقدامات خود، مشروعیت مذهبی بدهد.
از سوی دیگر، برای دولتی که در برابر یک رژیم سراسر شریعت مدار و متظاهر به مذهب یعنی طالبان به وجود آمده بود، برقراری رابطه با نهادهای علمایی یک ضرورت مبرم و اجتناب ناپذیر می نمود.
کرزی وقتی از همه جا ناامید می شد دست به دامن علما می گردید و از آنها مصرانه می خواست بلندگوهای مساجد را در خدمت ندای صلح قرار دهند؛ اما در برابر گروه طالبان که خود را محور و مدار و اول و آخر حق و باطل می داند، این تلاش ها، به هیچ نمی ارزید.
به همین دلیل، آن گروه، علمایی را که فراخوان صلح جویانه کرزی را لبیک می گفتند به راحتی سر به نیست می کرد.
اکنون این رویه به اشرف غنی به میراث رسیده است. ظاهرا انتقادهای تند مجاهدین از دولت در زمینه پنهانکاری در خصوص صلح و عدم مشورت با نهادهای اجتماعی و مردمی، او را به تکاپو واداشته؛ تا با برگزاری جلساتی با علما، سران جهادی و سیاسی، رییس جمهوری سابق و... اتهام پنهانکاری، تزویر و معاملات پشت پرده یکجانبه با تروریست ها را بی اعتبار سازد.
با این حال، ناظران می گویند اگر این ارزیابی درست باشد، فاصله میان ارگ و مسجد با نشست های مشورتی و غیر الزام آور، از میان برداشته نخواهد شد.
فاصله ای که ۱۳ سال است مستمرا به آن دامن زده شده، با جلسه های غالبا فاقد نتیجه رسمی و مشخص، پر نمی شود.
علما حاشیه نشین تحولات جدید سیاسی در کشور اند و این، بدون تردید هم برای علما و نهادهای دینی که رهبری فکری حامعه را بر عهده دارند زیانبار است و هم از پشتوانه های اجتماعی و مشروعیت و وجاهت دینی دولت می کاهد.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.com/vdcb5zb85rhbg5p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما