تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۰ جوزا ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۲۹
کد مطلب : 112839
صلح با پاکستان؛ از توهم تا واقعیت!
جناب اشرف غنی احمدزی؛ رئیس جمهوری محترم کشور ما عادت کرده اند تا به امور سهل و ساده راضی نشده و همواره به انجام کارهای بزرگ و خارج از توان دیگران، مبادرت ورزد.
اینکه ایشان چه اندازه در پیمودن راههای پر خم و پیچ و مملو از خوف و خطر انتخابی خویش، موفق خواهد بود یا خیر، بماند؛ اما به نظر خود ایشان، مهم این است که انسان نترسد و جرئت و جسارت ریسک کارهای بزرگ و حتی نشدنی را داشته باشد!.
با همین رویکرد بالا است که رئیس جمهور آقای غنی تصمیم خودش را گرفته و این نوبت با عبور از مرز طالب و طالبانیزم، می خواهد با اصل و ریشه ترور و دهشت افکنی؛ یعنی پدر بزرگ معنوی طالبان، دولت اسلام آباد، به قول خود شان، صلح کند.
"رئیس جمهور اشرف غنی که به قندهار سفر کرده بود گفت که برای پاکستان فهمانده شده که با افغانستان در جنگ است؛ برای تأمین صلح در افغانستان نخست باید میان ۲ دولت صلح شود، اما این صلح باید مطابق با شرایطی باشد که دولت افغانستان می‌خواهد.
رئیس جمهور می‌گوید که صلح باید برابر با شرایطی باشد که وی پیش از این آن را مطرح کرده است.
رئیس جمهور از مردم قندهار خواست که برای تأمین صلح در کشور گام‌های عملی بردارند.
اشرف غنی اظهارداشت: "مشکل چیست؟ ۳۶ سال یا خاصتا ۱۴ سال میشود که پاکستان در جنگ اعلام نشده با افغانستان قرار دارد، این مشکل را ما به پاکستانی ها فهمانده ایم، اکنون مفهوم این چیست؟ اول باید میان دو دولت صلح شود".
رئیس جمهور با اشاره به مسأله‌ی خط دیورند ادامه داد که ما درباره‌ی این خط هیچگونه گفت‌وگویی با مقام‌های پاکستانی نکرده‌ایم.
غنی ادامه داد: "من تاکنون درباره‌ی خط دیورند هیچ گفت‌وگویی نکرده‌ام، دیورند نه صلاحیت من است و نه صلاحیت دولت افغانستان، بالاخره یک راه حل پیدا می‌شود؛ ولی امروز مسأله اصلی میان دو دولت اول صلح است، صلح با شرایطی که من قبلا نوشته‌ام و شما همه خوانده‌اید".
از قضاء، این بار رئیس جمهور غنی به نکته دقیقی اشاره کرده است و اگر چه به اصطلاح معروف، سنگی بزرگی را برداشته و می خواهد کاروان صلح با دولت پاکستان را به سر منزل مقصود برساند؛ اما باید دید آیا این کار در ذات خودش و با توجه به ماهیتی که دارد، عملی است یا خیر؟
اینکه رئیس جمهور می گوید به طرف پاکستانی تفهیم شده که با افغانستان در حال جنگ است؛ این از طرفی درست است و از طرفی نیز توضیح واضحات است؛ چرا که سران اسلام آباد بهتر از هر کسی می دانند که به قول اشرف غنی؛ ۳۶ سال است که با افغانها در حال جنگ و مبارزه اند.
از قضاء مشکل ما با پاکستانی ها هم در همین نکته نهفته است که ما آنان را دشمن صلح و متجاوز به کشور خویش می دانیم؛ و اما آنها لااقل تا کنون زیر بار نرفته و نمی پذیرند که ما در باره آنها درست قضاوت می کنیم! و گمان هم نمی رود سران اسلام آباد در برابر این ادعای بر حق دولت و مردم افغانستان، کوتاه بیایند و بپذیرند که آنان باعث ناامنی و بی ثباتی نزدیک به چهل دهه ای در افغانستان اند.
رئیس جمهور غنی می گوید باید نخست میان کابل و اسلام آباد صلح شود؛ اما این صلح باید مطابق با شرایطی باشد که دولت افغانستان می‌خواهد. به قول عوام، این دیگر از آن حرفهاست! ضرب المثلی است در عربی که می گوید:" ثبت الارض، ثم انقش"؛ یعنی اول جائی را برای نقاشی پیدا کن و بعد از آن، بنشین و رسامی کن.
دولت پاکستان، هنوز نپذیرفته که با شما در حالت جنگ است و تا کنون قبول نکرده که جنگ و ناامنی و ترور را به کشور شما صادر می کند و هنوز شما را به عنوان طرف مذاکره صلح، قبول نکرده و قطعاً پس از این هم قبول نخواهد کرد؛ بنائن، ما در این اوضاع و شرایط، حال کسی را داریم که ظرف و زمینی برای نقاشی نداریم؛ اما با ذوق و شوق عجیبی، شروع به نقاشی کرده ایم!!
واقعیت این است که نه تنها رئیس جمهور و نه تنها صدر اعظم کشور همسایه جنوبی که همه عالم و آدم می دانند که پاکستان حدود چند دهه است که با دولتهای متبوع و مردم افغانستان، سر جنگ و شرارت دارد و همه نیز می داند که سران پاکستان محال است تا دست از شرارت و دهشت افکنی علیه مردم افغانستان بردارند؛ چرا که پاکستان و سران شرور آن، منافع استعماری و استکباری خویش را در آزار و اذیت همسایگان مسلمان و غیر مسلمان خویش، جست و جو می کند.
درست است که آقای اشرف غنی، می خواهد کاری بزرگ و در خور تحسین و تکریم انجام بدهد تا بتواند همه را غافلگیر کند و تعجب و حیرت همگان را بر انگیزد؛ اما نکته ای را باید به رئیس جمهور محبوب خویش یادآوری کرد و آن اینکه، همیشه اینگونه نیست که "خواستن، توانستن باشد"؛ چه بسا ما بسیاری از کارها را می خواهیم انجام بدهیم؛ اما از انجام آن عاجز می مانیم؛ چرا که هر خواستنی، لاجرم توانستن نیست.
صلح با دولت جهنمی ای چون پاکستان هم همین حکایت را دارد و اساساً صلح با اهریمن نمی تواند بار معنایی درست و معقولی داشته باشد؛ چرا که اهریمن، صلح و صلحبان را با هم می بلعد و در اساس، اعتقادی به مفاهیم ارزشی و انسانی ای چون صلح و امثال آن ندارد.
بله! تنها در یک صورت می توان پاکستان را وادار به صلح کرد و آن اینکه روزگاری هم قد و هم قامت آن شویم در عرصه های اقتصادی و نظامی و...، و یا بالاتر از آن، آن زمان است که می توانیم بگوئیم: می خواهیم، پس می توانیم؛ اما نه حالا که نگاه پاکستانی ها به ما، از بالا به پائین است؛ نه از پهلو به پهلو و یا از پائین به بالا!.
https://avapress.com/vdcbf5b89rhb8wp.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما