تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۲ اسد ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۳۱
کد مطلب : 115335
جوانان، قرار را بر فرار ترجیح بدهند
این روزها اخبار مایوس کننده ای از فرار گروهی جوانان کشور به سمت و سوی دیارهای دیگر به گوش می رسد. در یک نمایش و منظره دردناک و متاثر کننده دیده می شود که جوانان پر انرژی اما مایوس و سر خورده وطن، دسته دسته و گروه گروه میهن را در آرزوی رسیدن به سواحل امن و مرفه کشورهای اروپایی و غیره ترک می کنند.
فرار گسترده و وسیع جوانان کشور، به جز سران حکومت وحدت ملی، سایر دلسوزان این مرز و بوم را غمناک و نگران کرده و اما این دلسوزان و دردمندان مردم و کشور، نمی دانند تا با کدام شیوه کارساز و موثر، سدی شوند در برابر فرار فاجعه بار سیلی از جوانان کشور به اهداف و مقاصدی خطرناک و نامعلوم.
آگاهان معتقدند که اگر برنامه فرار جوانان به کشورهای دیگر مهار نشود و این روند همچنان سیر معمول خود را در پیش بگیرد، دیری نخواهد پائید که با افغانستانی مواجه خواهیم شد خالی از نیروی جوان و فعال و با انرژی و این دقیقاً همان چیزی است که دشمن می خواهد و جوانان ما نافهمیده و ناخواسته به اراده پلید و شوم دشمن تن داده و کشور را برای آنها مهیا و آماده می سازند.
بر اساس دیدگاه این آگاهان فرار حد یقف ندارد و اگر ملتی رو به فرار آورد و به آن عادت کرد، دیگر هرگز نمی تواند بر سر خانه و کاشانه خودش پاگیر شود و این بد ترین حالتی برای یک کشور و مردم آن است که هیچگاهی بارش بر زمین گذاشته نشده و به قول معروف، پایش در وطنش گرم نمیاید.
این روند اگر ادامه یابد، برای همه ی جوانانی که در هر بخش و قسمتی از این دولت و کشور مصروف خدمت و زندگی هستند، بد خواهد شد و تمامی آنان را برای فرار از کشور و رفتن به سرزمینهای زیبا و آبادتر، وسوسه می کند.
سرزمینهایی که اگر به دقت به آنها و زندگی در آنجاها بنگری، هیچ کدام وطن خودِ شخص نخواهد شد؛ اما با همه ی این تطاویل و تفاسیر، جوانان به نوعی خود شان را ناچار و مجبور به فرار و کوچیدن از سرزمین و وطن خویش، احساس می کنند.
پس از برقراری نظام پساطالبانی در کشور و بهبود اوضاع امنیتی، مردم دسته دسته به افغانستان بازگشتند و تمامی ملت به خصوص جوانان که ذخیره و سرمایه اصلی هر ملت و کشوری می باشند، با دهها آرزو و امید، خیمه و خرگاه زیستن همیشگی و توام با سربلندی را در جای جای این آب و خاک، بر پا کردند.
مردم و جوانان بواقع آمده بودند تا پس از سالها درد و داغ و جنگ و ویرانی، دست در دست یکدیگر دهند و کشور خویش را آباد کنند. با همین رویکرد و هدف والا و مقدس بود که جوانان وطن با انگیزه و انرژی سرشار، قدم در راه تلاش و فعالیت گذاشتند و هر کدام در عرصه های مختلف کار و صنعت و تجارت و تحصیل، شبانه روزی زحمت کشیدند و باتوجه به امکانات شخصی و بومی خویش، در عرض ۱۲- ۱۳ سال، خود را به مدارجی از کمال و پیشرفت رساندند.
این در شرایطی بود که دولت قبلی و نیز حکومت کنونی، کوچکترین توجهی به مردم، جوانان و مشکلات موجود بر سر راه رشد و ترقی آنان نداشتند و تنها هنری که از خود نشان داده و می دهند، توجه جدی به خود، خانواده و بستگان دور و نزدیک شان بوده و است.
با تاسف باید گفت که سران حکومتی چه در دو دور ریاست جمهوری جناب حامد کرزی و چه در زمان حاضر، به تنها چیزی که گاهی هم فکر نکردند، مردم، جوانان و مشکلات آنها بود و است. مبالغ هنگفتی که بنام کمک به مردم افغانستان در این کشور فقیر سرازیر شد، به جرئت می توان گفت که حتی یک سنت آن هم برای مردم و جوانان این کشور، هزینه نشد.
اوضاع امنیتی روز تا روز در کشور وخیم تر شد؛ تا جائی که دیگر در هیچ جایی از کشور احساس امنیت نمی شود و بواقع کسی نمی تواند تضمین کند که صبح وقتی از خانه بیرون می شود، آیا شب دوباره سالم به خانه باز خواهد گشت؟!
خطر انتحار و انفجار هیچ کسی را به رسمیت نمی شناسد و همگان بالسویه در برابر آن قرار دارند. انصافاً تا آنجا که به مردم و جوانان مربوط می شد، نه مردم و نه هم جوانان هیچ کدام کوتاهی نکردند و تا لبریز شدن کاسه صبر و تحمل شان، مشکلات طاقت فرسا و مردافکن را تحمل کردند.
به نظر می رسد در اوضاع فعلی و بحران فرار از کشور، نباید انگشت انتقاد به سمت جوانان دراز شود؛ بلکه بسیار شایسته است تا این انگشت سران و دولتمردانی را نشانه بگیرد که در عرض و طول این همه ماه و سال، هیچگاه مردم و جوانان این آب و خاک را جدی نگرفتند و آنها را به حساب نیاوردند و برای آنان کاری ولو اندک نکردند.
جناب حامد کرزی از سر خیر خواهی و شاید هم دلسوزی، از جوانان کشور می خواهد که بر سر خانه و زندگی شان بنشینند و از کشور خویش فرار نکنند که فرار راه حل نیست. کرزی در روز تجلیل از روز جهانی جوانان، از جوانان کشور می خواهد تا سخت کار کنند و خوب درس بخوانند؛ و اما این در شرایطی است که جوانان افغان در این مدت، هم خوب کار کرده اند و هم خوب بلکه عالی درس خوانده اند؛ اما حال و از طفیل سر حکومتی بی کفایت که در سایه ناامنی های طاقت فرسا، نه کار و شغل وجود دارد و نه هم می شود درس خواند، جوانان باید چکار کنند؟!
به نظر می رسد رئیس جمهور پیشین بجای توصیه های نه چندان بجا به جوانان مظلوم کشور، سر زبان خود را بچرخاند به سوی سران حکومتی و مقامات دولتی و از آنان بخواهد تا در کنار خودخواهی های بی حد و مرز و تقسیم کردن کمکها میان یکدیگر، کمی هم به وضعیت رقتبار کشور و مردم و جوانان خویش توجه کنند.
شاید حکومت توجه نداشته باشد؛ اما اگر این سیر نامیمون فرار همچنان ادامه داشته باشد و مقامات فکری برای آن نکنند، دیری نخواهد پائید که مراکز اردو و پولیس ملی ما نیز خالی از سربازان و افسران جوان خواهد شد و بیشتر آنها راه مهاجرت و فرار را در پیش خواهند گرفت و آنگاه، تنها اعضای کابینه خواهند ماند و دشمنانی چون طالب و داعش که در برابر آنها باید مقاومت کنند!.
https://avapress.com/vdcfmtdytw6dyma.igiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما