تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱ دلو ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۱۳
کد مطلب : 121786
تفاوت های بنیادی داعش و اهل سنت
حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی چهار شاخه اصلی مذهب اهل سنت هستند. البته به مرور زمان و با ظهور اندیشه های دیگر، هریک از این مذاهب، چندین شاخه دیگر نیز پیدا کرده اند.

به عنوان نمونه وهابیت بر اساس این طبقه بندی، از زیرمجموعه های فرقه حنبلی محسوب می شود و مبانی اعتقادی خود را منسوب به احمد ابن حنبل می داند.

با این حال، از همان زمان، انحراف و افراطی گری در وهابیت به اندازه ای پررنگ و جدی بوده که شماری از رهبران و علمای مکتب فقهی حنبلی، از وهابیت تبری جسته و آن را جزو فرقه های انحرافی ضاله قلمداد کرده اند.

یکی از این افراد، ذهبى؛ دانشمند بلند آوازه اهل سنت است كه خود همانند ابن تيميّه (موسس اصلی فرقه وهابیت) حنبلى مذهب بود و در علم حديث و رجال سرآمد عصر خويش محسوب می شد.

ذهبی در نامه ای به در نامه‏اى خطاب به محمد بن عبدالوهاب؛ بنیانگذار وهابیت مى ‏نويسد:«اى بىچاره! آنان كه از تو متابعت مى ‏كنند در پرتگاه زندقه و كفر و نابودى قرار دارند... نه اين است كه عمده پيروان تو عقب مانده، گوشه گير، سبك عقل، عوام، دروغگو، كودن، بيگانه، فرومايه، مكار، خشك، ظاهرالصلاح و فاقد فهم هستند؟ اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان كن و با مقياس عدالت بسنج...

گمان نمى‏ كنم تو سخن مرا قبول كنى! و به نصيحت‏ هاى من گوش فرا دهى! تو با من كه دوستت هستم اينچنين برخورد مى ‏كنى پس با دشمنانت چه خواهى كرد؟ به خدا سوگند، در ميان دشمنانت، افراد صالح و شايسته و عاقل و دانشور فراوان اند، چنان كه در ميان دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بى ‏عار زياد به چشم مى‏خورند.» ( الإعلان بالتوبيخ، ص ۷۷ و تكملة السيف الصقيل، ص ۲۱۸.)

این نشان می دهد که فساد و انحراف از حقیقت، در وهابیت به اندازه ای جدی و فراگیر و غیر قابل تحمل است که حتی سران و علمای مهم حنبلی نیز آن را برنتافته و در برابر آن، موضع گرفته اند.

از اینجا می توان به خوبی نسبت میان اهل سنت حنفی را که فراگیرترین و پرپیروترین فرقه اهل سنت محسوب می شود با وهابیت مورد سنجش قرار داد.

وهابیتی که از سوی حنبلی ها طرد و رد شده است چگونه می تواند به نمایندگی از جامعه بزرگ پیروان اهل سنت، دست به جنایت بزند و آن را به اعتقادات مذهبی اهل سنت، نسبت داده و توجیه کند؟

محمد بن عبدالوهاب کسی بود که حتی اعضای خانواده اش نیز عقاید منحط و منحرف او را قبول نداشتند.

مثلا پدر محمد بن عبدالوهاب در مورد فرزندش عقیده داشت که او گمراه است و مردم را از ارتباط با وى برحذر مى‏ داشت. (الدرر السنيّة فى الردّ على الوهّابيّه، ص ۴۲)

علمای اهل سنت همچنین در مورد ابن تیمیه که عقاید او شالوده اصلی تفکر سلفی است، نظر مساعدی نداشتند و شماری حتی حکم به کفر و فسق او داده و او را خارج از دایره دین، خوانده اند؛ زیرا ابن تیمیه گستاخی های هولناکی نسبت به پیامبر اکرم (ص)، خلفای راشدین و ائمه اطهار کرده است؛ گستاخی هایی که فقط یک یهودی اسلام ستیز می تواند انجام دهد.

این در حالی است که اسائه ادب به ساحت پیامبر، خاندان مطهر و شماری از صحابی درجه یک ایشان، مذموم و محکوم است و فردی مانند ابن تیمیه که به پیامبر اهانت کرده است، نمی تواند مدعی مسلمانی و نسبت داشتن با اسلام شود؛ زیرا اسلامی که پیامبر آن را به راحتی از سوی یکی از مدعیان اعتقادش مورد اهانت واقع می شود، هیچ ربطی به پیام آسمانی حضرت رسول صلوات الله علیه و آله ندارد.

ابن تیمیه همچنین به ساحت خاندان بزرگوار پیامبر اکرم صلوات الله علیهم اجمعین نیز بی محابا توهین می کند و به آنها نسبت های ناروایی می دهد؛ رفتاری که از نظر همه پیروان و علمای اهل سنت، حرمت شرعی دارد و محکوم و مذموم است.

با این حساب، برخی علمای بزرگ اهل سنت، ابن تیمیه را کافر و شماری نیز او را منافق و مشرک، عنوان کرده و از او و عقاید منحط اش اعلام برائت کرده اند.

به عنوان نمونه، مولوی عبدالرحیم رضوی که خود یکی از علمای کنونی اهل سنت است در مورد تفاوت هایی که میان وهابیت و اهل سنت وجود دارد می گوید: تفاوت نظري و فکري اين فرقه با اهل سنت زياد است. وهابيون در همه عقايد اسلامي با اهل سنت و بالجمله با مسلمانان تفاوت و اختلاف زيادي دارند؛ براي مثال زماني که وهابيت را انگليس در بلاد حرمين شريفين راه‌ انداخت، آنها بيشتر علماي حرمين را که اهل سنت بودند، به شهادت رساندند و همه آثار ديني و فرهنگي مسلمانان از جمله بارگاه ‌هاي ملکوتي جنت البقيع را که مقبره‌ ها و عمارت هايي داشتند و حتي خود ضريح حضرت رسول (ص) را هم خواستند تخريب نمايند که موفق نشدند. تاريخ گواه است که آنها خون همه امت اسلامي را مباح مي‌دانستند به جز پيروان خود. آنها در راه کفر و عليه اسلام قيام کردند تا علماي اهل سنت واقعي، فرهنگ ديني و اعتقادي مسلمانان را از بين ببرند که امروز اعتقادات سوء آنها بر همگان شناخته شده است؛ بنابراين در طرحي جديد تصميم گرفتند اين فرقه را با نام ‌هاي ديگري به ميدان بياورند که متاسفانه در کشور‌هاي اسلامي و در بين مسلمانان نفوذ کردند.

وضعیت جاری در دنیای اسلام نیز به روشنی این اظهار نظرها را تایید می کند.

به عنوان مثال، داعش که عینی ترین و در دسترس ترین نمود تفکر منحط سلفی و اعتقادات انحرافی ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب و جانشینان و نواب امروزی آنها در عربستان سعودی و سایر جاها است، پیش از هر چیزی به بدنامی اسلام و براندازی ریشه ها و مبانی اعتقادی اهل سنت، مبادرت می کند؛ زیرا این گروه، با تکیه بر سرمایه اجتماعی و اعتقادی اهل سنت، برای خود قدرت کسب می کند و با استفاده از آن قدرت، اقدام به جنایت و ترور و کشتار و قتل عام و به بردگی گرفتن زنان و انفجار و انهدام مقبره ها و زیارتگاه ها و تخریب مساجد و بدعت گذاری در دین با باب کردن جهاد النکاح و... می کند.

داعش نه تنها زندگی جمعی برای اهل سنت در سوریه و عراق و بخش هایی از افغانستان، دشوار کرده است؛ بلکه تیشه به ریشه مذهب اهل سنت نیز می زند و این فرقه ریشه دار اسلامی را بدنام می سازد.

با این حساب، آنچه در عمل به دست می آید، فقط قتل عام شیعیان و مسیحیان و... نیست؛ بلکه مصادره به مطلوب بی رحمانه و ویرانگر اعتقادات بنیادین اهل سنت به نفع یک فرقه ضاله و منحرف و مطرود و منحط است و این، خطری بزرگتر از جنایت های دیگری است که داعش در برابر سایر مذاهب و ادیان انجام می دهد.
https://avapress.com/vdcc4sqse2bqim8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما