تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۷ جوزا ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۱۳
کد مطلب : 127643
جنگ تورخم و پیچیدگی های مرموز آن؟!
چند روزی است که اوضاع امنیتی در مرز تورخم وخیم گزارش می شود و این وخامت چنانچه رسانه ها و نیز مقامات دولتی افغانستان می گویند با دخالت پاکستان مبنی بر ساخت و ساز تاسیسات نظامی در خاک افغانستان، آغاز شده و به یک جنگ مرزی تبدیل شد.

در باره جنگ تورخم یکی از کاشناسان مسایل سیاسی کشور اظهارات جالب و استواری دارد. او می گوید:" در مسایل کشورداری هرگاه جنگ به بن بست برسد سیاست شروع می شود و هرگاه سیاست به بن بست برسد، جنگ آغاز می شود. مساله این است که سیاست های پاکستان و افغانستان هنوز به بن بست نرسیده و از این جهت علت شروع جنگ معلوم نیست و فرماندهانی که جنگ را اداره می کنند نیز مشخص نیست.

براساس توافقنامه ها این جنگ برخلاف تعهدات بین المللی است و مطابق سند سه جانبه میان پاکستان، ناتو و افغانستان که در سال ۹۳ به امضا رسید، افغانستان و پاکستان متعهد به اجرای قوانینی در مرزهای خود شدند که شامل هماهنگی عملیات های نظامی میان دو کشور در دو طرف مرز دیورند، تشخیص نقاط پست های امنیتی در امتداد مرز دیورند و همچنین ایجاد و احداث پست های امنیتی در امتداد مرز دیورند با اطلاع طرفین بوده است.

پاکستانی ها در هر منطقه ای که مورد نظرشان است متاسفانه از مرز می گذرند و تاسیسات و پست های نظامی ایجاد می کنند اما آنچه بیشتر تاسف بار است واکنش سران حکومتی در قبال چنین اقدامات سیاسی است.

سران سیاسی کشور باید مستقیما به بحث بنشینند و موضوع مرز دیورند را فیصله قطعی کنند و اگر حکومت افغانستان توانایی دیپلماسی را ندارد باید به سازمان ملل شکایت کند تا از سوی آنان مساله حل و فصل شود.
دیورند مرز تباهی افغانستان است و از این مرز تردد تروریست و قاچاقچیان به راحتی صورت می گیرد اما اگر بسته شود بسیاری از مسایل و مشکلات افغانستان به مرور حل خواهد شد.

تورخم در عین سادگی پیچیده است، افرادی که آنسوی مرز با ادعای پاکستانی بودن به قتل نیروهای افغانستان می پردازند پشتون هایی هستند که از افغانستان به آن طرف مرز رفتند و با هویت جدیدشان دشمنی دیرینه شان را نسبت به اقوام شدت داده و همچنین به مسایل قومیتی داخل افغانستان دامن می زنند."

از طرفی نیز یک تعداد که معلوم نیست نیت آنان چه هست، به خصوص در شبکه های اجتماعی و خارج از آن، دولت و ملت را شدیدا به جنگ با پاکستان ترغیب و تهییج می کنند که به نظر می رسد این تعداد دو دسته را تشکیل می دهند؛ دسته اول کسانی هستند که منافع نامشروع و غیر انسانی و غیر افغانی خویش را در شعله ور کردن تنور جنگ میان دو کشور می بینند و به همین دلیل مشتاقانه و بی صبرانه بر طبل جنگ و ادامه آن می کوبند.

اما دسته دوم آن تعداد از هموطنان ما هستند که در طول سالیان دور و دراز دخالت خونین و ویرانگر همسایه جنوبی، دل خوشی از پاکستانی ها ندارند و بر خلاف عقل و درایت سالم سیاسی، و صرفاً با پیروی از احساسات و عواطف انسانی، به دنبال انتقام گرفتن از دولت پاکستان اند که به نظر می رسد نسبت به هر دو دسته باید اقدامات لازم روی دست گرفته شود.

تا آنجا که مربوط دسته نخست می شود، این وظیفه نهادهای امنیت ملی کشور است و نیز سایر دولتمردان و علما و مردم که همگی دست بدست هم داده و تلاش کنند تا از با هر وسیله و از هر راه ممکن، جلو تبلیغات زهراگین آنان را بگیرند و نگذارند تا با غرض و مرض برخی از حلقات مجهول الحال و خائن به این کشور و مردم، اوضاع کشور بیشتر از اینی که هست، مشنج و بحرانی شود و افغانستان با این همه مشکلات و نابسامانی ها، در برابر همسایه جنوبی خودش قرار بگیرد و جنگی که پایانش معلوم نیست و نتیجه اش قطعاً به سود دولت و ملت و کشور ما نیست، آغاز شود.

دسته دوم را که غرض و مرض سیاسی و خائنانه ندارند و فقط احساسات ملی و وطنی شان جریحه دار شده و در فکر انتقام از ظلمهای دولت پاکستان هستند نیز با کار فرهنگی و توصیه به صبر و حفظ خونسردی و روشن ساختن مسایل برای آنها از طریق مساجد و رسانه های مختلف در کشور، می توان مهار و آرام کرد.

اما در این میان یک چیز می ماند که باید تکلیف آن مشخص شود و آن این موضوع است که اگر جنگ راه حل نیست و به سود دولت و کشور و مردم ما هم نیست؛ پس تجاوزات و تعدی های همیشگی دولت پاکستان را چگونه باید با آن برخورد کرد و آیا در یک چنین مواردی فقط باید نشست و شاهد پیشروی های اردوی همسایه در خاک خویش بود؛ یا آنکه در برابر دشمن ایستاد و جواب مشت او را با لگد داد؟

از نظر برخی از آگاهان از جمله سرپرست ولایت بلخ، جنگ روی داده در مرز تورخم، جنگ دو دولت پاکستان و افغانستان نیست و این رسانه ها و عده ای از افراد در هر دو سوی مرز هستند که به آتش جنگ دامن می زنند. بیشتر اظهارات والی بلخ شکل توصیه های اخلاقی را به خود دارد و اما ایشان از ارائه یک راکار دقیق و درست در راستای ختم جنگ و البته به صورتی که حق افغانها تلف نشود، عاجز اند.

صد البته که تنها والی بلخ نیست که در زمینه مذکور، ایده و طرح و نقشه ی صلح جویانه ای ندارد؛ بلکه با توجه به ماهیت پیچیده جنگ تورخم و از سویی سیاست های دوگانه پاکستان در برابر افغانستان و نیز نظاره گری ایالات متحده امریکا و نیز سازمان ملل و بی تفاوتی آنها نسبت به مشکلات افغانستان با پاکستان و دهها مشکل ومعضل موجود دیگر در کشور، هیچ آگاه و صاحب نظری پیدا نمی شود که بتواند یک راهکار موثر و کارآمد در پیش پای دولتمردان ما بگذارند؛ الا اینکه همه متفق القول یک گزینه را فریاد می زنند و آن شکایت دولت ما از پاکستان در نزد سازمان ملل است که معلوم نیست به چه دلیلی تا کنون انجام نشده است.

در هر حال، لازم است تا فکری بحال این معضل پیچیده و مرموز شود؛ و گر نه بیم آن می رود که دولتمردان ما از سر ناچاری هم که شده، از مقدار دیگری از خاک ما نیز در برابر پاکستانی ها صرف نظر خواهند کرد و پاکستانی ها نیز بیش تر از پیش گستاخ و جریح تر شده و به پیش روی شان در خاک ما ادامه خواهند داد.
مولف : عبدالکریم محمدی
https://avapress.com/vdcay0n6e49nui1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما